چند روز پیش بچه دار شده بود. دم سنگر که دیدمش، لبه ی پاکت نامه از جیب کنار شلوارش زده بود بیرون. گفتم: "هان، آقا مهدی خبری رسیده؟" چشم هایش برق زد.
گفت: "خبر که .... راستش عکسش رو فرستادن". خیلی دوست داشتم عکس بچه اش را ببینم. با عجله گفتم: "خب بده، ببینم". گفت: "خودم هنوز ندیدمش". خورد توی ذوقم.
قیافه ام را که دید، گفت: "راستش می ترسم؛ می ترسم توی این بحبوحه ی عملیات، اگه عکسش رو ببینم، محبت پدر و فرزندی کار دستم بده و حواسم بره پیشش". نگاهش کردم. چه می توانستم بگویم؟ گفتم: "خیلی خب، پس باشه هر وقت خودت دیدی، من هم می بینم".
📚 خاطره ى شهید محمدرضا عسگری از كتاب
پرواز در قلاویزان، ص ١٣٢
#شهدا_را_ياد_كنيم_با_ذكر_صلوات
#شب_جمعه
#شهادت
#وعده_صادق
#ایران
┄┄┅┅┅❅شهدایی❅┅┅┅┄┄
🕊🌷
هرموقعمیخواستازفضاےِمجازۍ
استفادهکنہ،حتماًوضومیگرفتو
معتقدبودکہاینفضاآلودهاستو
شیطانماراوسوسہمیکند.!.
🕊🌷
#شهید | #مسلم_خیزاب
┄┄┅┅┅❅شهدایی❅┅┅┅┄┄
یک بار با هم رفته بودیم بیرون. داشبرد ماشین پر از پول بود. کوپن بنزین هم داشتیم. نه کسی به او میگفت چقدر پول گرفتی نه کسی میگفت چقدر مانده برایت یا چقدر کم آوردی.
اما حسین هر خرجی که در مسیر کرد حتی پول ناهار و شامی که خوردیم را از جیب خودش حساب کرد. اصلا به پول های داخل داشبرد دست نزد. فقط یک کوپن بنزین مصرف کردیم.
با اینکه حقش بود ولی استفاده نکرد. حتی اجازه نداد من دست توی جیبم بکنم. حقوقش را خرج میکرد.
#شهید_حسین_خرازی
┄┄┅┅┅❅شهدایی❅┅┅┅┄┄
#شهید_چمران:
«بین سعادت و شقاوت،
یک قدم بیشتر فاصله نیست
و آن قدمی ست که
بر هوای نفس گذاشته شود!»
#شهادت
#وعده_صادق
┄┄┅┅┅❅شهدایی❅┅┅┅┄┄
{﷽}
در راه ارادتش به زینب، پر زد🕊
در وادی عشق ، با دلش معبر زد
#شهید_بابک_نوری
برادر شهیدم🥹🥹
شهدایی🥹🥹
{﷽} در راه ارادتش به زینب، پر زد🕊 در وادی عشق ، با دلش معبر زد #شهید_بابک_نوری برادر شهیدم🥹🥹
..🦋..
✍ پسر خاله شهید:
«بابک علاوه بر حضور فعال در هلال احمر🚨
هر روز ظهر و شب در دو مسجد بابالحوائج و
صادقی رشت فعالیت میکرد🤝
فرد تک بعدی نبود و فقط با مسجدی جـماعت
هم نمیگشت. رفیق بهروز و ورزشی، اهل مــد
و.. هم داشت و خیلی خوشبرخورد و دلنشین
بود. هـمه دوستان و هـم مـــــحلیها عــــاشق و
دوستدارش بودند. کارِ خودِ من چاپ ســــــیلک
است و خــــیلی شب ها به کارگاهم مــــیآمد و
کـــمکــم مـیکرد. یــــادم هـــست یـــک شــــب در
واتس اپ با بابک صــــحبت مــــیکردم و گــفتم
ســـرم شلوغ است و مشغول کــــارکردن هستم.
دیــــدم بعد از چـــــند دقیقه ســـــــرزده آمد و چند
ســـــاعتی به مـــــن کمک کرد. خیلی بچه فــــعال
و دلــــسوزی بــــود. شـــــعار نـــمیدهم، با بــــــقیه
دوستان فـــــرق داشت🙂✌️».
#شهیدبابکنوری🕊
🥹🥹🥹
「﷽」
آنچه مهم است حفظ راه شهداست
یعنی پاسداری از خون شهدا 😌
این وظیفه اول ماست✨
#شهید_نوید_صفری🕊