هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#پیام_سلامتی
🥕مصرف آب هویج در صبح به صورت ناشتا مواد سمی را از خون شما خارج میکند.
🍹آب هویج برای کسانی که به بیماری آسم مبتلا هستند و یا گرفتگی صدا دارند بسیار مفید است.
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#ختمهفتگیهفتمبین
#رفع_کلیه_مشکلات_زندگی
#گشایش_عظیم
این ختم را رو باید هر روز صبح انجام بدید به این طریق که در سوره یس هفت مبین قرار داده شده و هر مبین برای یکی از روزهای هفته هست:
در روز شنبه از اول یس تا مبین اول بخوانید ( از آیه اول تا آیه 12)
در روزی یک شنبه از اول یس تا مبین دوم بخوانید ( از آیه اول تا آیه 17 )
در روز دوشنبه از اول یس تا مبین سوم بخوانید ( از آیه اول تا آیه 24 )
در روز سه شنبه از اول یس تا مبین چهارم بخوانید ( از آیه اول تا ایه 47 )
در وز چهاشنبه از اول یس تا مبین پنجم بخوانید ( از آیه اول تا آیه 60 )
در روز پنج شنبه از اول یس تا مبین ششم بخوانید ( از آیه اول تا آیه 69 )
در روز جمعه از اول یس تا مبین هفتم بخوانید ( از آیه اول تا آیه 77 )
📚خواص یاسین
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹#جهت رسیدن به مراد دل🌹
🌷800 مرتبه ذکر شریف «لطیف » را بخوانید.
🌷و بعد از آن 66 مرتبه ذکر «یا مجیب »
🌷و بعد 3 مرتبه بگویید :
«استجب دعواتی کلها یا ذالجلال والکرام»
🌸#بدین صورتکه لطیف بودن خدا و مهربانی اش را صدا میزنی و این که او اجابت کننده است:
اجابت کن دعاهای مرا ای صاحب جلال و کرامت...
🌻#توجه: ذکرها حتما" باید عددی که گفته شده خوانده شود نه کمتر نه بیشتر
مجرب و آزموده است
🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀
🌺#جهت خانه دار شدن و..
مجرب جهت خانه دار شدن
🌹۱۴ روز ... روزی 2 رکعت نماز میخونی ..
🌷هدیه به جناب مسلم بن عقیل (ع)
🌷بعد از اون 110 مرتبه صلوات میفرستی
هدیه میکنی به ایشون
🌼 بهتره نمازهر روز در یک زمان مشخص خونده بشه
مثلا صبح یا شب یا هر ساعتی که میتونید
ان شأالله حاجت روا شوید.🤲🌸🌺
🦋منابع: هزارویک ختم
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹خدا همیشه آنلاینه🌹...
کافیه...
دلت رو به روز رسانی کنی...
اون موقع می بینی که در تک تک لحظات کنارت بوده
و هست و خواهد بود...
اگر دیدی خط ها شلوغه و حس میکنی جوابی نمیاد،
از پسورد " خدایا پناهم بده " استفاده کن...
خدا به این پسورد حساسه و به سرعت نور جواب میده!
گاهی که حس میکنیم ارتباط قطع شده!
مشکل از مخاطب نیست
دل ما ویروس گرفته
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸 سلام روز زیباتون بخیر
ان شاءالله امروز
با یک انرژی مثبت
با یک اتفاق خوب
با یک خبر خوش
با یک رونق کاری
با یک نگاه زیبای خدا
زندگیتون شـاد و زیبا بشه
🌸 شروع هفته تون عالی
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دوستان این مرد عجیب قرار بود ۲۴ ساعت بعد تولدش بمیرد، زیرا پزشکان او را جواب کرده بودند! اما او اکنون زنده است و تمام آن پزشکان مرده اند! او اکنون دکتر شده است و صحبتهایی می کند که به نظرم باید ۸ میلیارد انسان روی کره زمین آن را گوش کنند و از آن درس بگیرند! من از بس خوشم آمد کلیپ را در گالری ذخیره کردم! آفرین بر او که ناامید نشد و زندگی کرد! توصیه هایش را آویزه گوش کنید و به کار ببرید!❣
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تزریق انرژی مثبت➕
تکرار کنیم💜
کامیابی تقدیر الهی من است؛ عشقِ الهی در من جاریست. و من هم اکنون در روندِ تحقق خواستههایم قدم بر میدارم.
خدایا سپاسگزارم❣
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#حدیث
🌹امام رضا فرمودند🌹
«برادر بزرگتر به منزله پدر است.»
شاید برای بسیاری از افراد این سوال به وجود بیاید که نسبت میان پدر و برادر چیست و علت فرمایش حضرت به چه دلیل بوده است.
