بسم الله الرحمن الرحیم
یک لحظه!!
صدایش را میشنوی؟!
سیّدمرتضی را میگویم!
یک لحظه گوش بسپار!
...ما از مرگ نمیترسیم...
...حَیاتِ عِندَ الرَّب...
...این بچّه ها را که میبینی...
...بدر و حنین اینجاست...
...این شاید که گفتم
از دلِ شکّاکِ من است...
آن روزها
شبهای آدینه
سِنّی هم انگار نداشتیم
امّا حال و هوایَت را خوب درک میکردیم!
وقتی که عاشقانه می آمدی و تنها
با خودِ خودِ خودِمان حرف میزدی...
سَرِ آن چشمه ی زلالِ شهیدان
ناخالصیهای زمانه را کنار میزدی...
جرعه ای با عشق، از عشق به ما مینوشاندی
و مستِ مست، رهایِمان میکردی میرفتی...
خمار، شیفته، شیدا و مدهوش...
یک هفته در انتظارت مینشستیم
تا باز بیایی و صدایِ آن شخصی که
تا به حال حتّی ندیده بودیمَش را
با گوشِ جانمان باز مستانه بشنویم...
در همان شبهایِ روایتِ فتح بود که
قلوبمان را یک به یک فتح کردی...
فتح الفتوحی راه انداخته بودی سیّد!
زَخمه ای بر چنگِ دلهامان میزدی...
ما هم در عهدی قریب امّا غریب!
ناخواسته باز هم شیدایَت میشدیم!!
از آن صدایت، آن نوای زیبایَت که بگویم...
طنینی بس گیرا...
بیدار کننده ی دلها از خواب غفلت...
معصومانه و در فراق و هجرانی انگار سوخته!
قُدسی و با حیایی بسیارعجیب و خیلی خاصّ!
انگار هاتفی بودی، از غیب آمده
و پیامی از ساق عرش برایِمان آورده بودی که
اِنّما الحیوه الدُّنیا لهوُُ وَ لَعِبُُ وَ زینَهُ...
از طرفی، وَ یَستَبشِرونَ بالذین لَم یَلحَقوا بهم
انگار که شهدا آمده بودند تا با زبانِ تو
شهدِ خودشان را در کامِ ما بچشانند...
همان حلوایِ تن تنانی، تا نخوری ندانی...
تو شهدا خوب میشناسی
با آنها زندگی کرده ای
جبهه نقطه ی ثقل عالَم وجود است
و برای نشان دادن جبهه ی حقّ روی زمین
آنقدر خودت نبوده ای
تا تنها و تنها آنها که هستند بمانند
و برایِ همین شد که تو هم ماندگار شدی
و شهدا تو هم را مثلِ خودِشان #بود کردند...
با راهِ تو میتوان
حقّ را به صحنه آورد
و حقّ را به تصویر کشید
همان عهدِ قدسیِ امروزینِ ما...
میتوان، رشادتهای حاج قاسمها را
همان خرمشهر های در پیش رو را
جهادِ با مال و جانِ شهدایِ زنده را
پهلوانی و غربت دانش بنیانها را
دست به زانویِ خویش گرفته ها را
مظلومِ قوی، مثل مولایمان علی بودن را
و خلاصه، راهِ سربازانِ نائب امام زمانمان را
با راه و دریچه نگاهِ زیبای تو، نگارگری کرد...
با رُویتی از مَنظر زلالِ تو، سیدمرتضای عزیزم
به امید "دیدار آوینی" نثارشان فاتحه و صلوات.
▫️ مهدی داوری
#دیدار_آوینی
@didar_aviny
دیدار آوینی- روز سوم.mp3
39.95M
🎙 دیدار آوینی...
صوت کامل جلسه
🔹 سخنرانی #استاد_طاهرزاده
با عنوان:
نگاهی پدیدارشناسانه به شخصیت شهید آوینی
🔹 قرائت متنهای نوشته شده حاضران جلسه و گفتگو
🔹 مستند؛ جاده
▪️روز سوم
دوشنبه ۲۱ فروردین ماه ۱۴۰۲
#دیدار_آوینی
@didar_aviny
دیدار آوینی- روز دوم.mp3
38.29M
🎙 دیدار آوینی...
🔹 روایت و آفرینش عالمی جدید
🔹 مستند؛ پاتک روز چهارم
▪️روز دوم
یکشنبه ۲۰ فروردین ماه ۱۴۰۲
#دیدار_آوینی
@didar_aviny
.
... و خوب، دیگر چیزی برای گفتن نمانده است جز آن که ما خسته نشدهایم و اگر باز هم جنگی پیش بیاید که پای انقلاب اسلامی در میان باشد، ما حاضریم. میدانید! زنده ترین روزهای زندگی یک مرد آن روزهایی است که در مبارزه میگذراند و زندگی در تقابل با مرگ است که خودش را نشان میدهد...
#سید_شهیدان_اهل_قلم
#سید_مرتضی_آوینی
@didar_aviny
32.69M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
.
تماشا کن اینجا شهر است...
اینجا دیگر صدای جنگیدن نمیآید
کسی جان کسی را نمیگیرد
و برای نبرد سنگری درست نمیکند...
