eitaa logo
♡^|پاےمڪتب حاج قاسم|^♡
187 دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
562 ویدیو
11 فایل
بسم ࢪب او✨:)) بیچاࢪھ ها↯ ازملتی‌می‌کشند⌛ که‌دعای‌بعدازنمازشان‌شهادت‌است🥀:))) 𖤹𖤹𖤹𖤹𖤹𖤹𖤹𖤹𖤹𖤹𖤹𖤹 شرایطمونھ↻⇩ @Penhaan(◎_◎;) مدٻـ‌ـڕ☺← @Sadat_48(◍•ᴗ•◍) ڪانال اصلیمۅنہ😍°° @Mahepenhanamm♡´・ᴗ・` تاسیس🌿: ⁹⁹.¹⁰.³⌛ 🕝¹⁶:³⁰ ∞محٺــۆا تۅلیدے∞ツ
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💡 ⭕️غیبــت میکـنی و میگۍ: دیدم که میگمـ❗️ ➖رفیق من... اگه ندیده بودی که "تهـمټ بود...😯 مثل خدا ستّار العیوب باش 🚮 اگه چیزی هم میدونی نگو😶! ღ↬| @Deltange_o_o |↫ღ
هر‌ڪہ‌را‌صبح‌شهادٺ‌نیست ، شام‌مرگ‌است🥀 بـۍشهادٺ ، مرگ‌با‌خسران چہ‌فرقے‌می‌ڪند..!💛🍂 ♥️ ღ↬| @Deltange_o_o |↫ღ
22.95M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شهید مصطفی صدرزاده رو می‌شناسید؟ شهید مدافع حرم که از روز شهادتش خبر داشت.. 😍 پیشنهاد میکنم این کلیپ رو حتما ببینید از زبان پدر این شهید عزیز👌🏻🌹 🌻 ♥️ ღ↬| @Deltange_o_o |↫ღ
‏بنویسیددرتاریخ‌ما غمِ حاج‌قاسم برایمان‌تمام‌نشدنی‌است :)🙃🍃 ✨ ღ↬| @Deltange_o_o |↫ღ
آقا، ۿــــۅاۍاٻنـجا آلۏده اسٺ🍂 بہ نبۅدنټ|🙂💔 بیا... 💫 🌱 💚 ღ↬| @Deltange_o_o |↫ღ
💡 برای تــوبــه📿 امــروز و فـــردا نکـن‼️ ☝️از کجا معلـــوم این نَفَسـی که الان میکشــی جزو نَفَســهایِ آخر نباشه ⁉️ خیلیا بی خیال بودن و یهو غافلگیــر شدن 😔 ღ↬| @Deltange_o_o |↫ღ
🌹روبه شش گوشه ترین قبله ی عالم هر صبح 🌹بردن نام حسین بن علی میچسبد اولین سلام صبحگاهی تقدیم به ساحت قدسی قطب عالم امکان، حضرت صاحب الزمان عج‌و‌باب‌الحوائج🌼 🍃🌸السَّلامُ علیکَ یا بقیَّةَ اللهِ یا اباصالحَ المهدی یا خلیفةَالرَّحمنُ و یا شریکَ القران ایُّها الاِمامَ الاِنسُ و الجّانّ سیِّدی و مَولایْ الاَمان الاَمان🌸🍃 🍃🌺السَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ [اَبَداً] ما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ.🌺🍃 اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْن وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْن بِسمِ اللّٰہِ الرَّحمٰن الرَّحیم اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یَا اَولِیاءَ اللہ وَ اَحِبّائَہُ اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یَا اَصفِیَآءَ اللہ و َاَوِدّآئَہُ اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصَارَ دینِ اللہِ اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللہِ اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَبـے مُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِےّ الوَلِےّ النّاصِحِ اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَبـے عَبدِ اللہِ، بِاَبـے اَنتُم وَ اُمّے طِبتُم وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم، وَ فُزتُم فَوزًا عَظیمًا فَیا لَیتَنے کُنتُ مَعَڪُم فَاَفُوزّمعکم ღ↬| @Deltange_o_o |↫ღ
