💠 انسان انقلاب اسلامی
✅ مهمترین معضل دانشگاه امروزی، عقبماندگی این نهاد از سیر و تحولات در سطح جامعه ایرانی است؛ دانشگاه ما امروزه نتوانسته انسان مطلوب در جامعۀ انقلاب اسلامی را ترسیم و ابعاد و جنبههای آن را به شکل مناسبی به عنوان بدیل انسان غربی به دیگران معرفی کند و از همین رو گاه در معرض انزوا و و گاهی حتی در معرض تقابل با مسیر جامعۀ انقلاب اسلامی قرار میگیرد.
✴️ جایگاه انسان در علم مدرن به عنوان شناسنده تغییر و به عبارت دیگر تکامل پیدا میکند؛ در این نگاه انسان میفهمد که همسطح و جزئی از طبیعت نیست؛ این تغییر جایگاه، با طرح من اندیشندۀ دکارتی و چیرگی و تسلط او بر طبیعت شکل میگیرد و در نگاه فیلسوفانی مانند کانت به اوج خود میرسد؛ در سایه این جهانبینی و بر پایه اصالتدادن به فاعل شناسای انسانی، متافیزیک اساسا نفی میشود و انسان خودمختاری محقق میشود که بر طبیعت چیرگی و تسلط داشته و در کنشگری خود کاملا مختار و آزاد است.
❇️ این در حالی است که پدیده انقلاب اسلامی در ایران، چهره دیگری از انسان و مسائل مربوط به آن را پیشنهاد میکند؛ انسان انقلاب اسلامی حی متالهای است که با تسلط و چیرگی که بر طبیعت دارد، در جهت احقاق حق میکوشد. نمونههای بارزی از این انسان در دوران دفاع مقدس و مجاهدانی مانند سردار سلیمانی عینیت پیدا کرده و شهید آوینی در مجموعه روایت فتح، به خوبی این انسان جدید متمایز از انسان غربی را به تصویر کشیده است.
📖دیدهبان اندیشه شماره 45
#انقلاب_اسلامی
#دانشگاه
#قاسم_سلیمانی
🆔 @didebane_andisheh
💠 سه ضلع تضعیف جمهوریت
✏️ حبیبالله بابایی
❇️ تحقیر جمهور و تضعیف جمهوریت در ایران امروز پدیدهای چند ضلعی است:
1️⃣ ضلع اول آن مربوط به جریان اصلاحات و جریان مدعی دموکراسی و آزادی و مشارکت است. یکی از مغالطههای بسیار تلخی که در تاریخ جمهوری اسلامی شکل گرفت، پیوند موضوع «جمهوریت» با جریان «اصلاحات» و جریان روشنفکری سکولار بود، اینکه آنها داعیهدار «مردم» شدند. در حالیکه بسیاری از این جماعت (مخصوصا طیف اَشراف از اصلاحات) نه آگاهی اصیل و کافی و نه صداقت لازم را برای پشتیبانی از جمهور و جمهوریت داشتند.
2️⃣ ضلع دوم این تحقیر و تضعیف را باید در طیفی از جریانات اصولگرا جستجو کرد که جمهوریت را در تضاد با اسلامیت دید و در مورد آن اساسا فکری نکرد. نیاندیشیدن و فکر نکردن در موضوع «جمهوریت» زمینه را برای نفوذ جریان غربگرا و غربزده در عناصر بنیادین «جمهوری اسلامی» و برای تحریف عمیق تفکر امام خمینی ره فراهم ساخت.
3️⃣ ضلع سوم این تحقیر و تضعیف را باید در طیفی از خود جمهور دنبال کرد. آنجایی که جمهور چشمبسته در برابر دو طیف فوق تمکین میکند و آنجا که جمهور حضور خود را در عرصههای مشارکت و مطالبههای عمومی کمرنگ میکند، راه برای پیشرفت دو طیف فوق هموار میشود. برهمین اساس، مشارکتنکردن در صحنههای مربوط به عنصر جمهوریت، دو طیف فوق را از کردههای خود پشیمان نخواهد کرد بلکه آنها را به سرنوشت مردم مسلطتر خواهد ساخت و جامعه را به سمت یکجانبهگرایی سوق خواهد داد.
