eitaa logo
دلنوشته‌ای از دلی تنگ برای شهدا
719 دنبال‌کننده
6.7هزار عکس
2.2هزار ویدیو
42 فایل
در هر زمان از شبانه روز که دلتان تنگ شد دلنوشته خود را برای ما بفرستید @amz_15
مشاهده در ایتا
دانلود
🏴 اثرات برپایی روضه در خانه و یا هیأت 🔸ﺁﯾﺖ اللّه ﺑﻬﺠﺖ (ره): ﮔﺮﯾﻪ ﺑﺮ ﺳﯿﺪ ﺍﻟﺸﻬﺪﺍ علیه السلام ﺍﺯ ﻧﻤﺎﺯ ﺷﺐ، ﺑﺎﻻﺗﺮ ﺍﺳﺖ. ره @dghjkb
🍃اگر مشتی پلاک و استخوان‌اند 🍃رموز هستی و جانِ جهان‌اند 🍃چو خونی در رگ هستی، روان‌اند 🍃چو جان، در جسم این امت نهان‌اند 🌟نشان دولت صاحب زمان‌اند(عج) 🌷شادی روح شهدا و تسلای دل مادران شهدا اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم @dghjkb
کاش می‌شد بنویسم که حلالم بکنید ننویسم رفقا فکر به حالم بکنید کاش آن روز که روزی مرا می دادند بیشتر تذکره ی کرببلا می دادند همه رفتند و من از هجر تو هق هق کردم بخدا حضرت ارباب زغم دق کردم کاش همراه تمام رفقا می رفتم پابرهنه ز نجف کرببلا می رفتم خستگی در وسط راه چه لذت دارد زائرت در نظر فاطمه عزت دارد عاشق آن است که اسپند در آتش باشد هربلایی رسد از یار دچارش باشد جز غم عشق مگر غصه ی دیگر داریم قسمت این است که چون کوزه ترک برداریم در ازل با نفس عشق که بیدار شدیم ما به بین الحرمین تو گرفتار شدیم داغ داریم، نپرسید چرا تب داریم از ازل در دلمان روضه ی زینب داریم @dghjkb
امیرعبداللهیان: به تلاش خود برای افزایش زوار ایرانی اربعین ادامه می‌دهیم🚩 @dghjkb
◾️أسالُ الله أن یَرزقَني طلبَ ثارک 🏴جانم‌حسین علیه‌السلام @dghjkb
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 🌱الهی... اگر گویم؛ ستایش و ثنای تو گویم ... و اگر جویم؛ رضای تو جویم اگر طاعت بسی ندارم اندر دو جهان جز تو کسی ندارم... @dghjkb
🏴پیش بینی شهید ابراهیم هادی درباره کاروان‌های اربعین: این روزها همه‌جا صحبت از پیاده‌روی اربعین است، کافی است اراده کنی و ساکت را ببندی و قدم درراه کربلا بگذاری. همان راهی که سالیان سال بسیاری آرزوی قدم زدن روی خاکش را داشتند و خون دادند تا این آرزو محقق شود. معرفت می‌گوید امروز که بی‌دغدغه قدم در مسیر پیاده‌روی تا حرم امام حسین (ره) می‌گذاریم یادی کنیم از پل‌هایی که رفتند تا ما بتوانیم در این مسر آزادانه قدم برداریم، پل‌هایی که خود به آسمان راه یافتند و جاده این قطعه از بهشت را که روی زمین است برای ما گشودند. چه‌بسا شهدایی که به تأسی از تشنگی حضرت اباعبدالله الحسین (ع) با لب‌تشنه به شهادت رسیدند و چه فراوان عزیزانی که با پیروی از علمدار کربلا حضرت ابوالفضل العباس (ع) باوجود بدنی زخمی حاضر نشدند به پشت جبهه اعزام شوند و در معرکه ماندند تا به شهادت رسیدند. آن‌ها در وصیت‌نامه‌های خود همواره به راه سرخ عاشورا اشاره داشتند و یکی از آرزوهایشان زیارت ضریح شش‌گوشه حضرت حسین بن علی (ع) بود. شهید ابراهیم هادی یکی از این شهدای گران‌قدر است که آرزوی زیارت اربابشان را داشتند و تلاش کردند که اگرچه برای خودشان میسر نشد برای نسل‌های بعد این مسیر باشد. پیش‌بینی شهید ابراهیم هادی درباره کاروان‌های اربعین به روایت یکی از هم‌رزم‌هایش، اوایل جنگ بود و مرزها دست عراق بود. در ارتفاعات گیلان غرب بودیم با حسرت به ابراهیم گفتم، یعنی می‌شود مردم ما راحت از این جاده عبور و به شهر خودشان بروند؟ ابراهیم هادی گفت: روزی می‌آید  که از همین جاده مردم ما دسته‌دسته به کربلا سفر می‌کنند. جا دارد زائران عزیزی که به عتبات عالیات و ازجمله صحن و سری حسینی در سرزمین مقدس کربلا مشرف می‌شوند شهدا را فراموش نکنند و نایب‌الزیاره آن لبیک‌گویان وفادار عاشورایی باشند. *بنیاد شهید و امور ایثارگران، نویدشاهد @dghjkb
