eitaa logo
دوبانوی دمشق(س)
223 دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
1.8هزار ویدیو
63 فایل
دوبانوی دمشق(س) ادمین۱: @alikashi110 ادمین۲: @Sabergp313
مشاهده در ایتا
دانلود
18.76M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬قسمت اول کلیپ رو ببینید✨️☝🏻 👈🏻کاری از مؤسسه هنری فائق: @faegh_ir 💯صحبت های سعید قاسمی رو دیدی؟! پولهای دزدی روحانی تارگت فقط آقا جان.....😱😱 ❌️رئیسی،قالیباف و اژه ای رو با خاک یکسان کرد...🧐😨 🔹️⁉️پ.ن ؛میگه بعد از کلیپ براش ۱۳ماه حبس بریدن‌... ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ ╭┅────────────┅╮ 🆔@dobanoydameshg ╰┅────────────┅╯
🌴خاطرات کربلا🌴 📍قسمت بیست و نهم (مسلم در کوفه) ☘آب خواستن مسلم‏ 📗تاريخ الطبرى - به نقل از ابو مِخنَف - : قُدامة بن سعد برايم نقل كرد كه: چون مسلم بن عقيل به درِ قصر رسيد، كوزه خنكى در آن جا نهاده شده بود. پسر عقيل گفت : از اين آب به من بدهيد. مسلم بن عمرو به وى گفت: مى‏ بينى چه قدر خنك است؟ نه به خدا سوگند! از اين آب قطره ‏اى نخواهى نوشيد تا از آب‏هاى داغ در آتش جهنّم بچشى. پسر عقيل به وى گفت: واى بر تو!... همچنين سعيد بن مُدرِك بن عُماره برايم نقل كرد كه: عُمارة بن عُقبه غلامى را به نام قيس صدا كرد و او كوزه ‏اى كه بر آن پارچه ‏اى بود، به همراه ظرفى آورد و در آن آب ريخت و به مسلم نوشاند. هر گاه مسلم آب مى‏ نوشيد، ظرفْ پر از خون مى ‏شد. وقتى براى بار سوم، ظرف را پر از آب كرد و خواست بنوشد. دندان‏هاى جلويش در ظرف افتاد، آن گاه گفت: ستايش خدا را! اگر اين آب روزىِ من بود، آن را مى ‏نوشيدم ! 📚تاريخ الطبرى : ج ۵ ص ۳۷۵ الإرشاد: ج ۲ ص ۶۰ ☘آنچه ميان مسلم و ابن زياد در قصر حكومتى گذشت‏ 📘أنساب الأشراف : مسلم را نزد ابن زياد آوردند و پيش از اين پسر اشعث به وى امان داده بود؛ ولى ابن زياد آن امان را نپذيرفت. 📚أنساب الأشراف : ج ۲ ص ۳۳۹ 📙الملهوف : چون مسلم بن عقيل را بر عبيد اللَّه بن زياد وارد كردند، بر او سلام نكرد. نگهبان به وى گفت: بر امير سلام كن. مسلم به او گفت: واى بر تو! ساكت شو! به خدا سوگند كه او براى من، امير نيست. ابن زياد گفت: مانعى ندارد. سلام كنى يا نكنى، كشته خواهى شد. مسلم به وى گفت: اگر مرا بكشى. به راستى كه بدتر از تو، بهتر از مرا كشته است و تو هيچ گاه بد كشتن و زشت مُثله كردن و بدسرشتى و پيروزىِ دنائت ‏آميز را رها نخواهى ساخت و كسى به اين كارها سزاوارتر از تو نيست. ابن زياد به وى گفت: اى نافرمان و اى تفرقه‏ افكن ! بر امام خويش خروج كردى و اتّحاد مسلمانان را بر هم زدى و بذر فتنه در ميان آنها پاشيدى! مسلم گفت: دروغ مى ‏گويى، اى پسر زياد ! همانا معاويه و پسرش يزيد، اتّحاد مسلمانان را بر هم زدند و بذر فتنه را تو و پدرت زياد پسر عُبَيد - عُبَيدى كه بنده طايفه بنى عِلاج از قبيله ثَقيف بود -كاشتيد. ( اين جمله مسلم طعنه ‏اى به نَسَب عبيد اللَّه است. پدر عبيد اللَّه زياد بن سميّه يا همان زياد بن اَبيه (زياد پسر پدرش) بود كه از مادرى بدكاره (به نام سميّه) به دنيا آمده بود و پدر مشخّصى نداشت. معاويه او را پسر ابو سفيان و برادر خود اعلام كرد؛ امّا مسلم او را پسر عبيد - كه از بردگان بنى علاج بود - خواند.) من اميدوارم كه خداوند شهادت را به دست بدترينِ بندگانش روزى ‏ام گرداند. ابن زياد گفت: نَفْست آرزوى چيزى داشت كه خداوند آن را از تو دريغ كرد و تو را شايسته آن ندانست و آن را به اهلش سپرد! مسلم گفت: اهل آن كيست اى پسر مرجانه؟ ابن زياد گفت: اهل آن يزيد بن معاويه است. مسلم گفت: ستايش خدا را! ما به حَكميت خداوند در ميان ما و شما راضى هستيم. ابن زياد گفت: گمان مى‏ كنى كه در حكومت سهمى دارى؟ مسلم گفت: به خدا سوگند، گمان كه نه؛ بلكه يقين دارم. ابن زياد گفت: اى مسلم ! به من بگو كه : چرا به اين شهر آمدى، با اين كه كارهايشان سازگار بود؛ ولى تو آن را بر هم زدى و وحدت آنان را در هم شكستى؟ مسلم گفت: براى تفرقه و بر هم زدن نظم نيامدم ؛ بلكه شما زشتى‏ ها را آشكار و خوبى ‏ها را دفن كرديد. بدون رضايت مردم بر آنان حكومت كرديد. آنان را به غيرِ آنچه خدا دستور داده بود، وا داشتيد و مانند كسرا و قيصر با آنان رفتار كرديد. ما آمديم تا در ميان آنان امر به معروف و نهى از منكر كنيم. به حكمِ كتاب و سنّت فرا بخوانيم و ما شايسته اين امور هستيم، چنان كه پيامبر خدا دستور داد. ابن زياد - كه خداوند او را لعنت كند - شروع به دشنام دادن به مسلم و على عليه السلام و حسن عليه السلام و حسين عليه السلام كرد. مسلم به وى گفت: تو و پدرت شايسته اين دشنام‏ها هستيد. هر چه مى‏ خواهى بكن اى دشمن خدا! 📚الملهوف : ص ۱۲۰ مثير الأحزان : ص ۳۶ لعنت خداوند بر ابن زیاد حرامزاده👊 ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ ╭┅────────────┅╮ 🆔@dobanoydameshg ╰┅────────────┅╯
TSG= Tebyab Sound Gallery6_motei_156177.mp3
زمان: حجم: 5.5M
تو دین من و ایمان منی تو روح من و تو جان منی مولانا یا امام رضا.... ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ ╭┅────────────┅╮ 🆔@dobanoydameshg ╰┅────────────┅╯
10.3M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⭕️ بشارت بزرگ 👌 از دور تند خبرهای آخرالزمان به هیچ وجه غافل نشوید؛ در لحظه‌های حساسِ تصمیم دچار خطا خواهید شد. 👤 استاد شجاعی 🌹 میلاد و مبارک ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ ╭┅────────────┅╮ 🆔@dobanoydameshg ╰┅────────────┅╯
8.14M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
احساسی 🍃مثل هوای خوب بعد بارون 🍃شبیه قصه‌ی لیلا و مجنون 🎙 👌بسیار دلنشین (ع)🌺 💚 ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ ╭┅────────────┅╮ 🆔@dobanoydameshg ╰┅────────────┅╯
⭕️ نماز قضای مختصر 👈 نماز قضای زیادی به گردنم هست چطور نمازهایم را مختصر بخوانم که در وقت کمتری ادا شود؟ ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ ╭┅────────────┅╮ 🆔@dobanoydameshg ╰┅────────────┅╯
