eitaa logo
دلنوشته‌ای از دلی تنگ برای شهدا
719 دنبال‌کننده
6.7هزار عکس
2.2هزار ویدیو
42 فایل
در هر زمان از شبانه روز که دلتان تنگ شد دلنوشته خود را برای ما بفرستید @amz_15
مشاهده در ایتا
دانلود
✨بسم الله الرحمن الرحیم✨ 🌹 شرح 🔹بیماری و پاک شدن گناهان(1) 💠 مولا علی (علیه السلام) وقتی به عیادت یکی از یاران بیمارشان تشریف بردند، فرمودند : «خدا آنچه را که از آن شکایت داری، موجب کاستن گناهانت قرار داد؛ همانا در بيمارى پاداشى نيست امّا گناهان را از بين مى برد و آنها را چونان برگ پاييزى مى ريزد و همانا پاداش در گفتار به زبان و كردار با دست ها و قدم هاست و خداى سبحان به خاطر نيّت راست و درون پاك، هر كس از بندگانش را كه بخواهد وارد بهشت خواهد كرد.» 🔻در شرح این حکمت، دونکته بسیار اساسی و جالب از نهج البلاغه است: یکی مسألهٔ شکوه و شکایت است و دوّم تأثیر نیت در اجر بردن. ابتدا مسأله دوم که کوتاه است را عرض می کنم و سپس به موضوع شِکوه و شکایت در نهج البلاغه شریف می پردازم. 🔻حضرت در انتهای حکمت ۴۲ می فرمایند :«و خداوند سبحان به خاطر نيّت راست و درون پاک، هر كس را بخواهد پاداش می دهد.» درست است که قاعده اولیه این است که در بیماری اجری نیست و اجر دائرمدار عمل است، اما خداوند متعال از روی لطف گاهی به نیت هایِ افراد اجر عمل می دهد . 🔻 نمونهٔ آن خطبه ۱۲ نهج البلاغه است. در خطبه دوازدهم می خوانیم : ﴿بعد از اتمام جنگ جمل که با اقتدار کامل امیرالمؤمنین و لشکرشان به نفع سپاه اسلام و با شکست طلحه و زبیر و شورشیان جمل پایان یافت، یکی از یاران امام خدمت ایشان عرض کرد: دوست داشتم برادرم هم با ما بود و می دید که چگونه خدا شما را بر دشمنانتان پیروز کرد. امام علی (علیه السلام) پرسیدند: آیا فکر و دل برادرت باما بود؟ (یعنی با ما هم عقیده بود ؟ اگر مانعی وجود نداشت الان اینجا بود ؟) گفت: آری! امام علی (علیه السلام) فرمودند﴾ :« پس اوهم در این جنگ با ما شریک بود . بلکه با ما در این نبرد شریک اند آنهایی که حضور ندارند ، در صُلب پدران و رَحِم مادران می باشند، ولی با ما هم عقیده اند و به زودی متولد می شوند و دین و ایمان به وسیله آنان تقویت می گردد.» پس من و شما هم که ۱۴۰۰ سال بعد از جمل به دنیا آمدیم و زندگی می کنیم چون نیت و قصد و عقیده مان با امیرالمؤمنین هماهنگ است، در ثواب جنگ جمل با همه مشقّت ها و ترس ها و شبهاتش شریکیم الحمدلله و این اثر نیّت مؤمن و تفضّل خداست . 🎙حجت الاسلام مهدوی ارفع @dghjkb
🔴 پرهیز از بدگمانی 💠 شایسته نیست به سخنی که از دهان کسی خارج شد گمان بد ببری، چرا که برای آن برداشت نیکویی می توان داشت. 📒 ، حکمت ۳۶۰ @dghjkb
✨بسم الله الرحمن الرحیم✨ 🌹 شرح 🔹بیماری و پاک شدن گناهان (2) اما موضوع اول بحث شکوه و شکایت است، که یک موضوع محوری در حکمت ۴۲ است. بنده این موضوع را از نهج البلاغه محضر شما عزیزان تبیین می کنم . اولاً معنای شکوه و شکایت در لغت یعنی گله ، شکوا یعنی بیماری ، گله ، درد و شکایت کردن. شکایت یعنی گله کردن ، نالیدن اظهار درد و ناراحتی کردن. 🔻یکی دیگر از مسائلی که پیرامون شکوا و شکایت در نهج البلاغه مطرح است، موضع شکواست . یعنی انسان شکایتش را نزد چه کسی ببرد و نزد چه کسی نبرد. اولین موضع شکوا خودِ خداوند متعال است؛ یعنی آنجایی که انسان شکایت های خودش را به درگاه خدا می برد . در نهج البلاغه شریف موارد زیادی در این مورد داریم . 🔆 نکته اول توصیه امام علی (علیه السلام) در بندِ دهم نامه ۳۱ به مولا امام حسن (علیه السلام) است، که در آنجا درباره رابطه او با خدا می فرماید: «وَ شَکَوتَ إلَیهِ هُمومَک»؛ تو در مناجات با خدا، غصه ها و همّ و غم خودت را به درگاه خدا شکوه می کنی. 