بهترین دوست من آینه است، او هرگز با گریه من نمی خندد

من عاشق قدم زدن زیر باران هستم چرا که هیچ­ کس نمی‌تواند زیر باران اشک هایم را ببیند.

بخند برای اینکه این کار مردم رو گیج می‌کنه. بخند برای اینکه این کار آسون‌تر از توضیح دادن درباره اون چیزیه که از درون داره تو رو می‌کشه

ببین من هیولا نیستم من فقط یه وضعیت بحرانی ام

چرا باید به خاطر رفتار خشنم عذر خواهی کنم ؟ مگه اونایی که منو به اینجا رسوندن ازم عذرخواهی کردن ؟

دنیا تنهایی های زیادی داره اما تنهایی من دنیایی داره

به هرکس دل بستم ترکم کرد .

چقدر احمقانه است از یک قهوه تلخ انتظار فال شیرین داشتن مثل من که از تو انتظار عشق داشتم

کاش می شد عشق را آغاز کرد با هزاران گل یاس آن را ناز کرد کاش می شد شیشه غم را شکست دل به دست آورد نه این که دل شکست

گاهی اونقدر خسته میشویم که خستگیمون در نمیشه ، “درد” میشه !

روی دست شب هم مانده ام ! دیگر خواب هم مرا نمیبرد .

ناگهان دلت می ‌گیرد از فاصله بین آنچه می ‌خواستی و آنچه که هستی