eitaa logo
دوبانوی دمشق(س)
222 دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
1.8هزار ویدیو
63 فایل
دوبانوی دمشق(س) ادمین۱: @alikashi110 ادمین۲: @Sabergp313
مشاهده در ایتا
دانلود
🌴خاطرات کربلا🌴 📍قسمت بیست و سوم (مسلم در کوفه) ☘پناه بردن مسلم به خانه طَوعه‏ ( ادامه ) 📘الفتوح : مسلم بن عقيل وارد مسجد جامع شد تا نماز مغرب بخواند. ده نفرِ باقى ‏مانده هم از گرد او پراكنده شدند. او وقتى اوضاع را چنين ديد، بر اسبش سوار شد و در كوچه ‏هاى كوفه مى ‏گشت و از زخم ‏هايى كه بر تَن داشت، ناتوان شده بود. تا اين كه به درِ خانه زنى به نام طوعه رسيد. زن بر درِ خانه ايستاده بود. مسلم بن عقيل به وى سلام كرد و او هم پاسخ داد و پرسيد : چه مى ‏خواهى؟ مسلم گفت: قدرى آب به من بده كه عطشم شدّت يافته است. زن برايش آب آورد تا سيراب شد. او سپس همان جا نشست. زن گفت: بنده خدا! چرا نشسته‏ اى؟ مگر آب نياشاميدى؟ مسلم گفت: چرا - به خدا - ولى من در كوفه خانه ‏اى ندارم. من غريبم و افراد مورد اعتمادم مرا تنها گذاشتند. آيا مى ‏خواهى در كار خيرى شريك شوى؟ من مردى از خانواده ‏اى شريف و بخشنده هستم و كسى مانند من حتماً خوبى را جبران مى ‏كند. زن گفت: جريان چيست و تو كيستى؟ مسلم - كه خداوند رحمتش كند - گفت: اين سخن را وا بگذار و مرا وارد خانه‏ ات كن اميد است خداوند در بهشت پاداشت دهد. زن گفت: بنده خدا! اسمت را به من بگو و چيزى را پنهان مكن، من خوش ندارم قبل از دانستن شرح حالت وارد منزل من شوى؛ فتنه برپاست و عبيد اللَّه بن زياد در كوفه است. مسلم بن عقيل به زن گفت: اگر مرا درست بشناسى، به خانه ‏ات راهم خواهى داد. من مسلم پسر عقيل بن ابى طالب هستم. زن گفت : برخيز و داخل شو. خداوند تو را رحمت كند! آن گاه وى را وارد خانه كرد و برايش چراغ روشن نمود و غذا آورد؛ ولى مسلم غذا نخورد. چيزى نگذشت كه پسر آن زن آمد، وقتى به خانه رسيد؛ ديد مادرش به اتاق ديگر زياد رفت و آمد مى‏ كند و گريان است. گفت: مادرم ! رفتار تو و گريه ‏ات و رفت و آمدت به آن اتاق، مرا به شك انداخته است، داستان چيست؟ زن گفت: پسرم ! چيزى را برا یت مى‏ گويم ؛ ولى آن را افشا مكن. پسر گفت: آنچه دوست دارى، بگو. زن گفت: فرزندم! مسلم بن عقيل در آن اتاق است و قصّه ‏اش چنين است. جوان ساكت شد و چيزى نگفت و بسترش را پهن كرد و خوابيد. 📚الفتوح : ج ۵ ص ۵۰ مقتل الحسين عليه السلام خوارزمى : ج ۱ ص ۲۰۷ ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ ╭┅────────────┅╮ 🆔@dobanoydameshg ╰┅────────────┅╯
8.69M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⭕️ شرط انتظار 👈 انتظار یک عمل در کنار بقیهٔ اعمال نیست، همهٔ زندگی منتظر متناسب با شرایط انتظار است... ☀️ اگر در کنار نباشید هیچ خیری نمیبینید 👤 آیت الله میرباقری 👌 حتما ببینید و نشر دهید ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ ╭┅────────────┅╮ 🆔@dobanoydameshg ╰┅────────────┅╯
