#یک_تصمیم_یک_سرنوشت #اولویت_شما_کدام_است دیمزن دنیای یک مادر زائر نویسنده https://eitaa.com/dimzan https://ble.ir/dimzan

اگر شایستگی هایت را به خدا نشان بدهی خدا رشدت می دهد. #آیه_نوش دیمزن دنیای یک مادر زائر نویسنده https://eitaa.com/dimzan https://ble.ir/dimzan

این روزها نمی دونم برای شما چه طوری می گذره. من که تو عرفات و منا هستم! هرروز بخشی از استوری ها و پست های حج ام رو می بینم و اون قسمت از کتاب دورت بگردم رو می خونم و تو گروه هم کاروانی ها درباره دلتنگی مون حرف می زنیم و همه کانال های حج رو می خونم و پیام های دوستانی که حج هستن و به من لطف دارند رو چندباره می خونم و جواب می دم و روی پیام آقا به حج امسال فکر می کنم. من این ایام واقعا در حج هستم! شاید مکانم با حجاج چند هزار کیلومتری فرق داشته باشه اما حال و هوا و حسم منطبقه. پارسال هم همین طور بودم. نمی دونم تا چند سال دیگه می تونم این حال و هوا رو برای خودم در ایام حج نگه دارم. ولی کاش این دعام مستجاب شده باشه که: اللهم ارزقنا حج بیتک الحرام فی عامی هذا و کل عام.... شما هم می تونید یه چرخی تو عکس های سفرنامه ی حج این کانال بزنید. روزهایی که باهم دوست شدیم. نمی دونید شاید ده پانزده نفر امسال بهم گفتند از سر خوندن اینجا یا کتاب دورت بگردم شوق حج پیدا کرده اند و امسال حاجی اند. الحمدلله بابت رضایت مشتریان😁 دیمزن دنیای یک مادر زائر نویسنده https://eitaa.com/dimzan https://ble.ir/dimzan

دیدید چی شد؟ عصر شد من هنوز عید قربان رو بهتون تبریک نگفتم🙄🫠 دیمزن دنیای یک مادر زائر نویسنده https://eitaa.com/dimzan https://ble.ir/dimzan

ابراهیم وقتی چنین تصمیم سخت و عجیبی گرفت، جوانی بود که به گمانم هنوز پیغمبر هم نشده بود. این همه شجاعت و اطمینان را از کجا آوردی ابراهیم؟ #یک_تصمیم_یک_سرنوشت #آیه_نوش دیمزن دنیای یک مادر زائر نویسنده https://eitaa.com/dimzan https://ble.ir/dimzan

امروز تولد پسرکه. دیشب گفتم شام چی دوس داری بپزم؟ گفت: کاچی! من هیچ وقت کاچی درست نمی کنم. مگه اینکه کسی زایمان کرده باشه! ولی دیروز به خاطر پسرک درست کردم خیلی هم خوشمزه شد و حتی ته ظرف رو آینه ای کردند.😅 چهارده سال پیش که پسرک رو به دنیا آورده بودم مادرشوهرم کاچی پخته بود و فرستاده بود بیمارستان. برای پرستارها عجیب بود که کسی از خانه برای زائو غذا یا خوردنی آورده باشد! در آن کلاس زایمان در سوئیس که می رفتیم می گفتند از بیمارستان که مرخص شدید خودتان باید همه کارهایتان را انجام بدهید. پرسیدم یعنی کسی کمک مان نکند؟ با تعجب گفت: زایمان کرده اید دستتان که نشکسته! ولی من آن مراقبت و توجهی که در طعم کاچی مادرشوهرم بود را دوست داشتم. طعم ها حس دارند. کاچی برای من مزه توجه و محبت می دهد. نمی دانم برای پسرک چه طعمی داشت که به عنوان شام شب تولدش سفارش داد؟😊 دیمزن دنیای یک مادر زائر نویسنده https://eitaa.com/dimzan https://ble.ir/dimzan

نمی دونین هربار که پرستار و دکتر می اومدن و اسم پسرک رو صدا می زدن من چه ذوقی می کردم. دلم می خواست به گوششون بخوره چنین اسمی. قصه نامگذاری پسرک رو گذاشتم اینجا براتون؟ دیمزن دنیای یک مادر زائر نویسنده https://eitaa.com/dimzan https://ble.ir/dimzan