من یک تجربه متفاوت دارم که شاید خیلی هاتون تجربه نکرده اید.
من پانزده سال پیش در غربت، تاسوعا و عاشورایی رو از سر گذروندم که هییییییییچ جایی در شهر برای سبک شدن وجود نداشت. هیچ مراسمی، هیچ بیرقی، هیچ کنجی، هیچ هم صحبتی، هیچ هم گریه ای، هیچ برنامه ی تلویزیونی ای، هیچ آهنگ رادیویی....
واقعا خفه کننده بود...
غیرقابل تحمل بود...
برای همین تاسوعا و عاشورا دلم می خواد سر و روی روضه ها و دسته ها رو ببوسم. این پیراهن مشکی ها، این اشک ها، این گِل ها که می مالند بر سرها...
دیمزن
دنیای یک مادر زائر نویسنده
https://eitaa.com/dimzan
https://ble.ir/dimzan
6M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
دمام زنی و سنج زنی با حضور پرچم ایران
فیلم طولانی بود. همه شو نذاشتم
نحوه شروع و اوج گرفتن و حیدر حیدر گفتن هاشون رو دوست داشتم...
دیمزن
دنیای یک مادر زائر نویسنده
https://eitaa.com/dimzan
https://ble.ir/dimzan