🔆 نکته دوم شکوه هایِ امیرالمؤمنین (علیه السلام) به درگاه الهی است که در چند مورد عرض خواهم کرد. ابتدا بند دوم از خطبه ۱۷ ، شکایت مولا علی (علیه السلام) به درگاه خدا از دست مدعیّان دروغین قضاوت است . حضرت در بند دوم از خطبه ۱۷ می فرماید: «به خدا شکایت می کنم از گروهی که جاهلانه زندگی می کنند و گمراه می میرند.» شکایت دوم حضرت از دست مردم زمانه خودشان است. در حکمت ۲۶۱ می فرماید اگر رعایا و مردم قبل از حکومت من از حیف و میل و ظلم و جور مسؤولین شان شکایت داشتند، امروز روزگار منِ علی به جایی رسیده است که به عنوان مسؤولِ جامعه از دست ظلم رعیتم شکایت به درگاه خدا دارم. سوم به درگاه خدا از خشکسالی است. در بند سوم از خطبه ۱۴۳ می خوانیم: « اللّهُمَّ اِنّا خَرَجْنا اِلَيْكَ نَشْكُو اِلَيْكَ ما لايَخْفى عَلَيْكَ» ؛ خدایا ما از مناظرمان به بیابان، به سوی تو آمدیم تا از آنچه که بر تو مخفی‌ نیست، به درگاهت شکوه کنیم. (یعنی خشکسالی و بی بارانی) 🎙حجت الاسلام مهدوی ارفع @dghjkb
✨بسم الله الرحمن الرحیم✨ شرح (4) 🔹 بیماری و پاک شدن گناهان 🔻مصداق دوم شِکوه به کارگزاران حکومت اسلامی است. در نامه ۵۳ بند هشتم مولا علی (علیه السلام) به مالک اشتر نوشتند: « اگر اهل مالیات_مالیات دهندگان_به تو شِکوه کردند از سنگینی مالیات یا از مشکلی که برایشان پیش آمده نمی توانند مالیات بدهند یا قطع شدن آب و غیره، از آنها بار مالیات را سبک کن، به اندازه ای که امورشان اصلاح بشود. نکته آخر در مصادیق شِکوه این است که مولا علی (علیه السلام) در بند نهم از نامه ۵۳ به صورت یک قاعده کلی خطاب به مالک اشتر می فرمایند: « وقت بگذار شکایت هایِ مردم را خودت بشنو، بعد آنجا می فرمایند: « به خاطر اینکه شکایت های مردم از مشکلات نزد حاکمان اکثرا بی هزینه است. اینطور نیست که اگر بنشینی این شکایت ها را گوش بدهی، هزینهٔ سنگینی به حکومت تحمیل می‌شود و تو نمی توانی بدهی.» 🔸۳. شکایت به نا اهل 🔻 امّا موضع سوم و آخر دربارهٔ شِکوه، شکایت به نااهل است؛ که چند نکته دارد: اولا حضرت به طور کلی از شِکوه به غیر اهل بیت (علیهم السلام) نهی کردند که در واقع شِکوه به طاغوت است. 🔻در خطبه ۱۰۵ بندِ سوم می‌فرمایند: «...فاللهَ اللهَ أن تَشکُوا إلی مَن یُشکِی شَجوَکُم و لا یَنقُضُ بِرَأیِه ما قَد أبرَمَ لَکُم»؛ «خدارا خدارا از اینکه بخواهید شکایتتان را نزد کسی ببرید که نمی تواند مشکل شما را حل کند و با نظرش آنچه که برای شما و به نفع شما قطعی هم شده بوده را نقض کند. » نکته بعدی در شکایت به نا اهل، شکوه به کافر است. در حکمت ۴۲۷ می فرمایند: « کسی که شکایت بکند از حاجات خودش نزد کافر، گویا پیش کافر از دست خدا شکایت کرده است. » و سوم شِکوه از مصیبت مقدّر است. به صورت کلی شکایت از دست خدا تلقّی می‌شود که در حکمت ۲۲۸ می فرمایند که « وَ مَنْ أَصْبَحَ يَشْكُو مُصِيبَةً نَزَلَتْ بِهِ» ؛ «کسی که از مصیبت مقدّری که بر سرش آمده شکوه بکند، «فَقَدْ أَصْبَحَ يَشْكُو رَبَّهُ» در واقع از پروردگارش شکایت کرده است.» 🎙 حجت الاسلام مهدوی ارفع @dghjkb
