eitaa logo
دلنوشته‌ای از دلی تنگ برای شهدا
715 دنبال‌کننده
6.7هزار عکس
2.2هزار ویدیو
42 فایل
در هر زمان از شبانه روز که دلتان تنگ شد دلنوشته خود را برای ما بفرستید @amz_15
مشاهده در ایتا
دانلود
‌ 🏴 فصل عزیز عزا باز آمده محرمت از راه یا حسین پیچیده باز بوی غمت هرکجا حسین باز این چه شورش است که در جان ما به‌پاست باز این چه ماتم است و چه شور و نوا حسین خورشید در غروب غریبی به خون نشست آمد دوباره فصل عزیز عزا حسین دل‌ها دوباره پر شده از آه سینه‌سوز عالم دوباره پر شده از ذکر یاحسین "با عقل آب عشق به یک جو نمی‌رود" عشق است این‌که کرده عزایت به‌پا حسین والشّمس والضّحی، که تویی حجّت خدا ای وصفی از کرامت تو "هَلْ أتی" حسین بیچاره آن کسی که خراب غم تو نیست خوشبخت آن‌که شد به غمت مبتلا حسین "حبّ الحسین" در دل شیعه است از ازل با خشت‌های مهر تو دل شد بنا حسین از ابتدای صبح ازل اشک‌بار تو تا انتهای شام ابد انبیا حسین "إنْ کُنْتَ باکیًا"، همه‌دم "فَابْكِ لِلْحُسَيْن" این روضه را برای تو خوانده رضا، حسین ای درد جسم و روح مرا روضه‌ات دوا ای محفل عزای تو دارالشفا حسین فرقی نمی‌کند که چه باشند، نوکرند در دستگاه شور تو شاه و گدا حسین دیگر نمی‌خورد غم و دنیا نمی‌خرد هرکس که شد به مهر و غمت آشنا حسین در منجلاب عادت دنیا شدیم غرق ای کشتی نجات غریقان بیا حسین دنیا نظاره کرد خروش قیامتت هر اربعین، مسیر نجف ــ کربلا حسین حق تو بود و مهریۀ مادر تو بود بستند آنچه بر حَرمت اشقیا حسین خواهد بگیرد از دل ما روضۀ تو را دستی که کرده است سرت را جدا حسین سوگند بر غمت به دو عالم نمی‌دهیم یک ذره از محبت و مهر تو را حسین از لطف خود به حق علی‌اکبرت بکن ما را برای دورۀ رجعت سوا حسین "هرگز نمیرد آن‌که دلش زنده شد به عشق" ما زنده‌ایم تا به ابد با تو یا حسین @dghjkb
عليه السلام: ✨کسی را که تقوا والامقامش ساخته، پست مشماريد و آن كس را كه دنيا بالا برده است، بلندمرتبه مشماريد نهج البلاغه، خطبه191 @dghjkb
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 من عقیده‌ی راسخ دارم بر اینکه یکی از نیازهای اساسی کشور، زنده نگه داشتن نام شهدا است.(۱۳۹۳/۱۱/۲۷ مقام معظم رهبری) 🌱🌱🌱🌱🌱 ✨ شادی روح شهدای گمنام و همه شهدا... @dghjkb
YEKNET.IR - roze - haj hasan khalaj - shabe 4 muharram 1402.mp3
3.89M
اي كه يعقوب ديگري شده‌اي شاهد لحظه‌ی جدایی یک خواهری و برادری شده‌ای 🎙 🔊 @dghjkb
من که گرفتار توأم یا حسین حرِّ گنهکار توأم یا حسین آمده ام باز که حُرّم کنی سنگ شدم گوهر و دُرّم کنی یوسف زهرا! زگنه خسته‌ام بر کرم و لطف تو دل بسته‌ام @dghjkb
(علیه‌‌السلام) : چند چيز بنده را به رضوان خدا ميرساند: ✨ استغفار زياد، ✨ نرمی و خوش اخلاقی ✨ و صدقه زياد بحار الأنوار، ج۷۵ ،ص۸۱ @dghjkb