🌴خاطرات کربلا🌴 📍قسمت سی ام (مسلم در کوفه) ☘وصيّت ‏هاى مسلم بن عقيل‏ 📘أنساب الأشراف : مسلم بن عقيل را نزد ابن زياد آوردند. ابن اشعث به وى امان داده بود؛ ولى [عبيد اللَّه ]امانش را نپذيرفت. وقتى مسلم در برابر ابن زياد ايستاد، به همنشين‏ هاى عبيد اللَّه نگاه كرد؛ آن گاه به عمر بن سعد بن ابى وقّاص گفت: ميان من و تو7 خويشاوندى است و تو آن را مى‏ دانى، برخيز تا به تو وصيّت كنم. عمر بن سعد امتناع كرد. ابن زياد به وى گفت: برخيز و نزد عموزاده ‏ات برو. عمر بن سعد برخاست. مسلم گفت: از هنگامى كه به كوفه وارد شده ‏ام، هفتصد درهم بدهكارم، آن را ادا كن. جنازه ‏ام را از ابن زياد تحويل بگير و به خاك بسپار و كسى را به سوى حسين بفرست تا او را برگرداند. عمر بن سعد تمام آنچه را كه مسلم گفته بود، براى ابن زياد باز گفت. ابن زياد به عمر بن سعد گفت: مال تو؛ اختيارش با توست، هر كارى مى‏ خواهى بكن. در باره حسين نيز اگر او قصد ما را نداشته باشد، ما هم با او كارى نداريم و امّا جنازه مسلم شفاعت تو را در اين باره نمى ‏پذيريم؛ زيرا او تلاش كرد كه ما را نابود كند. سپس گفت: پس از كشتن او، با جنازه ‏اش مى ‏خواهيم چه كنيم؟! 📚أنساب الأشراف : ج ۲ ص ۳۳۹ 📕الأمالى شجرى - به نقل از سعيد بن خالد - : مسلم بن عقيل به عبيد اللَّه بن زياد گفت: اجازه بده وصيّت كنم. ابن زياد گفت: وصيّت كن. مسلم عمر بن سعد را به خاطر خويشاوندى ‏اى كه ميان او (عمر بن سعد) و حسين عليه السلام بود، خواست و به وى گفت: به راستى كه حسين با شمشيرها و زره‏ها و جمعى از فرزندان و خاندانش به سمت كوفه مى ‏آيد، كسى را به سويش بفرست تا او را بترساند و بر حذر دارد، تا باز گردد؛ چرا كه بى ‏وفايى كوفيان را به عيان ديدم. 📚الأمالى. شجرى : ج ۱ ص ۱۶۷ ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ ╭┅────────────┅╮ 🆔@dobanoydameshg ╰┅────────────┅╯
4.95M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
دلسوزی مردم به کبوترهای حرم در زیر بارش تگرگ ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ ╭┅────────────┅╮ 🆔@dobanoydameshg ╰┅────────────┅╯
9.05M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ناطق امام_صادق قالَ الاِمامُ الصّادِقُ عليه السلام: 🌷 لاتَنْظُرُوا في عُيُوبِ النّاسِ كَالْأرْبابِ وَانْظُرُوا في عُيُوبِكُمْ كَهَيْئَةِ الْعَبـْدِ. 🌷 ارباب گونه به عيوب ديگران ننگريد، بـلكه چـون بنـده اى متـواضع، عيب هاى خود را وارسى كنيد. 📚تحف العقول: ص۲۹۵. ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ ╭┅────────────┅╮ 🆔@dobanoydameshg ╰┅────────────┅╯
1.67M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مدح علی را گرکسی گوید عبادت میکند یا بشنود توصیف وی از حق اطاعت میکند شد اولین مداح وی خلاق کل ما خلق درشان و تعریف علی قرآن کفایت میکند 💞 ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ ╭┅────────────┅╮ 🆔@dobanoydameshg ╰┅────────────┅╯
🌴خاطرات کربلا🌴 📍قسمت سی و یکم (مسلم در کوفه) ☘شهادت مسلم بن عقيل‏ ☄مسلم بن عقيل عليه السلام: يكى از درخشان‏ترين چهره ‏هاى نهضت حسينى بود كه براى ارزيابى زمينه قيام به وسيله امام حسين عليه السلام به كوفه اعزام شد. كنيه مسلم ابو داوود بود. وى از راويان حديث بود. به پيامبر خدا صلى اللَّه عليه و آله شباهت داشت و شجاع‏ترين فرزند عقيل بن ابى طالب شمرده مى ‏شد. مادر مسلم عليه السلام كنيزى به نام حُلَيَّه، از اسيران شام بوده است كه پدرش عقيل او را خريده بود. بر پايه گزارش طبرى مسلم عليه السلام در كوفه متولّد شده است، اين گزارش در كنار گزارش‏هاى ديگر - كه وى را از ياران امام على عليه السلام و در جنگ صِفّين از