✨بسم الله الرحمن الرحیم✨ 🌹 شرح (1) 🔹 الگوهای انسانی (فضائل اخلاقی یکی از یاران) 💠 امیرالمؤمنین(علیه السلام)، در این حکمت در یادکرد از خباب بن اَرَت، یکی از اصحاب بزرگوار پیامبر عظیم الشأن و امیرالمؤمنین(علیه السلام) می‌فرماید: یَرحَمُ الله خَبابَ بنَ الاَرَت، فَلَقَد اَسلَمَ راغِبا و هاجَرَ طائعا و قَنِعَ بِالکَفاف و رَضِیَ عَنِ اللهِ و عَاشَ مُجَاهِداً. 🔻ابتدا باید ببینیم خَباب بن اَرَت کیست و چه شخصیت و جایگاه و سوابق و خدماتی در اسلام دارد. خَباب بن اَرَت، یکی از اصحاب پیامبر عظیم الشأن اسلام و امیرالمؤمنین (علیه السلام) است، که هفده سال بعد از عام الفیل و بیست و سه سال پیش از بعثت در مکّه متولد شد. درباره اینکه او عرب است یا عجم، اختلاف است؛ اما قرائنی وجود دارد که ثابت می کند خباب بن ارت عجم است. حالا یا ایرانی است از ناحیه کسکر یا نبطی است. یکی از قرائنی که برای اثبات عجم بودن خباب بن ارت هست، وجه تسمیه پدر او به ارت است. ارت از آن جهت به پدر خباب گفتند، چون در تکلّم به زبان عربی «رِتَّه» داشت. «رِتَّه» یعنی لکنت. یعنی وقتی می خواست عربی صحبت کند گیر می کرد. بنابراین معلوم می شود زبان مادری او عربی نبوده است. البته در اسامی افراد صدر اسلام یک خبّاب دیگر هم هست که در واقع کنیه اش ابویحیی است و غلام عُتبَةِ بنِ غزوان بوده که در سال ۱۹ هجری در زمان خلیفه دوم از دنیا رفت. خَباب بن اَرَت که در حکمت ۴۳ است کُنیه اش ابوعبدالله است. جالب است که این کنیه را هم وقتی اولین فرزند خباب به دنیا آمد، پیامبر نام فرزندش را عبدالله و کنیه خباب را ابوعبدالله گذاشتند. خباب فرزندانی هم دارد که یکی از آنها همین عبدالله است که از فرماندهان سپاه امام (علیه السلام) در جنگ نهروان با خوارج بود، که در همان جنگ به دست خوارج به شهادت رسید. نسل خَباب بن اَرَت تا زمان هشام بن ملک (یعنی تا ۲۱۸ هجری قمری) در کوفه بودند. 🎙حجت الاسلام مهدوی ارفع @dghjkb
✨بسم الله الرحمن الرحیم✨ 🌹شرح (3) 🔹الگوهاى انسانى (فضائل اخلاقى یکى از یاران) 🔻اولین وصفی که امیرالمؤمنین (علیه السلام) در تعریف و تمجید خباب بن ارت به کار بردند، این عبارت است که: «فَلَقَد اَسلَمَ راغِباً» ؛ " به تحقیق خباب بن ارت از جمله کسانی بود که با میل و رغبت درونی به اسلام گرایش پیدا کرد." می‌دانیم که ما دو نوع اسلام داریم: 🔸یکی اسلام کم ارزش بلکه بی ارزش که از ترس جان و مال یا برای رسیدن به چیزی از دنیا ابراز می‌شود؛ امیرالمؤمنین (علیه السلام) درباره اسلام بنی امیه و معاویه، در نامه ۱۷ بند دوم می‌فرمایند: «لَمَّا اَدخَلَ اللهُ العَرَبَ فِی دِینِهِ اَفواجاً و اَسلَمَت لَهُ هٰذِهِ الأُمَّهُ طَوعاً وَ کَرهاً کُنتُم مِمَّن دَخَلَ فِی الدِّینِ إمَّا رَغبَةً وَ إمَّا رَهبَةً عَلَی حِینِ فَازَ أهلُ السَّبقِ بِسَبقِهِم» " وقتی خداوند متعال عرب را در دین خودش فوج فوج وارد کرد، این امّت یا از روی میل و رغبت درونی یا از سر بی میلی اسلام آوردند، در آن روزگار شما بنی امیه در دین اسلام داخل شدید یا از روی میل به دنیا، یا از ترس جان و مال تان. " 🔻همچنین در خطبه۱۹۲ بند ۸ می فرمایند: «وَ لَوْ كَانَتِ الْأَنْبِيَاءُ أَهْلَ قُوَّةٍ لَا تُرَامُ وَ عِزَّةٍ لَا تُضَامُ وَ مُلْكٍ تُمَدُّ نَحْوَهُ أَعْنَاقُ الرِّجَالِ وَ تُشَدُّ إِلَيْهِ عُقَدُ الرِّجالِ لَكَانَ ذَلِكَ أَهْوَنَ عَلَى الْخَلْقِ فِي الِاعْتِبَارِ وَ أَبْعَدَ لَهُمْ فِي الِاسْتِكْبَارِ وَ لَآمَنُوا عَنْ رَهْبَةٍ قَاهِرَةٍ لَهُمْ أَوْ رَغْبَةٍ مَائِلَةٍ بِهِمْ» اگر انبیاء اینگونه بودند که اهل چنان نیرویی بودند که کسی نمی‌توانست با آنها مقابله کند و چنان عزّتی داشتند که کسی نمی‌توانست در آن نفوذ کند و اگر چنان پادشاهی و ملکی داشتند که گردن ها به سمتش کشیده می‌شد و مردان برای رسیدن به بهشت، کمربند ها را محکم می‌بستند، آن موقع ایمان آوردن مردم در مقابل