السݪام‌علیڪ‌یا‌بقیة‌الله‌ یا ابا الصالح «عج» ادرکنی دݪ‌ هزاࢪان‌ دࢪد داࢪد|•• ‌یڪ‌ دوا ‌آن‌ هم‌ تویۍ|•• صد هزاران‌ غصہ‌ داࢪد|•• ‌یڪ‌ شفا‌ آن‌ هم‌ تویۍ|•• سفره‌ دݪ‌ ࢪا‌ نڪردم‌ باز،|•• من‌ بہڔ‌ ڪسۍ |•• یڪ‌ نفࢪ‌ با‌ دࢪد‌ من‌ هست|•• ‌آشنا‌ آن‌ هم‌ توئی ...‌|••
شھید مدافع حرم ھادی شجاع 💔🍂 👇👇👇👇👇
‍ *بسم الله الرحمن الرحیم* 🍂چیزی درباره اش نمیدانستم، تنها گه گداری نامش راشنیده بودم میان جستجوهایم چشمم به نامِ کتابش خورد «وهب زمان»! 🍂دروغ چرا؟! ترسیدم! قلمم لرزید و تا آخَر ماجرا را خواندم. دیگر دست و دلم به نوشتن نمیرفت اما دلِ کنار گذاشتنش را نداشتم. حیف میشد اگر شناختن را از دیگران منع میکردم. 🍂کم کم کلمات را کنار هم جای دادم شروع به نوشتن کردم؛ از بچگی گفتم، همان وقتی که با دست هایی پر از تیله به خانه آمده بود و مردانه گفته بود میخواهد بچه مثبت شود😅 🍂از همان نه سالگی هم به دنبال بسیجی شدن بود ، به دنبال ادامه دادن راه ارباب بی کفن. مگر نه این که میگویند: «حسین! رفیق خوب زندگیمی امام حسینِ بچگیمی...» 🍂کم کم هادی قد کشید و مادر سر و جان را فدای قامت جوانش میکرد! دانه های اسپند بر روی ذغال بالا و پایین میپریدند تا هر چه بدی هست از دور کنند؛ مبادا چشم و چراغ خانه چشم بخورد! 🍂مادر هم میان روزمره های زندگی اش دعا برای هادی را از یاد نمیبرد! آنقدر برای عاقبت بخیری اش دعا میکند که خدا اسباب را برای پسر رشیدش جور میکند... 🍂هادی، تحت نظارت فرمانده اش و با رفاقت عجیب با عمه سادات عجین میشود و اینجاست که همه شان تلمیحی میشوند برای: «شهیدان را شهیدان میشناسند» 🍂دلم نمیخواهد داستانش را به آخر برسانم، طولش میدهم اما دلم جایی میان دامادی و پرسه میزند. پر میکشم به شب خواستگاری، فاطمه هنوز هم نمیدانست پسر همسایه که تا به حال یکبار هم اورا ندیده چگونه اینجا آمده است؟! 🍂اما خدا هارا خود برای حسین هایش انتخاب میکند، فاطمه رباب میشود برای ؛ و هادی همان وهب نصرانی که عشق به ، خیال داماد بودن را از سرش پرانده و راهی معرکه کرده بود... 🍂فاطمه، عروس چهار روزه هادی بود، این را زمانی فهمیدم که با افتخار و سربلند اما با بغض در گلویش میگفت: «ما فقط چهار روز زندگی کردیم»💔 🍂حال او با کمری خم شده بر روی ویرانه ی آرزوهایش ایستاده! همچنان عاشق و مجنونِ ؛ چشم دوخته به گنبد طلایی (س) و سربلند است که خدا فدایی اش را پذیرفته است. 🍂مبادا از یاد ببریم دلیل استواری الآن ما است که هادی ها و فاطمه ها زیر پا گذاشته اند....💔 ✍نویسنده : 📅تاریخ تولد : ۲۳ آبان ۱۳۶۸ 📅تاریخ شهادت : ۲۸ مهر ۱۳۹۴ 🥀مزار شهید : امامزاده عباس 🕊محل شهادت : سوریه یاد شهدا ذکر صلوات 🌷🍃 💔 ღ↬| @Deltange_o_o |↫ღ