البته لازم به ذکر است که محتوای این سخن در کلام پیامبر اسلام(ص) نیز وجود دارد و رسول خدا نیز فرمودهاند:
«حق برادر بزرگتر بر برادران و خواهران كوچكتر مانند حـق پدر بر فرزند است، چنانكه حق خواهر بزرگتر بر خواهران و برادران كوچكتر مانند حق مادر بر فرزند ميباشد.»۱
همچنین در دین اسلام نماز و روزه قضای پدر بر گردن برادر بزرگ است.
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#آیه_ولایت
✨لَقَدْ رَضِيَ اللَّهُ عَنِ الْمُؤْمِنِينَ
✨إِذْ يُبَايِعُونَكَ تَحْتَ الشَّجَرَةِ فَعَلِمَ
✨مَا فِي قُلُوبِهِمْ فَأَنْزَلَ السَّكِينَةَ عَلَيْهِمْ
✨وَأَثَابَهُمْ فَتْحًا قَرِيبًا ﴿۱۸﴾
✨به راستى خدا هنگامى كه مؤمنان
✨زير آن درخت با تو بيعت میکردند
✨از آنان خشنود شد و آنچه در دلهايشان بود
✨بازشناخت و بر آنان آرامش فرو فرستاد
✨و پيروزى نزديكى به آنها پاداش داد (۱۸)
📚سوره مبارکه الفتح
✍آیه ۱۸
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#احکام_شرعی #احکام_نذر
🌀 عدم توانایی مالی درانجام نذر 🌀
❓سوال:
💠 اگر شخصی نذری 🙌🏻 کرده باشد به صورت شرعی ، مثلا محرم 🏴 هر سال یک گوسفند 🐑 قربانی کند ولی بعد از چند سال توانایی خرید نداشته باشد 🙁 ،آیا باید قرض 💰 یا وام 💵 بگیرد یا تکلیفی ندارد؟
👇🏼 پاسخ:
👤 آیت الله خامنه ای: اگر صيغه مخصوص نذر را ـ كه در رسالههاى عمليه ذكر شده است ـ نخواندهايد، عمل به آن لازم نيست.
👤 آیت الله مکارم : اگر توانايى ندارند، ساقط مى شود و اگر بتوانند وام یاقرض را به راحتى ادا كنند، وام یا قرض بگيرند.
👤 آیت الله فاضل: اگر در بعضی از سال ها قدرت مالی برانجام نذر نداشته باشد واجب بودن نذر در آن سال ساقط می شود و ادا کردن نذر واجب نیست و لازم نیست برای انجام نذر قرض یا وام بگیرد.
👤 آیت الله سیستانی: لازم نیست و اگر قدرت نداشته باشد نذر منحل می شود.
👤 آیت الله وحید: هر سالی که قدرت و تمکن مالی ندارد در آن سال چیزی به عهده او نیست.
⌨ استفتا از سایت مراجع عظام
#احکام_نذر
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
اسب سواری...
مرد چلاقی را سرراه خود دید که
از او کمک می خواست مردِ سوار
دلش به حال او سوخت
از اسب پیاده شد و
او را از جا بلند کرد و
روی اسب گذاشت تا او را به
مقصد برساند
مرد چلاق وقتی بر اسب سوار شد
دهنه ی اسب را کشید و گفت:
اسب را بردم و با اسب گریخت.
اما پیش از آنکه
دور شود صاحب اسب داد زد
تو تنها اسب را نبردی *جوانمردی*
را هم بردی.
اسب مال تو ؛ اما گوش کن ببین
چه می گویم
مرد چلاق اسب را نگه داشت
مردِ سوار گفت: هرگز به هیچ کس نگو چگونه اسب را به دست آوردی؛
زیرا می ترسم دیگر هیچ سواری
به پیاده ای رحم نکند👌
#حکایت_آموزنده
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#حکایتواقعی #نصوحچهکسی_بود؟
توبه نصوح(توبه واقعی)
🔶 نصوح مردی بود شبیه زنها، صدایش نازک بود، صورتش مو نداشت و اندامی زنانه داشت.
او با سوء استفاده از وضع ظاهرش در حمام زنانه کار دلاکی میکرد و کسی از وضع او خبر نداشت. او از این راه، هم امرار معاش میکرد و هم برایش لذت بخش بود.
گرچه چندین بار به حکم وجدان توبه کرده بود اما هر بار توبه اش را می شکست.
🔷 روزی دختر شاه به حمام رفت و مشغول استحمام شد. از قضا گوهر گرانبهایش همانجا مفقود شد. دختر پادشاه در غضب شد و دستور داد که همه را تفتیش کنند.