#جمهوریت
#دموکراسی
📖دیدهبان اندیشه شماره 27
🆔 @didebane_andisheh
💠 دو رکن حکومت
✅ علامه مصباح یزدی مشروعیت و مقبولیت را دو رکن اصلی حکومت اسلامی میداند:
1️⃣ نخستین رکن آن است که هرگونه تصرفی که در حکومت اسلامی انجام میشود از قانون الهی نشأت گرفته و صاحب منصبان از سوی خداوند متعال مشروعیت دینی و الهی دارند و رکن دیگر که بسیار مهم است مردم هستند.
2️⃣ تا زمانی که مردم در حکومت حضور ندارند حکومت اسلامی به اهداف خود نمیرسد. ایشان برخلاف هجمههایی که نسبت به او وجود داشت و گفته میشد که آیت الله مصباح یزدی جایگاهی برای نقش مردم در حکومت اسلامی قائل نیست، باطلبودن این سخن را با طرحی که در کتاب حقوق و سیاست در قرآن کریم ارائه کرد، به اثبات رساند. آن مرحوم معتقد بود که انتخاب افراد و کارگزاران حکومتی باید بر اساس تخصص افراد باشد و این انتخاب از همان لایههای پایین مانند روستا و بخش آغاز و تا مراکز بالاتر مانند شهرها و استانها ادامه مییابد و درنهایت افراد جامعه به تناسب آن تخصصی که دارند کارگزاران حکومتی را تعیین میکنند.
#جمهوریت
#علامه_مصباح
📖دیدهبان اندیشه شماره 27
🆔 @didebane_andisheh
✳️ تفاوتهای مردمسالاری دینی با دموکراسی غربی(قسمت اول)
✴️ حوزه مبانی و پیش فرضها
1️⃣ دموکراسی ناب قابل تحقق نیست و باید به وسیله اصول و ارزش هایی تعدیل یابد اما اصول تعدیلکننده دموکراسی لیبرال، از جمله سکولاریزم، اومانیزم، فردگرایی و مانند آن، با جوهر دموکراسی تغایر داشته و حتی گاهی تناقض ایجاد می کنند. به عنوان مثال جمع میان اراده جمعی در دموکراسی و آزادی فردی ناشی از فردگرایی لیبرالیزم، همواره از معضلات دموکراسی غربی بوده است؛ اما میان دین و مردم سالاری پیوستگی ناگسستنی وجود دارد.
2️⃣ از جمله اصول دموکراسی لیبرال، انسانمحوری(اومانیسم) است. آن ها مشروعیت به معنای حق حاکمیت را منحصر در خواست و اراده انسان میدانند. در دیدگاه آنها تنها خواست انسانهاست که قانون لازم التبعیة را ایجاد می کند و تنها اراده انسان است که حق حاکمیت به اشخاص می بخشد.
اما براساس اسلام مشروعیت و حق حاکمیت تنها از آن خداست و «هیچ کس حق قانونگذاری ندارد و هیچ قانونی جز حکم خدا را نمی توان به اجرا گذاشت.
3️⃣ در دموکراسی غربی تفکیکی میان مشروعیت و مقبولیت نمی شود و این دو عینیت دارند. اما در مردم سالاری دینی، میان این ها به شکل دقیقی تفکیک شده است. مردم در این نظام ملاک مقبولیت هستند نه مشروعیت. اهمیت رأی مردم به کارایی نظام و مقبولیت آن است.
4️⃣ مقبولیت در دموکراسی غربی به معنای پذیرش اکثریت است؛ یعنی میان مقبولیت ( مشروعیت) و اراده اکثریت ملازمه وجود دارد اما شرط تحقق مردمسالاری دینی بسط ید حاکم الهی است و نیازی به پذیرش اکثریت مردم ندارد. به صرف ایجاد قدرت تشکیل حکومت، تکلیف بر عهده حاکم الهی مستقر می شود.
5️⃣ پذیرش و مشارکت مردم در دموکراسیهای غربی صرفا حقمدارانه است؛ به عبارت دیگر آنها در امر حکومت شرکت میکنند تا حقوق فردی خود از قبیل: حقوق مدنی، آزادی بیان، عدالت فردی، حق انتخابشدن و انتخابکردن برخوردار شوند اما به تکلیف و احساس مسولیت برای مشارکت در امور سیاسی کمتر توجه می شود؛ یا حداکثر به مسولیتهای سلبی مانند عدم تعرض به حقوق فردی دیگران تأکید میشود و هیچگونه توجهی به تکالیف ایجابی وجود ندارد. در منطق مردمسالاری دینی، مشارکت در امر سیاسی نه تنها حق، بلکه مسولیت ارزیابی میشود. پیامد چنین نگرشی به مشارکت سیاسی، برطرفشدن بسیاری از عواقب ناخوشایند موجود در دموکراسیهای غربی خواهد بود.