انبیایی که شبیه پادشاهان قدرتمند و عزتمند و شوکت و جلالی داشته باشند، خیلی آسان تر می شد؛ در آن صورت مردم، یا از روی ترسی که نیروی قاهر انبیا بر آنها تحمیل می کرد ایمان می آوردند، یا از روی میل و رغبت به دنیایی که در ملک و پادشاهی انبیاء بود؛ {غرض اینکه امیرالمؤمنین (علیه السلام) می فرمایند اینکه انبیاء معمولا در فقر و در ظاهری ضعیف و ساده ظهور می کردند، به خاطر این بود که افراد با رغبت و میل عقلانیت ایمان بیاورند و الّا اگر مثل پادشاهان بودند مردم هیچ وقت به اینها ایمان نمی آوردند بلکه یا از روی ترس ایمان می آوردند یا با میل و رغبت به مال و منالی که از طریق آنها می توانستند بدست آورند.} 🎙 حجت الاسلام مهدوی ارفع @dghjkb
✨بسم الله الرحمن الرحیم✨ 🌹شرح (4) 🔹الگوهاى انسانى (فضائل اخلاقى یکى از یاران) 🔻اسلام نوع دیگر، اسلام خوب است که امیرالمؤمنین هم در حکمت ۲۳۷ آن را توصیف کردند و فرمودند: « إِنَّ قَوْماً عَبَدُوا اللَّهَ شُكْراً فَتِلْكَ عِبَادَةُ الْأَحْرَارِ» " گروهی هستند که خدا را از روی شکر گذاری عبادت می کنند که این عبادت آزادگان است. " یعنی آزاد از ترس و آزاد از طمع. 🔻 و هم در خطبه ۹۱ می‌فرمایند: « {وَاللهُ} نَهَجَ سَبیلَ الرَّاغِبینَ إلَیهِ وَالطَّالِبینَ مَا لَدَیهِ » " خداوند راه کسانی که رغبت در خدا دارند و طالب آن چیزی هستند که نزد اوست از ثواب، باز کرده است." خود امیرالمؤمنین (علیه السلام) اسوهٔ چنین ایمانی است؛ لذا در خطبه۱۸۲ آمده است: « نُؤمِنُ بِه(الله) إیمانَ مَن لاذَ بِهِ راغِباً مُجتَهِداً » " به خدا ایمان می آوریم؛ آن ایمان کسی که پناهنده به خدا شده است از روی رغبت و با تلاش. " 🎙 حجت الاسلام مهدوی ارفع @dghjkb
✨بسم الله الرحمن الرحیم✨ 🌹شرح (5) 🔹 الگوهاى انسانى (فضائل اخلاقى یکى از یاران) 🔻دومین وصفی که امیرالمؤمنین(علیه السلام) در تمجید خباب بن ارت به کار بردند، عبارت است از «و هاجر طائعا» «خباب بن ارت را خدا رحمت کند که با رغبت در راه خدا و پیامبرش هجرت کرد.» 💠 اولا می‌دانید که مهاجرین بر دیگران برتری دارند. امیرالمؤمنین در نامه ۱۷ خطاب به معاویه می فرمایند: «لَا المُهاجِرُ کَالطَّلیق» {می دانید که در جنگ فتح مکه، پیامبر خدا(صلوات الله علیه)، ابوسفیان سردسته بنی امیه و طایفه شان را فرمود: آزادشان کردم؛ از آن به بعد فرزندان ابوسفیان معروف شدند به ابن الطُّلَقا (فرزندان آزاد شده پیامبر).} 🔻علی(علیه السلام) هم در این نامه ۱۷ با کنایه می فرمایند:« شما که فرزندان آزاد شده پیامبر هستید، اصلا در حد و مقایسه با مهاجر نیستید.» در مورد خودشان هم در خطبه ۴۷ می‌فرمایند: «سَبَقتُ اِلَی الاِیمانِ وَ الهِجرَة» «من نسبت به مؤمنین هم در ایمان به خدا و پیامبر و هم در هجرت سبقت گرفتم.» و در خطبه ۱۸۹ بند دوم، حقیقت مهاجر بودن را اینگونه بیان می کنند: «وَالهِجرَةُ قائِمَةٌ عَلیٰ حَدِّها الأوَّل...لا یَقَعُ الإسمُ الهِجرَةِ عَلیٰ أحَدٍ الا بِمَعرِفَةِ الحُجَةِ فِی الأرضِ؛ فَمَن عَرَفَها وَ أقَرَّ بِها فَهُوَ مُهاجِر » «و هجرت همچنان بر همان جایگاه و ارزش نخست خود قرار دارد...نام مهاجر را بر هرکسی نمی توان گذاشت، جز آنکس که حجت خدا بر زمین را بشناسد؛ هرکس حجت خدا را بشناسد و به امامت او اقرار کند، پس او مهاجر حقیقی است. » 🎙حجت الاسلام مهدوی ارفع @dghjkb
