.
عزاے اشرف اولاد آدم است، بیا!
عزیز فاطمه! ماه محرّم است بیا
هلال ماه عزا میدهد ندا به فلڪ
ڪه ماه گریه و اندوه و ماتم است بیا
پریده رنگ ز رخسار مادرت زهرا
قد رسول خدا در جنان، خم است بیا
لواے سرخ حسینے ندا دهد همه دم
ڪه غیر تو چه ڪسے، صاحب دم است بیا
اگر شوند سماوات، چشمه چشمۀ اشڪ
به یاد قطرۀ خون خدا ڪم است بیا
به زخمهاے تن پاره پارۀ شهدا
خدا گواست، ڪه تیغ تو مرهم است بیا
هنوز غرقه به خون، ماه روے عباس است
هنوز نقش زمین، دست و پرچم است بیا
بیا ڪه پر شده از ذڪر «یا حسین» جهان
بیا ڪه ولوله در خلق عالم است بیا
هر آن دلے ڪه به یاد حسین میسوزد
در آن شرارهاے از شعر «میثم» است بیا
#محرم | #شب_اول_محرم
👉 @Do_KhatRoze 📜
.
قسم به چادر زینب میا به ڪوفه حسین
ڪـه وقـت غـارت معجر دگـر فراهم شـد
#محرم | #شب_اول_محرم
👉 @Do_KhatRoze 📜
.
لباس پاره دارم...وصل جانان را چه باید کرد؟
پدر خوش آمدی ناخوانده مهمان را چه باید کرد؟
مرا تنها میان گرگ ها ول کردی و رفتی
نگفتی دخترم من؟ درد هجران را چه باید کرد؟
#محمدجواد_شیرازی
#محرم | #شب_سوم_محرم
👉 @Do_KhatRoze 📜
.
خوش آمدی، گلهای نیست، بهترم مثلا...
شبیه قبل نشستی برابرم، مثلا...
خیال میکنم اصلا مدینه ایم هنوز
بهشت چادر زهراست بسترم مثلا
دوباره مثل گذشته کشیدهای بابا
خودت به دست خودت شانه بر سرم مثلا
نسوخته ست، نه...امشب به پات می ریزم
خیال کن که همان نازدخترم مثلا...
بگو: فدای سرت، گوشواره گم شده است
بگو دوباره برای تو می خرم...مثلا
خیال میکنم انگشتر تو پیش عموست
تو هم خیال کن آنجاست زیورم مثلا
اگر شکسته ام و زخم خورده، چیزی نیست
خمیده قدّم و هم سنّ مادرم مثلا
خیال کن که رقیه زمین نخورده پدر
خیال کن که سر دوش اکبرم مثلا...
کبود نیست کمی خاکی است صورت من
نرفته دست کسی سوی معجرم مثلا
تو فکر کن مثلا عمه را کتک نزدند
مراقب است عموی دلاورم مثلا
شبی که گم شدم و بین دشت جا ماندم
نخورد ضربه ی محکم به پیکرم مثلا
به قصد کشت کسی خواست تا مرا بزند
ولی رسید به دادم برادرم مثلا...
به روی نیزه کنار تو دید یک سر را
رباب گفت که خوابیده اصغرم مثلا...
#محمدجواد_شیرازی
#محرم | #یارقیه
👉 @Do_KhatRoze 📜
11.98M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#دوخط_روضه
❗️به احترام ذڪر مصائب ذوات مقدسه با حضور قلب و درشرایط معنوے مشاهده ڪنید.
👉 @Do_KhatRoze 📜
مثل یک صاعقه تکبیرِ حسن میآمد
یازده ساله ترین شیرِ حسن میآمد
یازده جرعهی ناب از یَمِ حیدر خورده است
خوب پیداست که بر غیرتِ او برخورده است
دست حق بر درِ خیبر بخورد میفهمند
به رگ غیرت او بَر بخورد میفهمند
او یتیمی است که نعلین ندارد حتی
فکر صد خُم در آن بین ندارد حتی
او نمیدید که خاری به کف پایش بود
دامن پیرهنش زیر قدمهایش بود
چند باری به زمین خورد ولی باز دوید
تا که زهرا به زمین خورد علی باز دوید
خیره چشمانِ تَرَش رو به همان منظره بود
دورِ گودال فقط دایره در دایره بود
همه با خاطرهی بغضِ علی جمع شدند
حلقه در حلقه به یک نقطه ؛ ولی جمع شدند
#حسن_لطفی
#محمدجواد_شیرازی
#محرم | #شب_پنجم_محرم
👉 @Do_KhatRoze 📜
.
