eitaa logo
دیمزن
2.7هزار دنبال‌کننده
3.6هزار عکس
654 ویدیو
19 فایل
دنیای یک مادر زائر نویسنده
مشاهده در ایتا
دانلود
🪴من و خانواده ام بیست سال است که برای امام حسین عليه السلام و شهدای کربلا دهه اول محرم روضه میگیریم و غذای نذری می دهیم. روضه ها و غذای نذری امسال نذر پیروزی سربازان اسلام و نابودی هر چه زودتر اسرائیل کودک کش است. انشاءالله تا شب اول محرم اسرائیل نیست و نابود بشه😄🌹😇 و بعدش تو ربیع الاول مولودی بگیرم دور هم شادی کنیم🥳🌹
شب جمعه است... یک هفته گذشت... فاتحه یادمون نره... دیمزن دنیای یک مادر زائر نویسنده https://t.me/dimzan_channel https://eitaa.com/dimzan https://ble.ir/dimzan
ایده های نذرتون خیلی بود. دیگه ببخشید نتونستم همه شو بذارم. ولی خیلی روحیه و انرژی گرفتم ان شالله همه تون به زودی مجبور شید نذرهاتونو ادا کنید!
ولی در راستای توصیه قربانی کردن در این شرایط سخت از بابا خواستم مشارکت های کم ما رو جمع کنه برای قربانی. تا یکشنبه شب فرصت واریز هست. جا نمونید. دیمزن دنیای یک مادر زائر نویسنده https://t.me/dimzan_channel https://eitaa.com/dimzan https://ble.ir/dimzan
این هم یک روش مبارزه است. ما دعا و نفرین کنیم آنها هم دعا و نفرین کنند ببینیم مال کی بیشتر می گیرد. دیمزن دنیای یک مادر زائر نویسنده https://eitaa.com/dimzan https://ble.ir/dimzan
می خواستم صبح بیام بگم که نمازجمعه امروز چقدر جای خوبیه برای درآوردن چشم دشمن. یادم رفت😄 ولی شما فرهیخته تر از اینید که من این بدیهیات رو یادآوری کنم.😉 دیمزن دنیای یک مادر زائر نویسنده https://t.me/dimzan_channel https://eitaa.com/dimzan https://ble.ir/dimzan
مردم آب خنک آورده بودند بین خودشون پخش می کردند. خودجوش شعار می دادند... حس و حال راهپیمایی های زمان قدیم زنده شده بود... دیمزن دنیای یک مادر زائر نویسنده https://t.me/dimzan_channel https://eitaa.com/dimzan https://ble.ir/dimzan
برا دلمه پر کردن، برگ مو می خریدند... 🤭 دیمزن دنیای یک مادر زائر نویسنده https://t.me/dimzan_channel https://eitaa.com/dimzan https://ble.ir/dimzan
اینم واسه اینکه یه وقت کسی جمعه ظهر لنگ دوچرخه نمونه!😅 دیمزن دنیای یک مادر زائر نویسنده https://t.me/dimzan_channel https://eitaa.com/dimzan https://ble.ir/dimzan
خانومها آقایان بزرگواران رفقا اگه می خواین عظمت و شیرینی پاسخ های ما به دشمن رو بیشتر درک کنید و تا حالا کتاب خط مقدم رو از لینک زیر نخریده و نخونده اید: https://nashreshahidkazemi.ir/88/%D8%AE%D8%B7-%D9%85%D9%82%D8%AF%D9%85.html و یا صوتش رو از اینجا نخریده و گوش نداده اید: https://taaghche.com/audiobook/131696/%D8%AE%D8%B7-%D9%85%D9%82%D8%AF%D9%85 خلاصه ی کتاب خط مقدم رو از لینک زیر بخونید:☺️😅 https://www.tabnak.ir/fa/news/1312630/کجا-بودیم-و-کجا-ایستاده‌ایمکارشکنی-لیبی-و-آستین‌بالازدن-طهرانی‌مقدم-و-حاجی‌زاده دیمزن دنیای یک مادر زائر نویسنده https://t.me/dimzan_channel https://eitaa.com/dimzan https://ble.ir/dimzan
هدایت شده از کتابنوشان
جرعه ای کتاب بنوشیم🍀 📝برشی از کتاب خط مقدم مهر سال ۶۳ بود. حسن آقا توی مقر توپخانه در اهواز نشسته بود و سرش مشغول نقشه ها بود که آقا رحیم صفوی احضارش کرد. آقا رحیم معاون عملیات سپاه بود و با محسن رضایی کار می کرد. حسن آقا بدون تعلل خودش را رساند قرارگاه خاتم الانبیا. از دو ماه پیش که در فرودگاه مهرآباد از هم خداحافظی کرده بودند، همدیگر را ندیده بودند. آقا رحیم بعد از آن سفر، یک بار دیگر هم به سوریه و لیبی رفته بود. حسن آقا وارد اتاق شد. آقا رحیم به استقبالش آمد. وسط های اتاق به هم رسیدند. با هم دست دادند و حسن آقا به سبک مخصوص خودش بغلش کرد _خب چه خبر آقا رحیم؟ _ بشین تا برات بگم. حسن آقا روی اولین صندلی اتاق نشست. آقا رحیم هم روی صندلی زهوار دررفته ای روبروی حسن آقا نشست و بدون مقدمه رفت سر اصل مطلب. _صدات زدم که بگم سریع یه تیم از فرماندهان و مسئولان توپخانه رو آماده کن که برای آموزش موشک اسکادبی به سوریه اعزام بشین. حسن آقا جا خورد. _چی؟ اسکادبی؟ شوخی میکنی آقا رحیم؟ آقا رحیم لبخندی زد و با خوشحالی گفت: نه! کاملا درست شنیدی. داره امیدهایی برای گرفتن اسکادبی به وجود میآد. گفتم که شما سریعتر برید یادبگیرید که اگر واقعا یه چنین سلاحی اومدتو ایران، برای استفاده اش لنگ نباشیم‌. صورت حسن آقا از هیجان گل انداخته بود و لبخندش محو نمی شد‌. _ آخه چطوری؟! از کجا؟ کی حاضر شده بهمون موشک بده؟ اونم چی؟! اسکادبی. _چه فرقی میکنه! ✅️ به کتابنوشان ملحق شو👇👇 https://eitaa.com/joinchat/3931898051C0efc288f32
تو این کانال هم برش های کتاب خط مقدم هست‌