‌ 🏴 السَّلامُ عَلَیْکَ یا اَبَا الْفَضْلِ الْعَبّاس ▪️ ماه به‌خون‌افتاده تا عکسی از رخسار ماه افتاد در آب رفت از جلال و هیبتش آیینه از تاب برداشت آب و بر لب آورد و فرو ریخت در حسرت یک بوسه‌اش خون شد دل آب پیچید در پایش که دست از او نشوید شد آب هم پابند آن گیسوی پُرتاب بگذاشت پا در علقمه دریای غیرت بگذشت تشنه از کنار آبْ مهتاب او تشنه رفت و تا قیامت آبِ ناکام در دل گرفته عکس آن دردانه را قاب ساقی به‌سوی تشنگان می‌رفت سرمست تا که به میخانه رساند بادۀ ناب مشکی پر از امید را بر دوش می‌برد آن شاه خوبان، شیر هَیجا، شمع احباب بارانی از تیر آمد اما او سپر شد می‌رفت در موج خطر بی ترس گرداب کی از هجوم شب‌پره ترسد عقابی؟ پولاد کی می‌لرزد از غوغای سیماب؟ هرگز نلرزد پشت کوه از لشکر کاه دریا نخواهد شد اسیر چنگ مرداب از تیرها با جانش استقبال می‌کرد تا که بَرد آبی سوی گل‌های بی‌تاب انداختند از پیکرش دست و نلرزید تنها امیدش را به دندان کرد قلاب آن مشک را چون طفل در آغوش می‌برد سقا صدف شد، مشکْ مرواریدِ خوشاب تا که رساند قطرۀ آبی به اصغر شاید شود آن غنچۀ پژمرده شاداب در چشم او تصویری از لب‌های تشنه در گوش او بانگ «عمو بشتاب، بشتاب» پا تا سرش خون بود و فکر خیمه‌ها بود تا تشنه‌کامان را کند از آبْ سیراب دشت تنش شد بیشه‌ای از تیر دشمن خون دل او می‌چکید از چشم نُشّاب شد تیرها بال و پرش، در اوج می‌رفت تا آنکه شد تیری به‌سوی مشک پرتاب هم آب مشک و هم امیدش بر زمین ریخت شد جام ساقی خالی از آن دُرّ نایاب دیگر نه شوق راندن و نه پای رفتن درمانده و نومید شد ماه جهان‌تاب با هم یکی شد آب مشک و اشک عباس از مشک سقا بر زمین می‌ریخت خوناب شد بوسه‌گاه تیرها آن ماه خونین یک تیر هم زد بوسه بر آن چشم جذاب مرغ دلش یک‌باره پر زد تا مدینه چون روضه‌های فاطمیه دارد آداب از روضه‌های فاطمه می‌مرد اباالفضل هر بار حرفی مجتبی می‌زد از این باب می‌سوخت عمری از غم زهرا و حیدر شد بی‌قرارِ مادر آن محبوب احباب ناگاه دستی آمد و شق‌القمر کرد افتاد با صورت به خاک آن ماه محراب دستش جدا فرقش دوتا چشمش پر از خون در راه وصل دوست شد آماده اسباب ناگه پسر خواندش صدایی مهرپرور او دید مادر را به بیداری، نه در خواب آمد به ساحل کشتی پهلوگرفته از داغ دلبندش کشید آه جگرتاب پیچید بوی عطر یاس و سیب در دشت از خیمه‌ها می‌آمد آوای "عمو، آب" شد بار اول که صدا می‌زد: برادر ماه به‌خون‌افتاده را خورشید دریاب... ▪️▪️▪️؛ مولا به‌سوی خیمه‌ها برگشت تنها دیگر نه در تن تاب و نه در پاش پایاب پشتش شکست و باغ امیدش خزان شد بی چاره شد آن چارۀ خویشان و اصحاب از علقمه می‌آمد اما بی علمدار می‌آمد و از چشم او می‌رفت سیلاب زینب شود کم‌کم مهیای اسارت ای وای من از روضۀ خلخال و جَلباب @dghjkb
نماهنگ ای صنما.mp3
2.95M
ای صنما ای خدای همه‌ی با جنما اون که میمیره برا تو منما ای صنما ای صنما 🔊 @dghjkb
چه‌کنم ماهِ حرم این قمرِ ریخته را تا به آغوش کشم برگ و بر ریخته را دست بر سر بگذارم نگذارم ...ماندم چه‌کنم این بدنِ مختصرِ ریخته را دخترم چشم به راه است جوابش با تو با چه رویی ببرم بال و پرِ ریخته را @dghjkb
تاسوعا روز ۹ محرم است. اهمیت این روز برای شیعیان ناشی از واقعه کربلا در سال ۶۱ق. است. در چنین روزی شمر با نامه‌ای از طرف عبیدالله بن زیاد، وارد کربلا شد که در آن از عمر بن سعد خواسته شده بود یا در برخورد با امام حسین(ع) جدیت به خرج دهد یا فرماندهی لشکر را به شمر واگذار کند. عمر سعد از واگذاری فرماندهی به شمر خودداری کرد و آماده جنگ با امام حسین(ع) شد. با هجوم لشکریان در عصر این روز به خیمه‌گاه حضرت، امام(ع) با فرستادن برادرش عباس