🔶 وقتی نوبت به نصوح رسید او از ترس رسوایی، خود را در خزینه حمام پنهان کرد.
🔷 وقتی دید مأمورین برای گرفتن او به خزینه آمدند، به خدای تعالی رو آورد و از روی اخلاص و به صورت قلبی همانجا توبه کرد.
🔶 ناگهان از بیرون حمام آوازی بلند شد که دست از این بیچاره بردارید که گوهر پیدا شد و مأموران او را رها کردند.
🔷 و نصوح خسته و نالان شکر خدا را به جا آورده و از خدمت دختر شاه مرخص شد و به خانه خود رفت.
او عنایت پروردگار را مشاهده کرد. این بود که بر توبه اش ثابت قدم ماند و از گناه کناره گرفت.
🔶 چند روزی از غیبت او در حمام سپری نشده بود که دختر شاه او را به کار در حمام زنانه دعوت کرد و نصوح جواب داد که دستم علیل شده و قادر به دلاکی و مشت و مال نیستم و دیگر هم به حمام نرفت.
🔷 هر مقدار مالی که از راه گناه کسب کرده بود در راه خدا به فقرا داد و از شهر خارج شد و در کوهی که در چند فرسنگی آن شهر بود، سکونت اختیار نمود و به عبادت خدا مشغول گردید.
🔶 در یکی از روزها همانطور که مشغول کار بود، چشمش به میشی افتاد که در آن کوه چرا میکرد. از این امر به فکر فرو رفت که این میش از کجا آمده و از آن کیست؟
عاقبت با خود اندیشید که این میش قطعا از شبانی فرار کرده و به اینجا آمده است، بایستی من از آن نگهداری کنم تا صاحبش پیدا شود. لذا آن میش را گرفت و نگهداری نمود، پس از مدتی میش زاد و ولد کرد و نصوح از شیر آنها بهره مند میشد.
🔷 روزی کاروانی راه را گم کرده بود و مردمش از تشنگی مشرف به هلاکت بودند عبورشان به آنجا افتاد، همین که نصوح را دیدند از او آب خواستند و او به جای آب به آنها شیر داد، به طوری که همگی سیر شده و راه شهر را از او پرسیدند. او راهی نزدیک به آنها نشان داده و آنها موقع حرکت هر کدام به نصوح احسانی کردند و او در آنجا قلعه ای بنا کرده و چاه آبی حفر نمود و کم کم آنجا منازلی ساخته و شهرکی بنا نمود و مردم از هر جا به آنجا می آمده و در آن محل سکونت اختیار کردند، همگی به چشم بزرگی به او می نگریستند.
🔶 رفته رفته آوازه خوبی و حسن تدبیر او به گوش پادشاه رسید که پدر همان دختر بود. از شنیدن این خبر مشتاق دیدار او شده، دستور داد تا وی را از طرف او به دربار دعوت کنند.
🔷 همین که دعوت شاه به نصوح رسید، نپذیزفت و گفت: من کاری دارم و از رفتن به نزد سلطان عذر خواست.
مأمورین چون این سخن را به شاه رساندند، بسیار تعجب کرد و اظهار داشت: حال که او نزد ما نمی آید ما میرویم او را ببینیم.
🔶 با درباریانش به سوی نصوح حرکت کرد، همین که به آن محل رسید به عزرائیل امر شد که جان پادشاه را بگیرد.
🔷 بنا بر رسم آن روزگار و به خاطر از بین رفتن شاه در اقبال دیدار نصوح، نصوح را بر تخت سلطنت بنشاندند.
🔶 نصوح چون به پادشاهی رسید، بساط عدالت را در تمام قلمرو مملکتش گسترانیده و با همان دختر پادشاه ازدواج کرد.
🔷 روزی در بارگاهش نشسته بود، شخصی بر او وارد شد و گفت: چند سال قبل، میش من گم شده بود و اکنون آن را از عدالت تو طالبم.
نصوح گفت: میش تو پیش من است و هر چه دارم از آن میش توست.
وی دستور داد تا تمام اموال منقول و غیر منقول را با او نصف کنند.
🕊 آن شخص به دستور خدا گفت:
بدان ای نصوح! نه من شبانم و نه آن، یک میش بوده است، بلکه ما دو فرشته، برای آزمایش تو آمده ایم. تمام این ملک و نعمت، اجر توبه راستین و صادقانه ات بود که بر تو حلال و گوارا باد. و از نظر غایب شد.
⚪ به همین دلیل به توبه واقعی و راستین، (توبه نصوح) گویند.
منبع:خلاصه شده از کتاب انوار المجالس، صفحه 432
📒اصول کافی جلد 4 صفحه