🏴🌷 شادی روح همه شهدا.. 🌱 اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم 🌱 اللهم عجل لولیک الفرج @dghjkb
🏴کاش امسال هم ذکر اربعین من باشد در هر قدم... 🌱اللهم عجل لولیک الفرج @dghjkb
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
AUD-20210910-WA0001.mp3
4.55M
🔳 (س) 🌴اسمعی وافهمی 🌴سلام مارو رقیه ببر به محضر بابا 🎤 @dghjkb
(علیه السلام) (سلام الله علیها) گر دخترکی پیش پدر ناز کند گره کرببلای همه را باز کند @dghjkb
🏴ماجراي ورود جابربن عبدالله انصاري به مزار امام حسين(ع) در اربعین چه آمدن خاندان پیغمبر در روز اربعین به كربلا - كه بعضی روایت كرده‌اند - درست باشد یا درست نباشد، ظاهراً در این تردیدی نیست كه جابربن‌عبداللَّه انصاری به همراه یكی از بزرگان تابعین - كه نام او را بعضی عطیه گفته‌اند، بعضی عطاء گفته‌اند و احتمال دارد عطیةبن‌حارث كوفی حمدانی باشد؛ به‌هرحال یكی از بزرگان تابعین است كه در كوفه ساكن بوده - این راه را طی كردند و در این روز بر سر مزار شهید كربلا حاضر شدند. شروع جاذبه‌ی مغناطیس حسینی، در روز اربعین است. جابربن‌عبداللَّه را از مدینه بلند می‌كند و به كربلا می‌كشد. این، همان مغناطیسی است كه امروز هم با گذشت قرنهای متمادی، در دل من و شماست. كسانی كه معرفت به اهل‌بیت دارند، عشق و شور به كربلا همیشه در دلشان زنده است. این از آن روز شروع شده است. عشق به تربت حسینی و به مرقد سرور شهیدان - سیدالشهداء - . جابربن‌عبداللَّه جزو مجاهدین صدر اول است؛ از اصحاب بدر است؛ یعنی قبل از ولادت امام حسین، جابربن‌عبداللَّه، در خدمت پیغمبر بوده و در كنار او جهاد كرده است. كودكی، ولادت و نشو و نمای حسین‌بن‌علی (علیه‌السّلام) را به چشم خود دیده است. جابربن‌عبداللَّه به طور حتم بارها دیده بود كه پیغمبر اكرم، حسین‌بن‌علی را در آغوش می‌گرفت، چشمهای او را می‌بوسید، صورت او را می‌بوسید، پیغمبر به دست خود در دهان حسین‌بن‌علی غذا می‌گذاشت و به او آب می‌داد؛ اینها را به احتمال زیاد جابربن‌عبداللَّه به چشم خود دیده بود. جابربن‌عبداللَّه به طور حتم از پیغمبر به گوش خودش شنیده باشد كه حسن و حسین سرور جوانان اهل بهشت‌اند. بعدها هم بعد از پیغمبر، موقعیت امام حسین، شخصیت امام حسین - چه در زمان خلفاء، چه در زمان امیرالمؤمنین، چه در مدینه و چه در كوفه - اینها همه جلو چشم جابربن‌عبداللَّه انصاری است. حالا جابر شنیده است كه حسین‌بن‌علی را به شهادت رسانده‌اند. جگرگوشه‌ی پیغمبر را با لب تشنه شهید كرده‌اند. از مدینه راه افتاده است؛ از كوفه، عطیّه با او همراه شده است. عطیه روایت می‌كند كه: «جابربن‌عبداللَّه به كنار شط فرات آمد، آنجا غسل كرد، جامه‌ی سفید و تمیز پوشید و بعد با گامهای آهسته، با احترام به سمت قبر امام حسین (علیه‌السّلام) روانه شد. آن روایتی كه من دیدم این‌طور است، می‌گوید: وقتی به قبر رسید، سه مرتبه با صدای بلند گفت: «اللَّه اكبر، اللَّه اكبر، اللَّه اكبر»؛ یعنی وقتی كه می‌بیند كه چطور آن جگرگوشه‌ی پیغمبر و زهرا را، دست غارتگر شهواتِ طغیانگران، این‌طور با مظلومیت به شهادت رسانده، تكبیر می‌گوید. بعد می‌گوید: از كثرت اندوه، جابربن‌عبداللَّه روی قبر امام حسین از حال رفت، غش كرد و افتاد. نمی‌دانیم چه گذشته است، اما در این روایت می‌گوید، وقتی به هوش آمد، شروع كرد با امام حسین صحبت كردن: «السّلام علیكم یا آل اللَّه، السّلام علیكم یا صفوة اللَّه».۱۳۸۵/۰۱/۰۱ بیانات در دیدار زائرین و مجاورین حرم مطهر رضوی پايگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آيت‌الله‌العظمی سيدعلی خامنه‌ای (مد‌ظله‌العالی) - مؤسسه پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی @dghjkb
