eitaa logo
دیمزن
2.7هزار دنبال‌کننده
3.6هزار عکس
661 ویدیو
19 فایل
دنیای یک مادر زائر نویسنده
مشاهده در ایتا
دانلود
❗️ شکی به تحقق وعده‌های الهی نداریم، چه از جنس «بدر» چه «کربلا» 🚩 ✍ آخرین یادداشت شهید حاج رمضان، 🗓 دو روز پیش از شهادت بسمه‌تعالی اللهم صل علی محمد و ال محمد و عجل فرجهم از آنجایی که به وعده‌های الهی ایمان و یقین داریم و بارها مقام معظم رهبری، رهبر فرزانه متصل به عالم ملکوت به امت یادآور شده و وعده الهی را با اطمینان دیکته فرموده‌اند شکی به آن نداریم چه از جنس بدرش باشد یا از جنس کربلائیش که حتماً ما ایمان داریم این انقلاب و نهضت برای تمهید عصر ظهور خلق شده و انشاءالله مقدمه ظهور حجت الله اعظم برای تحقق هدف خلقت و آن برافراشتن کلمه و پرچم توحید و عبادت عالم و عالمیان از خالق و معبودشان خواهد بود با آرزوی سلامتی و موفقیت و کسب رضای حضرت حق تعالی التماس دعا برادرتان رمضان دیمزن دنیای یک مادر زائر نویسنده https://eitaa.com/dimzan https://ble.ir/dimzan
خیلی ناجوره؟ نه؟ ولی حتی ما هم می تونیم شامل این آیه باشیم. اگه مثلا حواسمون نباشه و ببینیم داریم به جای حرفهای خدا، همه ش به حرف دلمون گوش می دیم. افریت من اتخذ الهه هواه؟ دیمزن دنیای یک مادر زائر نویسنده https://eitaa.com/dimzan https://ble.ir/dimzan
989.1K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ما قطعا به پیروزی می رسیم. یوم الفتح ما روزیه که ما عامل اتصال زمین به آسمان را از نزدیک ببینیم و پرچم هدایت حهانیان به دستش بالا بره. دیمزن دنیای یک مادر زائر نویسنده https://eitaa.com/dimzan https://ble.ir/dimzan
هدایت شده از نوشکا
🚀 حاج حسن فهمیده بود اطلاعات از جایی نشتی دارد و دشمن خیالش جمع است که از تمام فعالیت‌های ساخت موشک در ایران خبر دارد. برای همین هم خودش دست به کار شده بود. همیشه همین طور بود. منتظر هیچ‌کس نمی‌ماند؛ مثل اوایل جنگ آن وقت‌ها که فرمانده توپخانه بود و احساس نیاز شدید به سلاح های سنگین داشتند؛ ولی ایران نمی‌توانست آنها را از خارج بخرد. اولش یک گروه تحقیقاتی گذاشته بود که ببینند امکان ساخت کدام سلاح را با امکانات ایران توی تحریم دارند. رسیده بودند به کاتیوشا. 💯 خودش رفته بود پیش شیخ حسین انصاریان و او هم مقدار قابل‌توجهی کمک به جبهه از هیئتشان جمع کرده بود و به حاج حسن داده بود. همان پول شده بود بودجه ساخت کاتیوشا. چندتا بچه‌خبره و فنی هم پیدا کرده بود که بشوند همکارش. پیچیدگی‌ها و قلق‌های کار را خودشان پیدا کرده بودند و ماشین‌آلات ساختش را خودشان طراحی و سرهم کرده بودند. یک‌ساله از صفر تا صد کار را تمام کرده و خط تولید سلاح را تحویل سپاه داده بود. یا مثل بعدها که دیده بود همه توان مجموعه رفته روی خود موشک و کسی به فکر تجهیزات جانبی‌اش نیست، هم‌زمان با کار عملیاتی شده بود مسئول تجهیزات زمینی موشکی، جایگاهی که چند درجه از جایگاه فرماندهی موشکی پایین‌تر بود. 📘 مردی با آرزوهای دوربرد| فائضه غفارحدادی 🍉 📚 نوشکا؛ نوشیدنی‌های کاغذی 🆔https://eitaa.com/nooshkaa
18.3M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎙 برای اولین‌بار، صدای ماندگار مهدی باکری… نه از زبان دیگران، که از خودش بشنوید؛ صدایی از دل جبهه، از عمق ایمان، از مردی که تا آخر ایستاد. برای نخستین‌بار از طریق صفحه‌ی راوی تبریز بشنوید. ما ناگفته‌ها را روایت میکنیم✍️ @ravitabriz با ما همراه باشید🌱