فرماندهان جناح راست پياده ‏نظام لشكر ايشان شمرده ‏اند - حاكى از آن است كه عقيل سال‏ها قبل از آمدن امام على عليه السلام به كوفه در اين شهر، زندگى مى ‏كرده است و شايد يكى از عللى كه امام حسين عليه السلام مسلم را به نمايندگى از جانب خود به كوفه اعزام كرد. آشنايى او با مردم آن شهر باشد. مسلم داماد امير مؤمنان عليه السلام بود و نام همسرش در برخى منابع رُقَيّه و در برخى ديگر، امّ كلثوم گزارش شده است كه احتمالاً كنيه رقيّه باشد. وى دو فرزند به نام ‏هاى عبد اللَّه و على داشت كه عبد اللَّه در كربلا به شهادت رسيد. فرزندان ديگرى نيز از وى گزارش شده است، به هر حال تصريح شده كه نسلى از وى باقى نمانده است. چند تن از برادران مسلم عليه السلام در كربلا حضور داشته‏ اند و به شهادت رسيده ‏اند. 📗الإرشاد : ابن زياد به وى گفت: خداوند مرا بكشد. اگر تو را به گونه ‏اى نكشم كه [پيش از اين‏] در اسلام كسى آن گونه كشته نشده است! مسلم به وى گفت: تو سزاوارترين كسى هستى كه در اسلام بدعت بگذارد و تو هيچ گاه بدترين كشتن و زشت‏ ترين مُثله كردن و بدسرشتى و پيروزىِ دنائت ‏آميز را رها نمى ‏كنى. ابن زياد، شروع به دشنام دادن به مسلم و حسين و على و عقيل - كه درود و سلام خداوند بر آنان باد - كرد و مسلم هيچ پاسخ نمى ‏گفت، آن گاه ابن زياد گفت: او را بالاى قصر ببريد و گردنش را بزنيد و آن گاه بدنش را به سرش ملحق سازيد. مسلم بن عقيل - كه رحمت خدا بر او باد - گفت: اگر ميان من و تو خويشاوندى ‏اى بود، مرا نمى ‏كشتى ! ابن زياد گفت: كجاست كسى كه ابن عقيل بر سرش ضربت زد؟ بكر بن حُمرانِ احمرى را آوردند، ابن زياد به وى گفت: بالا [ى قصر] برو، بايد تو گردنش را بزنى. او مسلم را بالا [ى قصر] بُرد، در حالى كه مسلم تكبير مى‏ گفت، استغفار مى ‏كرد و بر پيامبر صلى اللَّه عليه و آله درود مى ‏فرستاد و مى ‏گفت: خداوندا! ميان ما و قومى كه ما را فريفتند و تكذيب كردند و خوار ساختند، داورى فرما. مسلم را به بالاى محلّى كه امروزه جايگاه كفشدارها ناميده مى‏ شود. بردند و گردنش را زدند و بدنش را به دنبال سرش پايين انداختند. 📚الإرشاد : ج ۲ ص ۶۲ إعلام الورى: ج ۱ ص ۴۴۴ 📘الملهوف : ابن زياد دستور داد بُكَير بن حُمران، مسلم را به بالاى قصر ببرد و بكشد. او مسلم را بالا برد و مسلم تسبيح خداى متعال مى‏ گفت و استغفار مى ‏كرد و بر پيامبر صلى اللَّه عليه و آله درود مى ‏فرستاد. بُكَير گردن مسلم را زد و از بالاى قصر پايين آمد، در حالى كه وحشت ‏زده بود. ابن زياد به وى گفت: چه شده است؟ گفت: اى امير! به هنگام كشتن مسلم مردى سياه و زشت‏ چهره در برابر خود ديدم كه انگشتش را دندان مى‏ گرفت - يا گفت: لبش را مى ‏گزيد -. چنان بى ‏تاب شدم كه سابقه نداشت. ابن زياد گفت: شايد وحشت كرده ‏اى ! 📚الملهوف : ص ۱۲۲ بحار الأنوار : ج ۴۴ ص ۳۵۷ ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ ╭┅────────────┅╮ 🆔@dobanoydameshg ╰┅────────────┅╯
20.13M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
♨️توصیه امام رضا(ع) برای هنگام مواجهه با مشکلات! 👌 بسیار شنیدنی 📡حداقل برای☝️نفر ارسال کنید. ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ ╭┅────────────┅╮ 🆔@dobanoydameshg ╰┅────────────┅╯