▫️بعد از کربلا دیگر هیچ بهانه‌ای برای یاری نکردنِ امام پذیرفته نمی‌شود. ▪️حضرت رقیه به ما آموخت که می‌شود حتی با سلاح اشک، در گوشۀ یک خرابه، خواب را از چشم پلید یزیدیان ربود... ▫️شهادت را محضر امام زمان و شما عزیزان تسلیت عرض می‌کنیم. @dghjkb
عمه، بابایم کجاست؟ اسارت دشوار و یتیمی دردی عمیق است. یک سه ساله، چگونه می تواند تمام رنجِ تشنگی و زخم تازیانه اسارت و از آن بدتر، درد یتیمی را به جان بخرد، آن هم قلب کوچکِ سه ساله ای که تپیدن را از ضربانِ قلب پدر آموخته و شبی را بی نوازش او به صبح نرسانده است. امّا... امّا او رقیه حسین است و بزرگی را هم از او به ارث برده است. رقیه پس از عاشورا، پدر را از عمه سراغ می گیرد و لحظه ای آرام ندارد، با نگاه های کنجکاوش از هر سو ـ تمام عشقش ـ پدرش را می جوید و سکوتِ عمه، سؤال او را بی جواب می گذارد و او باز هم می پرسد: «عمه، بابایم کجاست؟...» لحظه های بی قرار این جا خرابه های شام، منزل گاه اهل بیت پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم است. رقیه با اسیران دیگر وارد خرابه می شوند، اما دیگر تاب دوری ندارد. پریشان در جست و جوی پدر است. امشب رقیه، فقط پدر و نوازش های پدر را می خواهد. امشب رقیه علیهاالسلام است و عمه، امشب رقیه علیه السلام است و سر بابا، امشب ملائک آسمان از غم دختر حسین علیه السلام در جوش و خروشند، امشب شب وداع رقیه علیهاالسلام و زینب علیهاالسلام است. او در آغوش عمه، بوی پدر را به یاد می آورد و دستان پر مهر او را احساس می کرد. گل نازدانه پدر رقیه ...رقیه نجیب! ای مهتاب شب های الفت حسین! ای مظلوم ترین فریاد خسته! گلِ نازدانه پدر و انیس رنج های عمه! رقیه... رقیه کوچک! ای یادگار تازیانه های نینوا و سیل سیلی کربلا! دست های کوچکت هنوز بوی نوازش های پدر را می داد، و نگاه های معصوم و چشمان خسته ات، نور امید را به قلب عمه می تاباند. رقیه... رقیه صبور! بمان، که بی تو گلشن خزان دیده اهل بیت، دیگر بوی بهار را استشمام نخواهد کرد، تو نوگل بهشتی و فرشته زمینی، پس بمان که کمر خمیده عمه، مصیبتی دیگر را تاب نخواهد آورد. منبع:hawzah.net *بیتوته سلام‌الله‌علیها @dghjkb
غربتِ خرابه یا رب امشب چه شبی است. در و دیوار فرو ریخته این خرابه غزل کدامین خداحافظی را می سرایند؟ زینب، این بانوی نور و نافله های نیمه شب، دستی به آسمان دارد و دستی بر سر رقیه؛ بخواب عزیز برادرم! باز هم رقیه علیهاالسلام و گریه های شبانه، باز هم بهانه بابا و بی قراری هایش، و این بار شامیان چه خوب پاسخ بی قراریِ رقیه علیهاالسلام را می دهند و سر حسین علیه السلام را نزد او می آورند. آن شب، هیچ کس توان جدا کردن رقیه علیهاالسلام را از سرِ بابا نداشت. تو با سرِ بابا چه گفتی؟ چشم های پدر، کدامین سرود رفتن را برایت خواند که مانند فرشته ای کوچک، از گوشه خرابه تا عرش اعلا پر کشیدی و غربتِ خرابه را برای عمه به جای نهادی. متاب ای ماه، متاب! امشب، غمگین ترین ماه، آسمان دنیا را تماشا می کند. آسمان! چه دل گیری امشب، گویی غم مصیبتی به گستردگی زمین، قلبت را می فشرد. امشب فرشته های سیاه پوش، بال در بال هم، فوج فوج به زمین می آیند و ترانه غم می سرایند. در و دیوار خرابه، از اندوه زینب علیهاالسلام ، بر سر و سفیر می کوبند. امشب چشمه های آسمان، از گریه خونین زینب علیهاالسلام ، خون می بارد و چهره زمین از وسعت اندوه، تاریک است. متاب امشب ای ماه، متاب! هیچ می دانی، امشب گیسوان پریشانِ رقیه، به خواب کدامین نوازش رفته است؟ متاب که دردهای آشکار بسیار است. متاب که زخم های بی شمار بسیار است. متاب که دل پر شرار زینب علیهاالسلام به شراره جدایی نازنینی دیگر، در سوز و گداز است. متاب که امشب خرابه شام، از داغ سه ساله گل حسین، تیره ترین خرابه دنیاست. متاب ای ماه، متاب! آرام نازنین عمه آرام نازنین عمه! آرام، مبادا شامیان صدای گریه و بی تابی دختر حسین را بشنوند. این خرابه کجا و آغوش گرم و نوازش های مهربان بابا کجا؟ این سر بریده بابا و این دختر کوچک حسین. هر چه می خواهد دل تنگت، بگو. بابا، امشب به مهمانی دلِ بی قرارت آمده، بگو از سیلی خوردن ها و تازیانه ها و آتش خیمه های عصر عاشورا. بگو از درد غربت و محنت غریبی، بگو از صورت های نیلی و اسیری و بیابان های بی رحمی. بگو از بی شرمی یزیدیان و کوفیان سست پیمان و استقبال شامیان، آرام، نازنین عمه! آرام. اکنون تو، به مهمانی بابا می روی. سفر به سلامت! اندوه هجرت امشب به وعده گاه نخستین باز می گردی. آن جا پدر و ملائک، به اشتیاق، در انتظار تو هستند. امشب آسمان گرفته و تاریک است و باد خزان غبار مرگ می پاشد. گریه امان اهل بیت پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم را بریده است و عشق از غم این هجران، و اندوه هجرت تو گل تازه شکفته و معطری که در قلب بهار می پژمرد، زار می نالد، آرام و قرار زینب علیهاالسلام ، رفته است. سرانجام آن لحظه فرا رسید و رقیه علیهاالسلام کوچک زینب، از خاک تا افلاک پر کشید. تو را چه بنامم تو را چه بنامم، که ناب تر از شبنم های صبح گاه بر گلبرگ تاریخ نشسته ای. تو را چه بسرایم که آوازه برکت و کرامتت، موج وار، همه دل ها را به تلاطم در آورده است. تو را چه بنامم که بیش از سر بهار در آغوش بابا، طعم زندگی را نچشیدی و مانند او، غریبانه از غربت این غریبستان خاکی بار سفر بستی. پس سلام بر تو، روزی که به عالم خاکی گام نهادی و روزی که به افلاک پر کشیدی. منبع:hawzah.net *بیتوته سلام‌الله‌علیها @dghjkb
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️ حضرت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله: یا اباذر تو را به طول سکوت سفارش میکنم. زیرا بدین وسیله شیطان از تو دور میشود. سکوت کمک خوبی هست برای حفظ دین. بحارالانوار، ج ٧١، ص ٢٧٩ صلی‌الله‌علیه‌وآله @dghjkb
📖 السّلامُ عَلَیْکَ یا صاحِبَ الزَّمانِ... 🌱سلام بر تو ای مولایی که زمین و زمان در ید قدرت توست. سلام ‌بر تو و بر زمان آمدنت... 📚 صحیفه رضویه، زیارت امام زمان عجّل تعالی فرجه در حرم شریف امام رضا علیه السلام. @dghjkb
🌱◾️🌱◾️🌱◾️🌱◾️🌱◾️🌱◾️ 🏴 یا رقیه جان 🏴 بعد تو 🏴 ضرب المثل شد 🏴 دختران بابایی‌اند 🏴 جان عالم 🏴 به فدای 🏴 دل بابایی تو 🏴 دردانه اربابم حسین حُبُّ الحُسـیـن هُویَّتُنا... @dghjkb
🌱شهــید علی ماهانی: راه را که انتخاب کردی دیگـــر مال خودت نیستی اگر قـــرار است درد بکشی بکـش ولی آه و ناله نکن اگر آه و ناله کردی متعلق به دردی نه راه. @dghjkb