✨بسم الله الرحمن الرحیم✨ 🌹شرح (7) 🔹الگوهاى انسانى (فضائل اخلاقى یکى از یاران) 🔻چهارمین وصف خباب بن ارت در زبان مولا علی (علیه السلام)، رضایت از خداست. 💠 اولاً باید بدانیم که رضایت از خدا، چه اهمیت و جایگاه و ارزشی دارد. مولا علی(علیه السلام) در حکمت ۴ نهج‌البلاغه فرمودند: «نِعمَ القَرینُ الرِّضیٰ» " بهترین همنشین انسان، رضایت از آن چیزی است که خدا حکم کرده است. " 🔻یا در حکمت ۴۴ فرمود: «طوبیٰ لِمَن رَضیَ عَنِ الله»؛ "خوشا به حال کسی که از خدا راضی باشد." 💠 مطلب دوم، فلسفه آزمون های الهی در اموال و اولاد است که رضایت یا عدم رضایت از خدا شناخته شده است. حضرت علی (علیه السلام) در حکمت ۹۳ می فرماید: «خداوند در قرآن فرموده است: (همانا اموال و اولاد شما مایه فتنه و آزمایش شمایند.) و معنای آن این است که خدا انسان ها را با اموال و فرزندانشان می آزماید، تا معلوم شود چه کسی نسبت به رزق و روزی اش راضی و خرسند است و چه کسی ناراضی است. اگرچه خداوند سبحان به انسان‌ها از خودشان آگاه تر است، اما با این آزمایش قرار است افعالی که به واسطه آن افعال، مستحق ثواب و عقاب می شوند، از آنها آشکار شود. (بعد توضیح می دهند) به خاطر اینکه بعضی از انسان ها فرزند پسر را دوست دارند و فرزند دختر را نمی پسندند و بعضی دیگر فراوانی اموال را دوست دارند و از کاهش سرمایه نگرانند.» 🎙حجت الاسلام مهدوی ارفع @dghjkb
✨بسم الله الرحمن الرحیم✨ 🌹شرح (6) 🔹الگوهاى انسانى (فضائل اخلاقى یکى از یاران) 🔻توصیف بعدی در وصف خباب بن ارت، از لسان مبارک امیرالمؤمنین(علیه السلام)، در حکمت۴۳ این است: «قَنِعَ بِالکَفاف»؛ یعنی به همان مقدار از رزق و روزی که زندگی اش را کفاف می داد، قانع بود. 🔰در نهج البلاغه درمورد قناعت، نکات بسیار بسیار فراوان و کاربردی هست. 🔸 اولین فصل پیرامون قناعت، درباره ارزش و فایده و اهمیت قناعت است. مثلاً امیرالمؤمنین (علیه السلام) در حکمت ۴۴ می‌فرمایند: «طوبیٰ لِمَن قَنِعَ بِالکَفاف» : "خوشا به حال کسی که از دنیا، به اندازه کفاف زندگی قناعت کند." یا در حکمت های ۵۷، ۳۴۹ و ۴۷۵ می‌فرماید: قناعت آن سرمایه ای است که هیچ وقت تمام نمی‌شود.(القَناعَةُ مالٌ لا یَنفَدُ) یا در حکمت ۲۲۹ وقتی از حضرت سؤال می کنند که منظور خداوند متعال از حیاة طیبه در آیه «فَلَنُحییَنَّه حَیاةً طَیِّبَة » (پس ما قطعاً او را به حیاة طیبه احیا می کنیم) چیست؟ فرمودند:« هی القَناعَة » ؛ منظور از حیاة طیبه قناعت است. و در همین حکمت فرمودند: «کفیٰ بالقَناعَةِ مُلکاً » ؛ "کسی که میخواهد پادشاه زندگی خودش باشد، کافیست قناعت کند." یعنی کسی که می خواهد محتاج غیر نباشد و خودش آقای زندگی خودش باشد، کافیست قناعت کند. 🔵 فصل دوم از قناعت در نهج البلاغه، اثر قناعت است. علی (علیه السلام) آثاری برای قناعت در نهج البلاغه بیان کردند که به ترتیب اینگونه است: 🔸 اولا چشم و دل سیر شدن؛ حضرت در خطبه ۱۹۲ می‌فرمایند: « مَعَ قناعةٍ تَملأُ القُلوبَ وَ العُیونَ غِنیً » ؛ "با آن قناعتی که دل ها و چشم ها را پر کند." 🔸 دوم اینکه قناعت از صفات برجسته اهل تقواست. در خطبه ۱۹۳، معروف به خطبه متقین، می‌فرماید:« اهل تقوا را نمی‌بینی مگر آنکه نفسش به آنچه خدا داده، قانع است(قانِعَةٌ نَفسُه).» 🔵 فصل بعدی در رابطه با قناعت در نهج‌البلاغه این است که، خود امیرالمؤمنین (علیه السلام) اسوهٔ قناعت است؛ علی(علیه السلام) در نامه ۴۵، خطاب به عثمان بن حنیف، فرماندار بصره، فرمودند: «وَ أیمُ الله لَأَروضَنَّ نَفسی رِیاضَةً...وَ تنقَعُ بِالمِلحِ مَأدوماً» ؛ " به خدا سوگند! چنان نفس خودم را به ریاضت وادار می‌کنم...که به نمک به جای خورش غذا قناعت کند. " 🎙حجت‌الاسلام مهدوی ارفع @dghjkb