بن علی، از آنها خواست که شب را به آنها مهلت دهند. همچنین، در این روز شمر امان‌نامه‌ای برای حضرت عباس و دیگر فرزندان ام البنین آورد؛ اما حضرت عباس نپذیرفت. شیعیان تاسوعا را روز عباس(ع) به شمار می‌آورند و آن را مانند روز عاشورا گرامی داشته، به ذکر فضائل آن حضرت و سوگواری می‌پردازند. این روز در ایران در کنار روز عاشورا تعطیل رسمی است. معنای تاسوعا روز نهم محرم را «تاسوعا» گویند. «تاسوعا» از ریشه «تسع» به معنای نُه و نهم می‌باشد. شهرت این روز به دلیل وقایعی است که در روز نهم ماه محرم سال ۶۱ هجری قمری، در سرزمین کربلا روی داد. منبع: wikishia.net @dghjkb
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴 کربلا غوغاست امروز... 🔹️عزاداری پرشور دسته موکب الاحزان در شارع الرشید کربلا @dghjkb
ورود شمر به کربلا در پیش از ظهر روز نهم محرم -روز تاسوعا-، شمر بن ذی الجوشن همراه چهارهزار نفر سپاهی به سرزمین کربلا وارد شد.[۱] او حامل نامه‌ای از سوی عبیدالله بن زیاد خطاب به عمر بن سعد بود. در این نامه، ابن زیاد از ابن سعد خواسته بود یا امام حسین(ع) را مجبور به پذیرش بیعت کند و یا با او بجنگد. عبیدالله همچنین در این نامه عمر سعد را تهدید کرد که اگر از فرمان او سرباز زند از لشکر کناره بگیرد و مسئولیت آن را به شمر بن ذی الجوشن واگذار می‌کند.[۲] ابن سعد با خواندن نامه به شمر گفت: «امارت لشکر را به تو واگذار نخواهم کرد. من در تو شایستگی این کار را نمی‌بینم پس خود این کار را به پایان خواهم رساند؛ تو فرمانده پیاده نظام لشکر باش.»[۳]  امان‌نامه برای فرزندان ام البنین(س) زمانی که شمر نامه ابن زیاد را -که خطاب به عمر بن سعد نوشته شده بود- از او می‌گرفت، همراه عبدالله بن ابی المحل-برادرزاده ام البنین- از عبیدالله برای خواهرزادگان خود امان‌نامه خواستند. عبیدالله پیشنهاد آنها را پذیرفت.[۴] عبدالله بن ابی المحل امان‌نامه را به‌وسیله غلام خود -کزمان یا عرفان- به کربلا فرستاد او پس از ورود به کربلا متن امان‌نامه را برای فرزندان ام البنین(س) قرائت کرد؛ اما فرزندان ام البنین(س) مخالفت کردند.[۵] در روایتی دیگر آمده که شمر خود امان نامه را نزد عباس(ع) و برادرانش عبدالله و جعفر و عثمان فرزندان علی بن ابی طالب(ع) آورد.[۶] عباس(ع) و برادرانش در محضر اباعبدالله الحسین(ع) نشسته بودند و جواب شمر را نمی‌دادند. امام(ع) به حضرت عباس(ع) فرمودند: «هر چند او فاسق است اما پاسخش را بده همانا او از دایی‌های شما است.» عباس و عبدالله و جعفر و عثمان فرزندان علی بن ابی طالب(ع) بیرون آمدند و گفتند: «چه می‌خواهی؟» شمر به آنها گفت:«ای خواهرزادگان من، شما در امان هستید من برای شما از عبیدالله امان گرفته‌ام.»؛ اما عباس(ع) و برادرانش همگی گفتند: «خدا تو و امان تو را لعنت کند. ما امان داشته باشیم و پسر دختر پیامبر(ص) امان نداشته باشد.»[۷] پس از رد امان‌نامه، به سپاه عمر بن سعد فرمان داده شد تا برای جنگ آماده شوند پس همگان سوار شدند در شامگاه پنجشنبه نهم محرم آماده نبرد با حسین(ع) و یارانش شدند.[۸] علت اینکه شمر آنان را خواهرزاده خطاب کرد به‌دلیل هم قبیله بودن وی با ام البنین مادر حضرت عباس است؛ زیرا ام البنین دختر حزام بن خالد از قبیله بنی کلاب[۹] و شمر نیز فرزند ذی الجوشن از همان قبیله بود.