6️⃣ در مردمسالاری دینی حدود و مرز اعمال اراده اکثریت بر اساس قوانین و آموزههای دینی خطاناپذیر هستند و زیانهای ناشی از اشتباه اکثریت به آن اصول کلی خدشه وارد نمیکند ولی در دموکراسی غربی این اصول و مقررات کلی از تفکر مادی و تک ساختی فرهنگ غربی أخذ شده که هیچ گونه تضمینی بر درستی آن پجود ندارد.
7️⃣ مبانی دموکراسی غربی حق هر تصمیم را به اکثریت داده است؛ از این رو می تواند به استبداد اکثریت منجر شود در حالی که در مردمسالاری دینی تصمیمات باید مبتنی بر اصول کلیای مانند عدالت باشد.
📖دیدهبان اندیشه شماره 27
🆔 @didebane_andisheh
✳️ تفاوتهای مردمسالاری دینی با دموکراسی غربی(قسمت دوم)
✴️ حوزه اهداف و راهکارها
1️⃣ در دموکراسی غربی رویکرد حاکم بر اهداف نظام سیاسی تقلیلگرایانه میباشد به این معنا که گستره اهداف در این دیدگاه در موارد مادی و این جهانی خلاصه میشود اما در مردمسالاری دینی ضمن تأکید بر سعادت و اهداف دنیوی، هدف اصلی سعادت ٱخروی است.
2️⃣ در مردمسالاری دینی حضور و مشارکت مردم در سیاست وسیله تحقق اهداف الهی است یعنی مردم مکلف هستند با حضور در صحنه، اهداف الهی حکومت را محقق کنند. مشارکت آن ها به منظور تحقق خواست و هوا های شخصی نیست.
3️⃣ از آنجا که مشروعیت در دموکراسی غربی به صرف رای و خواست اکثریت است، حاکم یا حاکمان سیاسی به دلیل فقدان احتمالی عنصر اخلاق و معنویت و دیانت، ضمینه سوءاستفاده از آراء اکثریت را دارند و یگان ابزار کنترل آنها، ضمانتهای بیرونی است؛ اما در نظریه مردمسالاری دینی ایمان و تقوای درونی ولی مشروع، ضمینه ی بسیاری از سوءاستفادهها را بدون نیاز به نظارت بیرونی منتفی میسازد.
4️⃣ از آنجا که فضیلت و ارزشهای اخلاقی، جزئی از جوهره یا ایدئولوژی موجود در دموکراسی غربی نیست، برای نیل به هدف، کاربرد هر ابزار و وسیلهای مجاز است؛ در حالی که در مردمسالاری دینی فقط باید از ابزار مشروع بهره برد.
5️⃣ یکی از اصول دموکراسی غربی اصالت فرد است؛ از این رو در آن توجه به حقوق فردی بر حقوق اجتماعی تقدم دارد. برخلاف مردمسالاری دینی که سعی می شود حتیالمقدور میان حقوق فردی و اجتماعی جمع شود.
📖دیدهبان اندیشه شماره 27
🆔 @didebane_andisheh
💠 تفاوت علمالنفس با اومانیسم
1️⃣ اومانیسم با تأکید بر قدرت اختیار انسان، منزلت او را در آزادی، خودمختاری و خودمحوری در تمام عرصهها دانسته و در پی آن است که انسان را بر طبیعت و تاریخ مسلط و حاکم گرداند؛ از این رو در برابر هر نوع دینباوری به مقابله برمیخیزد و دین را در ستیز کامل با آزادی و اختیار بی قید و شرط انسان میداند و او را بینیاز از هر نوع الگوی مذهبی و مبدأ متعالی معرفی مینماید. اما براساس تبیین علامه حسنزاده، ارتقاء و منزلتیافتن نفس ناطقه در گرو معرفت و عمل اوست. انسان در صورتی به مقام فوق تجرد عقلی میرسد و خلیفةالله و میزان همه چیز میشود که از سویی با معارف عقلی و شهودی فوق عقلی و از سوی دیگر با ملکات نفسانی اتحاد یابد و مظهر اسماء الهی گردد.