✨بسم الله الرحمن الرحیم✨ 🌹شرح (8) 🔹الگوهاى انسانى (فضائل اخلاقى یکى از یاران) 🔻 مطلب سوم درباره رضایت از خدا، آثار و برکات آن است. مولا علی (علیه السلام) دو اثر را برای رضایت نسبت به آنچه خدا رزق و روزی ما کرده، بیان می کنند. 🔹 اول دفع حزن و افسردگی است؛ در حکمت ۳۴۹ می فرمایند: « وَ مَن رَضِیَ بِرِزقِ اللهِ لَم یَحزَن علیٰ مَا فَاتَه» ؛ " کسی که به روزی خدا خشنود باشد، بر آنچه از دستش رفته است، ناراحت و اندوهگین نشود." 🔹 دوم رفع فقر است؛ که در حکمت ۳۷۱ فرمود:« لا مالَ أذهَبُ لِلفاقَه مِنَ الرِّضیٰ بِالقُوتِ » ؛ " هیچ مالی در فقر زدایی، از بین برنده تر از رضایت دادن به روزی نیست. " 🔵 مطلب چهارم، راه های کسب رضایت از زندگی است. مولا علی علیه السلام چند چیز را راه رسیدن به رضایت از زندگی بیان کردند: 🔸 اول، زیاد یاد مرگ کردن است؛ در حکمت ۳۴۹ می فرمایند: « مَن أکثَرَ مِن ذِکرِ المَوتِ رَضِیَ مِنَ الدُّنیا بِالیَسیر» ؛ " هرکس فراوان به یاد مرگ باشد، در دنیا به اندک چیزی خشنود است." 🔸 دوم، چشم بستن بر دردها و آزار هایی است که دیگران به انسان می رسانند. در حکمت ۲۱۳ می فرمایند: " چشمت را بر دردها و آزارها ببند، تا ابد راضی و خشنود خواهی شد. " 🔸 و سوم، دشمنی با فاسقان و غضب برای خداست که یکی از ارکان چهارگانه جهاد شناخته شده است. حضرت در حکمت ۳۱ می فرمایند: « شَنِئَ الفاسِقینَ وَ غَضِبَ لِلهِ، غَضِبَ اللهُ لَه وَ أرضَاهُ یوم القیامَه» ؛ " کسی که با فاسقان دشمنی کند و برای خدا خشم گیرد، خدا هم به خاطر او به خشم می آید و روز قیامت او را خشنود سازد." 🔸 و نکته پایانی هم اینکه، اهل بیت (علیهم السلام)، اسوهٔ رضایت از خدا هستند. حضرت در خطبه ۳۷ بند دوم می‌فرمایند:«رَضِینا عَنِ اللهِ قَضاءَه» ؛ " ما از خدا و در برابر هر آنچه حکم کند، راضی هستیم. " 🎙حجت‌الاسلام مهدوی ارفع @dghjkb
✨بسم الله الرحمن الرحیم ✨ 🌹شرح (9) 🔹الگوهاى انسانى (فضائل اخلاقى یکى از یاران) 🔵 پنجمین و آخرین وصفی که مولا علی (علیه السلام) درباره مرحوم خَباب بن اَرَت به کار برده اند، این است که «عاشَ مُجاهداً» ؛ " او در تمام زندگیش مجاهدانه زندگی کرد. " مباحث خوبی پیرامون جهاد در نهج البلاغه است که به ترتیب عرض می کنم: 🔸نکته اول چیستی جهاد است؛ مولا علی (علیه السلام) در حکمت ۳۱ برای جهاد، که خودش یکی از ارکان چهارگانه ایمان است،چهار شعبه معرفی کرده است: «یکی امر به معروف، دوّمی نهی از منکر، سوّمی صداقت در هر شرایطی و چهارم دشمنی با فاسقان.» 🔸مطلب دوّم ارزش و اهمیت و جایگاه جهاد است در نهج البلاغه. 🔻حضرت علی (علیه السلام) در خطبه ۱۱۰ نهج البلاغه می‌فرماید: «برترین چیزی که به برکت آن می شود به خدا رسید، ایمان است و جهاد فی سبیله؛ بعد می‌فرماید: «فَأنَّهُ ذِروَةُ الإسلام» ؛ " همانا جهاد قلهٔ اسلام است." یعنی قلّهٔ فضائل اسلام است. 🔻یا در خطبه ۲۷، درباره ارزش جهاد می‌فرماید: «إن الجَهاد بابٌ من ابوابِ الجَنَّه فَتَحَهُ الله لِخاصَّة اولیائِه» ؛ "جهاد دری از درهای بهشت است که خداوند آن را برای اولیاء خاص خودش باز کرده است." 🔻در اهمیّت و ارزش جهاد همین بس که مولا علی (علیه السلام) در آخرین وصیت نامه خودشان در نامه ۴۷ می فرمایند: «اللّه اللّه فی الجهاد بِاموالکم و أنفسکم و ألسنتکم فی سبیل الله» ؛ " خدا را خدا را درباره جهاد! با اموال و جانها و زبان هایتان در راه خدا" 🔻مورد دیگر درباره ارزش جهاد اینکه جهاد در منظر امیرالمؤمنین (علیه السلام) یکی از چهار رکن اصلی ایمان است؛ در حکمت ۳۱ می‌فرمایند: «ایمان بر چهار ستون استوار است؛ بر صبر و یقین و عدل و جهاد.» 🎙حجت الاسلام مهدوی ارفع @dghjkb