تکنولوژی به دست بشر افتاده است و زندگی انگار جریان دارد و اگر اینگونه است پس بگو چه چیز در این صحنه خون آدمی را بجوش میآورد... و چرا اینگونه ذره ذره وجود آدمی را میسوزاند مگر اینجا به آسانی و سرعت با ماشین و هواپیما به مقصد نمیرسیم.
اینجا که برای نشستن و بلند بلند خندیدن صاف و سر سبز است پس چرا بعضیها گریه میکنند!؟ اینجا که خبر از ویرانی نیست...
به نام خدایی که ساختن را آفرید تا بتوانم برایش بجنگم...
#ببینید
🎥 تماشاگر راز
🔹 روایتی از دیدار آوینی یا شاید خود دیدار آوینی
▫️متن، تصویر و تدوین: میلاد شش بلوکی
#دیدار_آوینی
@didar_aviny
10.4M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
.
با صبا در چمن لاله سحر میگفتم
که شهیدان کهاند این همه خونین کفنان
گفت حافظ من و تو محرم این راز نهایم
از می لعل حکایت کن و شیرین دهنان
@soha_sima
@didar_aviny
7.59M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
.
🎥 فتح خرمشهر
#حاج_قاسم_سلیمانی
@didar_aviny
37.48M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
.
زمان، بادی است كه میوزد؛ هم هست و هم نیست. آنان را كه ریشه در خاك استوار دارند، از طوفان هراسی نیست. جنگ میآمد تا مردانِ مرد را بیازماید. جنگ آمده بود تا از خرمشهر دروازهای به كربلا باز شود.
#ببینید| بخشی از مجموعه مستند:
🎥 "شهری در آسمان"
قسمت اول
#سید_مرتضی_آوینی
#روایت_فتح
#فتح_خرمشهر
@didar_aviny
17.86M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
.
خرمشهر شقایقی خون رنگ است که داغ جنگ بر سینه دارد؛ داغ شهادت...
#ببینید| بخشی از مجموعه مستند:
🎥 "شهری در آسمان"
قسمت پنجم
#سید_مرتضی_آوینی
#روایت_فتح
#فتح_خرمشهر
@didar_aviny
هدایت شده از سیمای هنر و اندیشه/ سُها
48.98M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
.
🔸 ویدئوی کامل نسخه موبایل 🔸
وَالضُّحَىٰ ﴿١﴾ وَاللَّيْلِ إِذَا سَجَىٰ ﴿٢﴾
"روشنی آنگاه میدرخشد که تاریکی یکسره بر آسمان چیره شده باشد"
رحم کن بر وی که روی تو بدید
فرقت تلخ تو چون خواهد کشید
🎥 وَالضُّحی...
#روایت_قرآن
#روایت (۸)
ویدئوی با کیفیت این روایت را از طریق لینک زیر مشاهده کنید:
https://aparat.com/v/fcCvJ
@soha_sima
مکّه برای شما
فکّه برای من ....
شاید آن یار هم اینجا باشد ...
#فکه_مشهد_آوینی
@didar_avini
دیدار آوینی
مکّه برای شما فکّه برای من .... شاید آن یار هم اینجا باشد ... #فکه_مشهد_آوینی @didar_a
.
.
#یاسر
آقا مرتضی
سلام علیکم
اگر دست تقدیر بر آن بود که من نیز با پای برهنه به مشهد تو بیایم ملال و فراری پیش رویم نبود و خوب میدانی که جانم و همه هم و غمم یافتن راهی بوده است به سوی شما.
آقا مرتضی رنجِ جانِ من سالیانی است
نیافتن راه من به سوی تقدیر شماست
و اگر شما از غیب، دستی بر چشمان من نیاوری به کجا بگریزم ؟
کدام کهف را پناه اننظار خود کنم؟
کدام خاک را سجده گاه انابه های خود کنم؟
آقا مرتضی قدم قدم پاهایت چهل و شش سال تو را به اینجا میکشانده
و مگر اینجا کجاست که تشنه خون تو بوده است ؟
اصلا چرا دست تقدیر تو را به اینجا خوانده است ؟
مگر فکه چه دارد که گفتی مکه برای شما و فکه برای من ؟
روایت تو از فکه چه بود که ناگهان ناتمام با خون تو آغاز یافت ؟
نکند گوش زمانه محرم راز تو نبود و ما اهل راز نبودیم؟
آ سید مرتضی با من سخن بگو
همینجا؛
در میان رمل های فکه
در میان زائران مشهدت و آنان که قصد روایتشان را داشتی.
نه روایت هروزی ما از طریق الشهدای فکه
( که تو خود گفتی:
روایتی عاشورایی خواهم ساخت )
با من سخن بگو آسید مرتضی
و بگو چه پیوندی میان رمل های نرم فکه
و تربت داغ دیده کربلا است ؟
اینجا کجاست ؟
و ما را به کدام تماشاگه راز فراخوانده ای
و چه رازی را با ما در میان میخواستی بگذاری ؟
که شهادت تو اینجا مرقوم روایت زائران فکه شد؟
رمل های فکه را و دشت های سبزش چه داشت که خون تو اینجا را برگزید
و ما را پس از سی و اندی سال از پس شهادتت به این گنجینه اسرار و رازهای آخرین روایت آسمانی تو خواند؟
چشمانم راز تو را نمیجوید
آری نمیجوید
با من سخن بگو آسید مرتضی!
#فکه_دیدار_آوینی
@didar_aviny