[۱۰] آماده شدن برای جنگ در عصر روز نهم محرم الحرام تحرکات سپاه عمر سعد در صحرای کربلا افزایش یافت وعمر بن سعد خود را آماده جنگ با امام حسین(ع) کرد و به سپاهیانش فرمان داد تا برای جنگ آماده شوند. او در میان سپاهیان خود ندا در داد که:«یا خَیلَ اللهِ ارکَبی و بِالجَنةِ اَبْشِری؛‌ ای لشکریان خدا! سوار شوید و به بهشت بشارت دهید.» کوفیان هم سوار شده، مهیای نبرد شدند.[۱۱] هیاهو و سر و صدای لشکر بلند شد. امام(ع) در جلوی خیمه خویش نشسته بود و به شمشیر خود تکیه داده بود. خواهرش زینب(س) با شنیدن سر و صدای لشکر کوفه، به برادرش نزدیک شد و گفت:«برادرم آیا صداهایی را که نزدیک می‌شوند، می‌شنوید؟»امام(ع) سر را بلند کرد و فرمود:«من رسول خدا(ص) را در خواب دیدم که به من فرمود: تو [به زودی] نزد ما خواهی آمد.» امام(ع) به عباس(ع) فرمود:«ای عباس؛ جانم به فدایت؛ بر اسب خود بنشین و نزد آنها برو و بپرس که چه می‌خواهند و برای چه به پیش آمده‌اند؟» حضرت عباس(ع) با بیست سوار که زهیر بن قین و حبیب بن مظاهر هم از جمله آنان بودند نزد سپاه دشمن آمدند و پرسیدند:«چه رخ داده و چه می‌خواهید؟»گفتند:«فرمان امیر است که به شما بگوییم یا بیعت کنید و یا آماده کارزار شوید» عباس(ع) گفت:«از جای خود حرکت نکنید تا نزد ابی عبدالله(ع) رفته و پیام شما را به عرض ایشان برسانم» آنان پذیرفتند پس عباس(ع) به تنهایی نزد امام حسین(ع) آمد تا موضوع را به ایشان خبر دهد.[۱۲] امام(ع) به حضرت عباس(ع) فرمودند:«اگر می‌توانی آنها را راضی کن که جنگ را تا فردا به تأخیر اندازند و امشب را به ما مهلت دهند تا با خدای خود راز و نیاز کنیم و به درگاهش نماز بگزاریم. خدا می‌داند که من نماز و تلاوت کتاب او را بسیار دوست می‌دارم»[۱۳] در طول مدتی که عباس(ع) با امام(ع) مشغول گفتگو بود همراهان او ـ حبیب بن مظاهر و زهیر بن قین ـ هم از این فرصت استفاده کرده به گفتگو با سپاه عمر سعد پرداختند و آنان را از جنگ با امام حسین(ع) بر حذر می‌داشتند و در ضمن آنان را از پیشروی باز می‌داشتند.[۱۴] ابوالفضل العباس(ع) نزد سپاهیان دشمن بازگشت و درخواست امام(ع) را به اطلاع آنان رساند و از آنان آن شب را مهلت خواست. ابن سعد با مهلت یک شبه به امام حسین(ع) و یارانش موافقت کرد.[۱۵] در این روز خیمه‌های امام حسین(ع) و اهل بیت و یارانش محاصره شد. منبع: wikishia.net @dghjkb
روایتی از امام جعفر صادق(ع) امام جعفر صادق(ع) در ضمن حدیثی در توصیف این روز فرمودند:  تاسوعا یَومٌ حوصِرَ فیهِ الحُسَینُ(ع) وَ اَصحابُهُ بِکربلاء وَ اجْتَمَعَ عَلَیهِ خَیلُ اَهلِ الشّامِ وَ اَناخوا عَلَیهِ وَ فَرِحَ ابنُ مَرجانَةَ و عُمَرُ بنُ سَعدٍ بِتَواتُرِ الخَیلِ وَ کَثرَتِها وَ استَضعَفوا فیهِ الحُسَینَ(ع) وَ اَصحابَهُ وَ اَیقَنوا اَنَّهُ لایَأتی الحُسینَ(ع) ناصِرٌ و لایَمُدُّهُ أهلُ العِراقِ؛[۱۶] (ترجمه: تاسوعا روزی است که حسین(ع) و اصحابش در کربلا محاصره شدند و سپاه شامی بر ضد آنان گرد هم آمدند. ابن زیاد و عمر بن سعد نیز از فراهم آمدن آن همه نیرو خوشحال شدند و آن روز حسین(ع) و یارانش را ناتوان شمردند و یقین کردند که دیگر برای او کمکی نخواهد رسید