✨بسم الله الرحمن الرحیم ✨ 🌹شرح (10) 🔹الگوهاى انسانى (فضائل اخلاقى یکى از یاران) 🔻 و مسأله دیگر اینکه خداوند جهاد را واجب کرده برای چه ؟ در حکمت ۲۵۲ درباره فلسفه جهاد حضرت می فرمایند : « فَرَضَ اللَّه الْجِهَادَ عِزّاً لِلْإِسْلَامِ » ؛ خدا جهاد را واجب کرد تا اسلام عزیز و نفوذ ناپذیر و شکست ناپذیر باشد. 🔸مطلب سوم درباره جهاد، بحثِ اسوه های جهاد است؛ مولا علیه (علیه السلام) در خطبه ۱۱۶ ، پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله وسلم) را اسوه جهاد معرفی می کنند و می فرمایند: «جَاهَدَ (نبی) فِي اللهِ أَعْدَاءَهُ غَيْرَ وَاهِنٍ وَ لَا مُعَذِّرٍ» ؛ " پیامبر خدا در راه خدا جهاد کرد، با دشمنان خدا بدونِ آنکه بترسد، سستی نشان بدهد و یا عذری بی جا درباره جهاد بیاورد. " یکی از اسوه ها همین خباب بن ارت است که مولا می فرمایند: «یرحمُ الله خباب بن الارت عاشَ مجاهِداً» 🔻سوم شهدا هستند، مولا علی وقتی از جفای یاران شان به ستوه می آیند، در بند دوم خطبه ۱۲۱، درباره شهدا می فرمایند: «أین القوم الذین هیجوا الی الجهاد فولهوا و له اللقاح الی اولادها» ؛ «کجایند آن مردانی که هر وقت به جهاد برانگیخته می شدند، مانند شوق شتر به فرزندانش به سوی جهاد می آمدند.» 🔻آخرین نکته هم درباره جهاد، یک نکته تربیتی است که در حکمت۴۷۴ نهج البلاغه است و آن نکته این است که اجر مجاهد در راه خدا، از پاداش آن کس که در برابر گناه عفت می ورزد بیشتر نیست؛ می فرمایند: «مَا الْمُجَاهِدُ الشَّهِيدُ فِي سَبِيلِ اللَّهِ بِأَعْظَمَ أَجْراً مِمَّنْ قَدَرَ فَعَفَّ لَكَادَ الْعَفِيفُ أَنْ يَكُونَ مَلَكاً مِنَ الْمَلَائِكَةِ» ؛ " پاداشِ مجاهدِ شهيد در راه خدا، بزرگ تر از پاداش عفيفِ پاكدامنی نيست كه قدرت بر گناه دارد و آلوده نمی گردد. همانا نزدیک بود عفيفِ پاكدامن، فرشته ای از فرشته ها باشد. " 🎙حجت الاسلام مهدوی ارفع @dghjkb
✨بسم الله الرحمن الرحیم ✨ 🌹شرح ( 1 ) 🔹 ویژگی های بهترین بندگان 💠 درود خدا بر امیرالمؤمنین فرمود: خوشا به حال كسی كه به ياد معاد باشد، برای حسابرسی قيامت كار كند، با قناعت زندگی كند و از خدا راضی باشد. 🔰 در حکمت ۴۴ نهج البلاغه مولی علی (علیه السلام) چهار صفت را موجب خوشبختی در دنیا و آخرت معرفی می‌کند که به ترتیب عبارتند از: ۱.ذکر المعاد ۲.عمل برای روز حساب ۳.قناعت از دنیا به مقدار کفاف ۴.رضایت از تقدیرات الهی ما درباره قناعت و رضایت از تقدیرات الهی به اندازه کافی در حکمت ۴۳ مطلب را بیان کردیم؛ لذا در حکمت ۴۴ فقط به بحث ذکر المعاد و عمل برای روز حساب اکتفا می‌کنیم. 🔸 ۱. ذکر المعاد : 🔻در بحث ذکر المعاد نکته اول توصیه های کلی حضرت به یاد معاد و لوازم و لواحق آن مثل قبر و مرگ و غیره هست. 🔵 مطلب اولی که در این باره برای شما عرض میکنم حکمت ۳۹۸ است؛ مولی در این حکمت می فرماید: «ضَعْ فَخْرَكَ وَ احْطُطْ كِبْرَكَ وَ اذْكُرْ قَبْرَكَ» ؛ " فخر فروشی خود را ترک کن، تکبر و خود بزرگ بینی را زمین بنداز و به یاد قبرت باش. " 🔻در خطبه ۹۹ می فرمایند: «أَلَا فَاذْكُرُوا هَاذِمَ اللَّذَّاتِ وَ مُنَغِّصَ الشَّهَوَاتِ وَ قَاطِعَ الْأُمْنِيَاتِ عِنْدَ الْمُسَاوَرَةِ لِلْأَعْمَالِ الْقَبِيحَةِ» ؛ " هنگامی که تصمیم و عزم و اراده نفس برای کار های زشت در شما شکل گرفت، یاد مرگ بکنید، که لذّت ها را منهدم می کند، شهوات را از بین می برد و آرزو ها را قطع می کند." 🔻در نامه ۳۱ هم خطاب به فرزند عزیزشان می نویسند: «أَكْثِرْ مِنْ ذِكْرِ الْمَوْتِ وَ ذِكْرِ مَا تَهْجُمُ عَلَيْهِ وَ تُفْضِي بَعْدَ الْمَوْتِ» ؛ " فراوان به ياد مرگ باش و به ياد آنچه که به سوی آن می روی و پس از مرگ در آن قرار می گيری." 🔻 و در خطبه ۱۸۸ هم می فرمایند: "شما را توصیه می‌کنم به یاد مرگ و کم کردن غفلت از یاد مرگ. " 🎙حجت الاسلام مهدوی ارفع @dghjkb