2️⃣ باور و تأکید بر اختیار و آزادی انسان، از ارکان مکتب اومانیسم است. از دیدگاه آنها انسان میتواند در هر زمانی با اراده خلاقانه در نظرات یا رفتارش تغییر ایجاد کند و نیازمند به پیروی از هیچ مرجعی نیست. در مقابل، اسلام آزادی انسان را تنها در حوزه تکوین محترم میداند و به هیچ مرجعی اجازه سلب آن را نمیدهد. به گونهای که حتی خدا در مقابل اصرار بندگان به امری که موجب سلب اختیار از آنها میشود(مانند انزال ملک)، آن را نافی اختیار بشر و بنابراین ناشدنی میشمارد. اما اسلام انسان را در مقام تشریع، آزاد و رها نمیداند و برای او تکلیف معین کرده است و همین تکالیف شناختی و رفتاری است که سازنده حقیقت نفس ناطقه است «نفس ناطقه، همان ساخته از علم و عمل خود است».
3️⃣ مکتب اومانیسم، انسان را بر مبنای اختیار و آزادیاش، مسئول سرنوشت خود میداند و با برابردانستن خرد انسانی با خرد خداوندی، به کفایت آن برای اداره امور زندگی انسان حکم میکند. اما اسلام، خرد انسانی را برای راهیابی به مسیر مستقیم سعادت، ناکافی میداند و در کنار عقل که حجت درونی نامیده شده است، حجتی بیرونی یعنی پیامبر را نیز برای راهنمایی انسانها به سمت باورها و اعمال صحیح، تدارک دیده است.
📖دیدهبان اندیشه شماره 32
#اومانیسم
#اسلام
🆔 @didebane_andisheh
💠 درخت فلسفه
✴️ علامه حسنزاده فلسفه را درختی میداند که ریشهاش مابعدالطبیعه، تنهاش طبیعیات و شاخههایش باقی علوم هستند. از نظر ایشان، فلسفه، علم به حقایق اشیاء است. پیبردن به حقایق اشیاء و معرفت به کلمات وجودی آنها را از نظر ایشان «فلسفه» گویند؛ یعنی اگر انسان کتاب وجودی موجودات را درست بخواند، اعم از گیاهشناسی، معدنشناسی، ستارهشناسی، حیوانشناسی، زمینشناسی و آدمشناسی و غیرها و به کمالات وجودیه، اسرار و خواص اینها پی ببرد، این را میگویند «فلسفه».
❇️ از طرف دیگر علامه معتقد است که فلسفه واقعی یعنی قرآن؛ بنابراین فلسفه اسلامی طبق نظر ایشان یعنی منطق قرآن؛ یعنی منطق روایات و واقعیت حقیقت اشیاء و پیبردن به اسرار واقعی اشیاء.
📖دیدهبان اندیشه شماره 32
#علامه_حسن_زاده
#فلسفه
🆔 @didebane_andisheh
💠 عدم آرامش روحی
✴️ در غرب بين معنويت و عقل و بين عقل و شريعت، فاصله افتاده است؛ از این رو هميشه نخبگان فرهنگى، با بحران روحى مواجهاند، چنانكه در برخى مواقع به جنون يا خودكشى انجاميده است.
☑️ دليل اين امر آن است كه گاهى مىخواهند به شريعت تندهند، ولى عقلشان با آنان همراه نمىشود؛ گاه نيز مىخواهند عقل را آرام كنند، در نتيجه بايد از شريعت تحريفشده چيزى را كم كنند. از اين روى، با بحران روحى مواجه مىشوند.
✅ اما اگر راههاى كشف واقع همه به يك حقيقت برسند، تعارض روحى رخ نمىدهد؛ همانطور که نخبگان ما در سنت صدرايى و سنت فكرى و فرهنگى اسلامی، آرامش و تعادل روحى خاصى دارند.
📖دیدهبان اندیشه شماره 32
🆔 @didebane_andisheh
💠 انسان مسلمان یا لیبرال
✴️ لیبرالیسم انســان را مالک بی چون و چرای خود و اموال خود میداند؛ مالکی که جز خود و منافع خود مســئولیت دیگری ندارد. در حالی که اسلام مالکیت را از آن خداوند می داند و انسان را جانشین و نماینده او به شــمار میآورد؛ خویشمالکی یکی از علل پذیرش سه مبنای ِ ایدئولوژیــک آزادی، عدم دخالت دولت و مالکیت خصوصی در نظام اقتصاد سرمایهداری است و در مقابل خلیفهبودن انسان، دلیل پذیرش مبانی ایدئولوژیک آزادی در کادری محدود، دخالت دولت بر اســاس مصالح فرد و جامعه و مالکیت مختلط به شمار میرود.