پیامبر اکرم (صل الله علیه وآله ): هر کس سوره توحید ( قل هو الله احد ) را قرائت نماید، با خواندن آیه اول، خداوند هزار نگاه به او می کند و با خواندن آیه دوم، خداوند هزار دعای او را مستجاب می کند و با آیه سوم هزار خواسته اش را به او می دهد و با آیه چهارم، هزار حاجت از حاجت های دنیا و آخرتش را روا می کند. 📚جامع الاخبار، ص۵۲ 🌹 تا می توانید سوره توحید را بخوانید و ثواب آنرا به حضرت مهدی علیه السلام هدیه کنید ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ ╭┅────────────┅╮ 🆔@dobanoydameshg ╰┅────────────┅╯
7.43M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✍🏻 ماجرای تکان دهنده از قبض روح زائر امام حسین علیه السلام توسط عزرائیل ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ ╭┅────────────┅╮ 🆔@dobanoydameshg ╰┅────────────┅╯
🌴خاطرات کربلا🌴 📍قسمت بیست و چهارم (مسلم در کوفه) ☘ابن زياد در جستجوى مسلم و يارانش‏ 📘الأخبار الطوال : ابن زياد وقتى ديگر سر و صداها را نشنيد. گمان كرد جمعيت وارد مسجد شده‏ اند. گفت: بنگريد و ببينيد در مسجد كسى را مى ‏يابيد. مسجد كنار قصر بود، آنها مسجد را جستجو كردند؛ ولى كسى را نيافتند. آنان طناب‏هاى حصيرى [مسجد] را آتش زدند و آنها را به طرف صحن مسجد پرتاب كردند تا فضا روشن شود، آن گاه جستجو كردند؛ ولى كسى را نيافتند. ابن زياد گفت: مردم پراكنده شده ‏اند و مسلم را رها كرده ‏اند و بازگشتند. ابن زياد سپس به همراه گروهى بيرون آمد و وارد مسجد شد و شمع‏ها و قنديل‏ها روشن شدند. 📚الأخبار الطوال : ص ۲۳۹ ☘سخنرانى ابن زياد و فرمان جستجوى خانه به خانه‏ 📗تاريخ الطبرى - به نقل از مُجالِد بن سعيد - : وقتى نشانى از مسلم و يارانش نديدند، اين را به ابن زياد گزارش دادند؛ آن گاه درى را كه به مسجد باز مى ‏شد، گشودند و عبيد اللَّه به همراه يارانش از قصر بيرون آمدند. او بر منبر رفت و به آنان دستور داد اطرافش بنشينند و تا يك سوم از سرِ شبْ رفته در مسجد نشستند. او دستور داد كه عمرو بن نافع بانگ بر آورد: بدانيد هر يك از نگهبانان و نقيبان و سران و جنگجويان كه نماز عشا را در غير مسجد بخواند، از تعهّد به حكومت بيرون رفته است. ساعتى نگذشت كه مسجد پر از جمعيت شد؛ آن گاه به مؤذّن، دستور [اذان‏] داد و سپس نماز گزارد. حُصَين بن تميم [به ابن زياد] گفت: اگر دوست دارى، خودت با مردم نماز بخوان يا ديگرى نماز بخواند و تو در قصر نماز بخوانى؛ چرا كه احساس امنيت نمى ‏كنم. مبادا برخى از دشمنانت به تو آسيبى رسانند! عبيد اللَّه گفت: به محافظانم دستور بده پشت سرم بِايستند، همان گونه كه هميشه مى ‏ايستند و خود در ميان آنان بچرخ؛ چرا كه داخل قصر نمى ‏شوم. او با مردم نماز خواند، آن گاه برخاست و حمد و ثناى خدا به جا آورد و گفت: امّا بعد، به درستى كه پسر عقيل آن مرد سفيه و نادان چنان كه ديديد اختلاف و دودستگى به وجود آورد. ذمّه خداوند را از مردى كه مسلم را در خانه ‏اش بيابيم، بر مى ‏داريم (خونش مُباح است). هر كس مسلم را بياورد، به مقدار ديه او [جايزه مى ‏گيرد]. بندگان خدا ! تقوا پيشه كنيد و به بيعت و فرمانبرى، پايبند باشيد و هيچ راهى را براى بهانه ‏گيرى بر خود هموار مسازيد. اى حُصَين بن تميم ! مادرت به عزايت بنشيند، اگر بانگى از يكى از كوچه‏ هاى كوفه بر آيد يا كه اين مرد از كوفه خارج شود و او را نزد من نياورى! اينك تو را مأمور خانه‏ هاى كوفيان كردم مراقبانى را بر سر كوچه‏ ها بگمار و فردا تمام خانه‏ ها را جستجو كن تا اين مرد را بياورى. حُصين رئيس شُرطه و از قبيله بنى تميم بود. آن گاه از منبر پايين آمد و داخل قصر شد، همچنين به عمرو بن حُرَيث پرچمى داد و او را فرمانده كرد. 📚تاريخ الطبرى : ج ۵ ص ۳۷۲ الإرشاد: ج ۲ ص ۵۶ 📕البداية و النهاية : عبيد اللَّه بن زياد به همراه فرماندهان و بزرگان به هنگام نماز عشا از قصر بيرون آمد و نماز عشا را با مردم در مسجد جامع اقامه كرد. آن گاه براى مردم خطبه خواند و مسلم بن عقيل را از آنان خواست و بر جستجو براى يافتن مسلم تأكيد كرد و گفت: هر كس مسلم را نزد خود بيابد و خبر ندهد، خونش هدر خواهد بود و هر كس او را بياورد، به اندازه ديه ‏اش [جايزه مى‏ گيرد]. او نگهبانان را نيز فرا خواند و آنان را بر جستجو براى يافتن مسلم تحريك و تهديد كرد. 📚البداية والنهاية : ج ۸ ص ۱۵۵ ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ ╭┅────────────┅╮ 🆔@dobanoydameshg ╰┅────────────┅╯
↫یَعنـے مےشَـــــود ۔۔ آن روز دّرون تَنـــــگا؎قَبـــــر؛ شــــٰـانہ أم رٰا بِگیـــــر؎و تـــــکٰان بـِــــدهے: □اِسمَعے و اِفھَمے . . ﴿أنـَــــا حُسیـــــن‌ِ بنِ علّـےبِن أبیطٰالب﴾↓↓↓ ⇇سَـر و کٰارت بٰا مَن أست ؛ بَـــــقیہ بــِـــروند⇉ ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ ╭┅────────────┅╮ 🆔@dobanoydameshg ╰┅────────────┅╯
3.8M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
برای زاهدان بی قرآن چنین فرمود! . فقط پُر کرده از مصحف اُلاغی بار خورجین را ❤️امام علی علیه السلام می فرمایند: 🌺 آگاه باشید که فقر نوعی بلا است و سخت تر از تنگدستی بیماری تن و سخت تر از بیماری تن بیماری قلب است آگاه باشید که همانا عامل تندرستی تن تقوای دل است. 📚 حکمت ۳۸۸ نهج البلاغه •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ ╭┅────────────┅╮ 🆔@dobanoydameshg ╰┅────────────┅╯
24.27M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌹۴۴ روز تا با مهرِ حیدر است که عالم بنا شده... دنیای بی‌ولای علی پوچ و بی‌بهاست 💛 ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ ╭┅────────────┅╮ 🆔@dobanoydameshg ╰┅────────────┅╯
«غسل و نماز توبه یکشنبه‌های ماه ذی‌القعده» براى روز یکشنبه این ماه نمازى با فضیلت بسیار از رسول خدا صلى‌الله‌علیه‌وآله‏ روایت شده است که هر که این نماز را به‌جا آورد، توبه‌هایش پذیرفته و گناهش آمرزیده می‌شود، طلبکاران او در قیامت از وى راضى می‌گردند، باایمان از دنیا خواهد رفت ، ایمانش از او گرفته نشود، قبرش وسیع و نورانى می‌گردد و والدینش از او راضى می‌شوند ... نماز به این گونه اقامه می‌شود : 🔻 غسل کنید (نیت توبه)، 🔻 وضو بگیرید، 🔻 ۲ تا دو رکعت نماز مانند نماز صبح به جا آورید که در هر نماز، در هر رکعت سوره «حمد» را یک مرتبه، سوره «توحید» را سه مرتبه، سوره «فلق» را یک مرتبه و سوره‏ «ناس» را یک مرتبه بخوانید. 