خاطره اربعین! مرحوم #آیت_الله_شیخ_علی_آزاد_قزوینی از اون گمنام های دوره ما بود که طبق معمول در زمان حیاتش شناخته نشد. با وجود اینکه خودش صاحب #رساله چاپ شده بود، اما در هیات افتاء آیت الله سید محمد شاهرودی، بیت ایشان را تقویت می کرد. مرحوم آزاد، کتاب خاطراتی دارد بسیار خواندنی! در اونجا خاطره ای عجیب از زیارت اربعین نقل کرده که باعث ترغیب بسیاری از مردم برای سفر اربعین شد. ایشان که از نزدیکان مرحوم آیت‌ الله سید #محمود شاهرودی بودند ، نقل می کنند که شبی آقا مرا برای شام دعوت کرد، و از من پرسید: فردا کجا می‌روی؟ عرض کردم: قصد دارم پیاده به کربلا بروم. گفتند: اینقدر پیاده کربلا رفتی، آیا در بیابان چیز خاصی ندیدی؟ گفتم نه هر چه مردم می‌بینند یا می‌شنوند من هم می‌بینم و می‌شنوم. ایشان گفتند: اگر فردا کربلا رفتی، در بین راه بیابانی ست به نام #ابوالهدمه ؛ هیچ آبی در آن وجود ندارد. در آنجا یک ساعت به غروب آفتاب، در زیر بوته‌های بلند، خوب نگاه کن، ببین چه می‌بینی و چه می‌شنوی! فردای آنروز با پسرم به سمت کربلا حرکت کردیم و به بیابان «ابوالهدمه» رسیدیم. همراهان رفتند و ما ماندیم و منتظر شدیم. نزدیک غروب ناگهان مرغ‌های زیادی را دیدم که از گنجشک‌ بزرگتر بودند و از بوته‌ها بیرون ‌آمدند، شنیدم این مرغ‌ها فریاد می‌زدند: «وای حسین کشته شد!» دسته دیگری به زبان عربی می‌گفتند: «وای حسین قد قُتِل». موقع غروب آفتاب ماجرا به پایان رسید و من با پسرم به سمت کربلا حرکت کردیم. وقتی از کربلا برگشتم و خدمت مرحوم آیت‌الله شاهرودی رسیدم و جریان را گفتم ، ایشان به گریه افتادند و فرمودند صحیح است و من هم این صحنه را دیدم! ♦️دقت کنید! این جریان، خاطره یک نفر اهل علمِ صاحبِ رساله ست که برای یک مرجع شیعه هم اتفاق افتاده! خواب ِاز سر پرخوری نیست، واقعیت بوده ا! خلاصه اینکه ببینید برای سیدالشهداء(ع) در عالم چه خبره!! تا #حیوانات زبان بسته، موضوع رو می فهمند و برای امام شهیدان #عزادارند، اما #بعضی از ما اونجور که باید و شاید #حق_عزاداری رو بجا نمی آریم و هنوز درست و حسابی خودمون رو خرج عزای اباعبدالله(ع) نکردیم و قصدشم نداریم! کی میخاییم هشیار بشیم، الله اعلم! ده ها اطلاعیه و اعلامیه عزاداری برامون میاد و می بینیم، اما ارادت ما اونقدری قوت نداره که ببردمون تا مجلس عزا..♦️ #اربعین #آزاد_قزوینی https://eitaa.com/dinpajouhi