و عراقیان نیز او را پشتیبانی نخواهند کرد.) اهمیت این روز نزد شیعیان این روز در نزد شیعیان از اهمیت بالایی برخوردار است و این روز را منتسب به قمر بنی هاشم عباس(ع) نیز می‌دانند و این روز را بسان روز عاشورا گرامی داشته، سوگواری می‌کنند. [۱۷] در ایران[۱۸] و بعضی از کشورهای اسلامی شیعی نشین، روز تاسوعا همچون روز عاشورا تعطیل رسمی بوده و در این روز نیز مراسم عزاداری باشکوه و مفصلی با راه‌اندازی هیأت‌های عزاداری و دسته‌های سینه زنی و زنجیز زنی و... برگزار می‌شود. منبع: wikishia.net @dghjkb
YEKNET.IR - vahed - shabe 10 moharram1399 - banifatemah.mp3
8.03M
امشب شهادتنامه‌ی عشاق امضاء میشود فردا ز خون عاشقان این دشت دریا میشود 🔊 🎙 @dghjkb
هر که سرباز خدا نیست نماند، برود وان که پابند وفا نیست نماند، برود علیه السلام در شب عاشورا یک جور سخن گفتند و در روز جورِ دیگر! ، سخن از اگر می خواهید بروید بود... فرمودند: آیا یاوری هست؟( ینصرنی) شب صحبت می فرمایند تا مبادا خبیثی در بین طیّب ها باشد... و روز سخن می گویند تا مبادا در بین خبیث ها کسی مانده باشد... شب غربال می فرمایند تا فقط صالحان بمانند و روز غربال می فرمایند تا فقط اشقیاء در مقابل او ایستاده باشند... ما کجاییم؟ آیا در لشکر (عج) هستیم و میل به دشمنانش داریم یا در لشکر دشمنانش هستیم و تصمیم به پیوستن به حق داریم؟! ان شاءالله اگر به حق نپیوستیم سریع وارد شویم و اگر در این لشکر هستیم با تمام وجود و با قلبی مطمئن حاضر باشیم... 🏴 @dghjkb
اکرم صلی الله علیه و آله : 🍀آنکه پیشانی مادرش را ببوسد ، از آتش دوزخ در امان است . نهج الفصاحه ، حدیث 2917 @dghjkb
‌ 🏴 ــ صَلَّی اللهُ عَلیکَ یا سَیِّدَنَا العَطشان بانگ شادی و هلهله برخاست چون به میدان نشست گرد و غبار غرق خون بود هستی زینب زخم‌های تنش هزارهزار سوی مقتل دوید مویه‌کنان تا خودش را سپر کند زینب اندکی دیر اگر رسد باید خاک ماتم به سر کند زینب غرق در خون نفس‌نفس می‌زد حضرت عشق بی‌کس و تنها رمقی چون نداشت با چشمش از خودش دور کرد خواهر را پس‌ازآن شمر سوی مقتل رفت رفت تا کار را تمام کند کار او که تمام بود! خدا رحم بر خواهر امام کند می‌برید از حسین سر ظالم نبرید از حسین دل زینب به سر و سینه می‌زد و می‌کرد خاک‌ها را به اشکْ گِل زینب مویه می‌کرد زینب و برخاست نالۀ "یا بُنَیَّ" از گودال در زمین و در آسمان پیچید نالۀ مادری پریشان‌حال ناله می‌کرد و پیش چشم ترش سر برید از حسین شمر لعین با سر از قتلگاه بیرون رفت پیکر شاه ماند روی زمین تشنه بود و سرش جدا کردند پیش چشمان مادرش، ای وای! نکند دشمن ازسرِ کینه بکند قصد پیکرش، ای وای! پس‌ازآن ده حرامی ملعون بر سر کینه و جفا ماندند اسب‌ها را که نعل تازه زدند بر روی جسمش اسب تازاندند پس‌ازآن شد سری به نیزه بلند نالۀ اهل‌بیت افزون شد پیرهنْ کهنه هم از او بردند دل سنگ از مصیبتش خون شد ▪️▪️▪️؛ بوسه بر رگ نداشت سابقه‌ای زینب این بوسه از کجا آموخت؟ چون‌که لب بر رگ حسین گذاشت دل دشمن به حال زینب سوخت... @dghjkb
مداحی آنلاین - نماهنگ ای شاه کفنت کو - کریمی.mp3
4.8M
من کجا در بین خون و خاک دنبالت بگردم؟ آمدم تا دور جسم بی پر و بالت بگردم! ای شاه کفنت کو؟ 🔊 🎙 @dghjkb