🔻 پس از نماز هفتاد مرتبه استغفار کنید:«استغفرالله ربی و اتوب الیه». 🔻بعد از ۷۰ بار استغفار یکبار بگویید : «لا حَوْلَ وَ لا قُوَّةَ اِلّا بِاللهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ». 🔻 سپس یکبار بگویید: «یا عَزِیزُ یا غَفَّارُ اغْفِرْ لِی ذُنُوبِی وَ ذُنُوبَ جَمِیعِ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُؤْمِنَات فَإِنَّهُ لایَغْفِرُ الذُّنُوبَ الا انت». ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ ╭┅────────────┅╮ 🆔@dobanoydameshg ╰┅────────────┅╯
8.71M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
روز_شمار_عاشقی ۵۵ روز تا 💔 😭وسط روز دلم تنگ میشه برات :) +وسط کار... +وسط خیابون.. +وسط دنیا.. ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ ╭┅────────────┅╮ 🆔@dobanoydameshg ╰┅────────────┅╯
🌴خاطرات کربلا🌴 📍قسمت بیست و پنجم (مسلم در کوفه) ☘خبر دادن پسر طَوعه از مخفيگاه مسلم بن عقيل‏ 📙تاريخ الطبرى - به نقل از مجالد بن سعيد - : چون صبح شد، ابن زياد جلوس كرد و اجازه داد مردم بر او وارد شوند. آن گاه محمّد بن اشعث آمد. عبيد اللَّه گفت: مرحبا به كسى كه دورويى ندارد و مورد اتّهام نيست! و او را كنار خود نشاند. پسر پيرزن - كه مادرش مسلم بن عقيل را پناه داده بود - [نامش‏] بلال بن اُسَيد بود. او صبحگاهان نزد عبد الرحمان بن محمّد بن اشعث رفت و به وى خبر داد كه مسلم بن عقيل نزد مادر اوست. عبد الرحمان به نزد پدرش - كه در مجلس ابن زياد بود - آمد و با او درِ گوشى صحبت كرد. ابن زياد پرسيد : چه گفت؟ محمّد بن اشعث گفت: به من خبر داد كه مسلم بن عقيل در يكى از خانه ‏هاى ماست. ابن زياد با چوبش به پهلوى محمّد زد و گفت : برخيز و هم‏اينك او را بياور. 📚تاريخ الطبرى : ج ۵ ص ۳۷۳ الإرشاد: ج ۲ ص ۵۷ 📘أنساب الأشراف : چون مردم از اطراف پسر عقيلْ پراكنده شدند، ابن زياد درِ قصر را گشود و در مجلس حضور يافت. كوفيان در مجلس وى حاضر شدند. عبد الرحمان بن محمّد بن اشعث نزد پدرش - كه در مجلس ابن زياد حضور داشت - آمد و گزارش مسلم بن عقيل را به وى داد و محمّد بن اشعث نيز مطلب را به اطّلاع ابن زياد رساند. 📚أنساب الأشراف : ج ۲ ص ۳۳۸ نيز الأمالى، شجرى: ج ۱ ص ۱۶۷ ☘حمله وحشيانه به خانه طَوعه براى دستگيرى مسلم‏ 📗الفتوح : عبيد اللَّه بن زياد به جانشين خود، عمرو بن حُرَيث مخزومى دستور داد كه سيصد مرد دلاور را به همراه پسر اشعث بفرستد. محمّد بن اشعث حركت كرد تا به خانه ‏اى رسيد كه مسلم بن عقيل در آن بود. 📚الفتوح : ج ۵ ص ۵۳ مقتل الحسين خوارزمى: ج ۱ ص ۲۰۸ 📕الأمالى شجرى - به نقل از سعيد بن خالد - : ابن زياد مردى از قبيله بنى سُلَيم را به همراه صد سواره به آن خانه فرستاد و مسلم را غافلگير كردند. 📚الأمالى شجرى : ج ۱ ص ۱۶۷ ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ ╭┅────────────┅╮ 🆔@dobanoydameshg ╰┅────────────┅╯