اطلاعیه ی دوستم که روضه ماه داره... متنشو بخونید. دلم رفت... دیمزن دنیای یک مادر زائر نویسنده https://eitaa.com/dimzan https://ble.ir/dimzan
ما سخنران روضه هامون رو از سدره دعوت می کنیم. آخرش ذکر مصیبت هم می کنند خودشون. کافیه به ادمین پیام بدید و زمان و مکان اعلام کنید. مجموعه سدره ، هماهنگی سخنران و مداح برای روضه‌های خانگی | 09196210631 @sedreh_admin دیمزن دنیای یک مادر زائر نویسنده https://eitaa.com/dimzan https://ble.ir/dimzan
هدایت شده از ریحانه
🖥روایت‌های زنانه از قلب ایران ❤️ ایرانی کم نمیاره 👈الهی پیر شی خانم دکتر! 📝تک‌نگاری‌هایی به قلم زنان ایرانی از روزهای دفاع مقدس ملت ایران در برابر رژیم صهیونی در خرداد و تیر ۱۴۰۴ 📝 فاطمه رهنما 📖 دندانپزشک متخصص اطفال بود. روسری‌اش را مدل لبنانی می‌بست و لبخند از روی لبش نمی‌رفت. تنها دندانپزشکی بود که دخترک زیر دستش آرام بود. در مراجعه‌های بعدی متوجه شدم عضو هیات علمی دانشگاه است و همین‌طور مدیر یک کلینیک دندانپزشکی. صفت متواضع را هم به فهرستم اضافه کردم. خیلی وقت بود منتظر نوبت ۳۱ خرداد بودم. حالا جنگ شده بود! وضعیت دندان دخترک اورژانسی نبود، اما حدس می‌زدم دکترها به‌خاطر سروصدای جنگ، مطب‌ها را تعطیل کرده باشند. تلفنم زنگ خورد، منشی خانم دکتر پرسید: «امروز نوبت داشتید، تشریف میارید؟» با تعجب گفتم: «بله، حتماً» مطب برخلاف روزهای قبل شلوغ نبود. کار دندان دخترک انجام شد. وقت رفتن طاقت نیاوردم و گفتم: «خانم دکتر، خیلی ممنون که امروز اومدید مطب.» لبخند زد و گفت: «خیلی از مامان‌ها نوبتشون رو کنسل کردن، ولی من با خودم گفتم حتی اگر یکی دو مورد اورژانسی داشته باشیم، من باید اینجا باشم که تو این شرایط کارشون انجام بشه.» صفت شجاع را به فهرست صفات خانم دکتر اضافه کردم. چقدر دلم می‌خواست به سبک مامان‌بزرگ‌ها دعایش کنم. 📩روایت‌های خود را برای انتشار در رسانه ریحانه به حساب‌های زیر ارسال کنید. 🖥 ایتا | بله | روبیکا | سروش پلاس 🖥 @khamenei_reyhaneh
روایت اولین فتح وطنِ من ایران.pdf
حجم: 6.4M
🌱بسم الله 🔰روایت اولین فتحِ وطنِ من ایران پرونده دوم از پرونده‌های جنگ 🔺این نوشتار، تلاشی ست برای دیدن آنچه دشمن سعی کرد از چشم‌ها پنهان بماند... فتحی که روزی آرزو بود اما امروز حقیقت پیدا کرد... 🔸با همکاری حوزه‌‌ هنری‌ انقلاب‌ اسلامی/اصفهان @art_esfahan 🔹 پرونده‌ی اول را از اینجا بخوانید! 📚مجموعه ادبی روایتخانه📚 ○● @revayat_khane ●○
غروب جمعه ای که مسجد پیامبر اعظم میزبان مهمانان حاج رمضان بود، غبارآلود و سنگین بود. دیمزن دنیای یک مادر زائر نویسنده https://eitaa.com/dimzan https://ble.ir/dimzan
مردم تهران امروز برای حاج رمضان کم نگذاشتند. خیلی باشکوه و پرجمعیت بود مراسمش. دیمزن دنیای یک مادر زائر نویسنده https://eitaa.com/dimzan https://ble.ir/dimzan
تنها بودم. تا انتهای مسجد رفتم تا کمی خلوت باشد و جایی بنشینم. دوستان فلسطینی م را دیدم. یکی شان آن قدر گریه می کرد که خانم کناری م پرسید: دخترشه؟ گفتم نه. گفت: چه نسبتی داشته با حاج رمضان؟ گفتم: هیچی. فلسطینیه. گفت: پس آهان. حق داره.😭 دیمزن دنیای یک مادر زائر نویسنده https://eitaa.com/dimzan https://ble.ir/dimzan