✳️ بر اســاس جهانبینی لیبرالیســم، کمال مطلوب انســان، ارضای هر چه بیشــتر خواستههای مادی اســت. این مطلب وقتی وارد اقتصاد می شود، هدف انسان را در فعالیتهای اقتصادی حداکثر مطلوبیت در ناحیه مصرف و حداکثر سود در حوزه تولید و سرمایهگذاری میسازد. اما در مقابل نظام اقتصادی اسلامی باید در پی هدفهایی باشد که انسان را به هدف کلی آفرینش نزدیک ســازد. از این رو هر تفســیری از رفاه مادی که با سیر انسان به ســوی خداوند منافات داشته باشد نمی تواند مورد قبول اسلام باشد.
📖دیدهبان اندیشه شماره 23
#لیبرالیسم
#اسلام
🆔 @didebane_andisheh
هدایت شده از استاد محمدحسین فرجنژاد
19.53M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💥نخستین همایش بینالمللی #دشمن_شناسی
🖇به مناسبت دومین سالگرد رحلت استاد محمدحسین فرجنژاد
⏰زمان برگزاری: 23 تیرماه 1402
⏱ مهلت ارسال آثار: 6 تیرماه 1402
👈جهت ارسال آثار و کسب اطلاعات بیشتر به آی دی ایتا @f_mhfaraji یا سایت زیر مراجعه فرمایید:
🌐farajnejad.ir/hamayesh
http://eitaa.com/joinchat/1842479109C6a0ba6652b
💠 روح روشنفکری در سه کالبد
روشنفکری در جهان اسلام معاصر در سه جریان خلاصه میشود:
1️⃣ جریان غربگرا: این جریان معتقد است برای حل مشکلات میبایست از تمدن غرب اقتباس کرد؛ اینان ممکن است به وجه استعماری غرب معترض باشند؛ اما در تحقق جامعه آرمانی خود از جهت اهداف، اصول و روشها، مدلی جز آنچه در غرب دیدهاند، ندارند.
2️⃣جریان اسلامگرا: این جریان در مقابل جریان غربگرا، معتقد است برای حل مشکلات میبایست آموزههای اسلامی را در عرصههای سیاسی و اجتماعی زنده کرد و همواره با مظاهر تجدد مدرن مبارزه کرد.
3️⃣جریان تجدد در میراث اسلامی: این جریان را میتوان خطی میانه، میانِ دو جریان بالا در نظر گرفت که خود به شاخههای متعددی از جمله لیبرالیسم، سکولاریسم، ناسیونالیسم و سوسیالیسم تقسیم میشوند.
📖دیدهبان اندیشه شماره 33
#روشنفکری
#غربگرا
🆔 @didebane_andisheh
💠 چرخی در اندیشه شریعتی
❇️ دکتر علی شریعتی نسبت به تمدن غرب انتقادات جدی داشته و معتقد است هر ملتی باید هویت و شخصیت فرهنگی و تاریخی خودش را پاس دارد تا بتواند بر اساس آن، به حیات خود سامان دهد. او اسلام را یک مکتب ایدهآلیسمی معرفی میکند و در تعریف ایدهآلیسم میگوید: ایدهآلیسم، برخلاق رئالیسم، معقد است که عالم «رئال» واقعیت حقیقی ندارد و این ذهن ماست که عالم خارج را میپندارد و «ایده» اصل است نه «رئالیته» یعنی واقعیت خارجی بی ذهن ما وجود ندارد و اگر ذهن ما نباشد، آن هم اصلاً نیست.
✴️ شریعتی بسیاری از مفاهیم دینی را با مبانی هرمنوتیک فلسفی، بازخوانی میکند؛ او با نگاه پدیدارشناختی و به دین، این کار را پیش میبرد. او خود را اومانیسم میداند اما نه اومانیسمی که پایه تمدن غرب است بلکه اومانیسم توحیدی؛ از این رو همه چیز را با معیار و شاخص «به چه درد انسان میخورد» اندازه میگیرد.
📖دیدهبان اندیشه شماره 33
#علی_شریعتی
#روشنفکری_دینی
🆔 @didebane_andisheh