با سر انگشت دو تا دست بیا حلقه بساز،
تازه این مے شود اندازه ے دور ڪمرش
تنگ ڪن حلقه ے دستان خودت را حالا،
این شود گردن او،آخ چه آمد به سرش
#محرم | #شب_هفتم_محرم
👉 @Do_KhatRoze 📜
.
از خواب ناز ڪودک من پا نمے شود
مے خواستم ڪه پا شود اما نمے شود
هاجر اگر دوید به زمزم رسید ، آه
سعے رباب ، ختم به دریا نمے شود
چسبیده حلق ڪودڪم از تشنگے به هم
با تیر هم گلوے علے وا نمے شود
چشم امید من به ابالفضل بود آه !
عباسِ روے نیزه ڪه سقّا نمے شود
بے فایده است سعے شما نیزه دارها
سر ڪوچک است بر سر نے جا نمے شود
من رو زدم به نیزه ، علے را به من نداد
این نے چه محڪم است چرا تا نمے شود
خم شو براے خاطرم اے چوب ! رحم ڪن
از پاے نیزه خوب تماشا نمے شود
#محسن_ناصحی
#محرم | #شب_هفتم_محرم
👉 @Do_KhatRoze 📜
هدایت شده از ⚫️◾️دُوخَط رُوضِه◾️⚫️
تیری که بر حلقوم تو رسیده
چون حلق تو قلب مرا دریده
#محرم | #شب_هفتم_محرم
#حضرت_علی_اصغر
👉 @Do_KhatRoze 📜
.
تا تر ڪند یک لحظه خشڪے دهانش را
پیوسته مے گرداند دور لب زبانش را
در بین آغوش پدر آرام شد هر چند
هرم عطش مے سوخت جسم نیمه جانش را
خورشید سوزان بود و باد داغ تفتیده
حتے نمیفهمید شان میهمانش را
ناگاه بین خیمه قلب مادری لرزید
وقتے ڪسے برداشت در آن سو ڪمانش را
تیرے دویید و خنده هاے ڪوچڪش را برد
تیرے ڪه پایان داد رنج بے امانش را
سنگے رسید و ماهے ڪوچک به خون غلطید
دریا به خون آمیخت صحن آسمانش را
یک لحظه بعد از آسمانها قاصدک مے ریخت
هر قاصدک مے برد درد بے ڪرانش را
مے خواست از اندوه بابا ڪم ڪند قدرے
لبخند زد ته مانده ے تاب و توانش را
زیر عبا مے رفت پشت خیمه اما ڪاش
دشمن نمے فهمید در آنجا نشانش را
جان جهان بادا فدایش ڪه میان تشت
همراه بابا خورد سهم خیزرانش را
#حسن_شیرزاد
#محرم | #شب_هفتم_محرم
👉 @Do_KhatRoze 📜
.
حسین آبروے آب بود، آب نمیخواست
براے تشنگے زمزمش سراب نمیخواست
حسین منّتِ «مُنّوا عَلَیَّ» را نڪشیدهست
حسین حتے بارانِ مستجاب نمیخواست
نهیب زد نفسش «فَارْحَموا» به آخرتِ خویش
ڪسے از آن همه؛ یک قطره هم ثواب نمیخواست
صداے غربتِ «هَلمِنمُعین» رسید به خیمه
غریب، جز پسرش از ڪسے جواب نمیخواست
عقیقِ تشنه از آغوش گاهواره جدا شد
به غیرِ دستِ پدر این نگین رڪاب نمیخواست
میان ماندن و رفتن؛ میان مرگ و شهادت
صداے گریهے لبیڪش انتخاب نمیخواست
ڪسے ڪه قصهے لالاییاش نبردِ علے بود
میان لشڪرِ در دامِ خواب، خواب نمیخواست
حسین خونِ علے را به حڪمِ معجزه رو ڪرد
پیمبرے ڪه به جز مقتلش ڪتاب نمیخواست
... و آفتاب بنا داشت داغِ روز دهم را
خنک ڪند به دَمِ سایهاش، رباب نمیخواست
به حڪمِ رشتهے بر گردنش رباب اسیر است
ڪشاندنش پیِ خون خدا طناب نمیخواست
#رضا_قاسمے
#محرم | #شب_هفتم_محرم
👉 @Do_KhatRoze 📜
هدایت شده از ⚫️◾️دُوخَط رُوضِه◾️⚫️
رد پايي كه چنين دور خودش چرخيده
حال روز پدرے هست كه حيران شده است
#محرم | #شب_هفتم_محرم
#حضرت_علی_اصغر
👉 @Do_KhatRoze 📜