✨بسم الله الرحمن الرحیم ✨ 🌹شرح ( 2 ) 🔹 ویژگی های بهترین بندگان 🔵 بحث دوم در ماجرای ذکر معاد، آثار یاد معاد است. مولا علی (علیه السلام) هشت اثر برای ذکر معاد بیان فرمودند که من یک به یک خدمت شما تقدیم می کنم: 1️⃣ اثر اول پرهیز از بازیچه دنیا : 🔻در خطبه ۸۴ می فرمایند: « أَمَا وَاللَّهِ اِنِّی لََیمْنَعُنِی مِنَ اللَّعِبِ ذِکْرُ الْمَوْت » ؛ " به خدا سوگند مرا منع می کند از بازیچه، ذکر مرگ " 2️⃣ دومین اثر رضایت از زندگی است. 🔻در حکمت ۳۴۹ فرمود : « مَنْ أَکْثَرَ ذِکْرَ الْمَوْتِ رَضِیَ مِنَ الدُّنْیَا بِالْیَسِیرِ » ؛ " کسی که زیاد یاد مرگ کند، از دنیا به اندکش راضی می شود." 3️⃣ اثر سوم جلاء قلب است. 🔻در خطبه ۲۲۲ فرمود : « إِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ وَ تَعَالَى جَعَلَ الذِّكْرَ جِلاءً لِلْقُلُوبِ » ؛ " همانا خداوند سبحان ذکر را مایهٔ جلا پیدا کردن دلها قرار داد." 4️⃣ اثر چهارم آماده شدن برای سفر قیامت است. 🔻در حکمت ۲۸۰ میخوانیم : « مَنْ تَذَكَّرَ بُعْدَ السَّفَرِ، إسْتَعَدَّ » ؛ " کسی که طولانی بودن مسیر سفر آخرت را یاد کند آماده می شود." 5️⃣ اثر پنجم شب زنده داری عاشقانه است. 🔻در نامه ۴۵ بند آخر درباره حزب اللهی واقعی می فرمایند : « فِي مَعْشَرٍ أَسْهَرَ عُيُونَهُمْ ذِکرُ المَعاد » ؛ " حزب اللهی واقعی در گروهی است که چشمانشان را ترس از معاد، از خواب گرفته است." 6️⃣ و ششمین اثر چشم پوشی بر دنیاست. 🔻 در خطبه ۳۲ می فرمایند: « وَ بَقِيَ رِجالٌ غَضَّ أبصارَهُم ذِكرُ المَرجِعِ» ؛ " گروهی باقی ماندند که چشمشان را از دنیا، یاد مرگ و معاد بسته است." 🎙حجت الاسلام مهدوی ارفع @dghjkb
✨بسم الله الرحمن الرحیم ✨ 🌹شرح ( 3 ) 🔹 ویژگی های بهترین بندگان 7⃣ اثر هفتمی که امیرالمؤمنین (علیه السلام) برای یاد معاد بر شمردند، رام کردن نفس در شهوات و خواسته های نابجاست. 🔻مولا علی (علیه السلام) ابتدا به صورت کلّی در نامه ۳۱ خطاب به فرزند عزیزشان می فرمایند: « وَ ذَلِّلْهُ بِذِکرِ الْمَوْت » ؛ " نفس امّاره خودت را با یاد مرگ، رام کن ". 🔻و سپس در خطبه ۹۹، روش رام کردن نفس با ذکر موت و فرایندش را این گونه بیان می فرمایند: « أَلَا فَاذْكُرُوا هَاذِمَ اللَّذَّاتِ وَ مُنَغِّصَ الشَّهَوَاتِ وَ قَاطِعَ الْأُمْنِيَاتِ عِنْدَ الْمُسَاوَرَةِ لِلْأَعْمَالِ الْقَبِيحَةِ» ؛ " آگاه باشید! یاد کنید مرگی را که لذت ها را از بین می برد و شهوات را در هم می کوبد و آرزوها را قطع می کند، وقتی که انسان تصمیم برای کارهای زشت(مثل گناه) گرفته.» اگر یاد مرگ کند، آن خلجان شهوتش و لذتش بریده خواهد شد و در امان می ماند. 8⃣ و امّا آخرین اثر برای یاد معاد، در نامه ۵۳ نهج البلاغه بند آخر، خطاب به شهید مالک اشتر است؛ که عبارت است از کنترل رفتار خود، در مواجهه با مردم (از کبر و غرور و شدّت و غضب و...). 🔻مولا علی (علیه السلام)، در این بند از نامه ۳۱ می فرمایند: «باد غرورت، جوشش خشمت، تجاوز دستت و تندی زبانت را در اختيار خودگير و با پرهيز از شتابزدگی و فرو خوردن خشم، خود را آرامش ده تا خشم فرو نشیند و اختیار نفس در دست تو باشد و تو بر نفس مسلّط نخواهی شد مگر با یاد فراوان قیامت و بازگشت به سوی خدا. » 🎙حجت الاسلام مهدوی ارفع @dghjkb