eitaa logo
دوبانوی دمشق(س)
223 دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
1.8هزار ویدیو
63 فایل
دوبانوی دمشق(س) ادمین۱: @alikashi110 ادمین۲: @Sabergp313
مشاهده در ایتا
دانلود
اطلاعیه مراسم عزاداری شهادت امام جعفر صادق علیه السلام ویژه خواهران و برادران ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ ╭┅────────────┅╮ 🆔@dobanoydameshg ╰┅────────────┅╯
3.44M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تیزر اطلاع رسانی مراسم شهادت امام صادق علیه السلام ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ ╭┅────────────┅╮ 🆔@dobanoydameshg ╰┅────────────┅╯
✍ امام صادق علیه السلام: هر که به خدا اعتماد کند، خداوند کارهای دنیا و آخرتش را، که او را بی‌قرار کرده‏‌اند، کفایت می‏‌کند. 📚 تحف العقول، ص 304 ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ ╭┅────────────┅╮ 🆔@dobanoydameshg ╰┅────────────┅╯
4.78M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
گرچه شوال، ولی داغ محرم با اوست پس عجب نیست اگر این همه ماتم با اوست مثل جدش شده در کنیه «اباعبدالله» در بقیع است، ولی کرب و بلا هم با اوست ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ ╭┅────────────┅╮ 🆔@dobanoydameshg ╰┅────────────┅╯
- 📚 قضای غسل جمعه ·—————··𑁍··—————· 🌼☘️🌼☘️🌼⁩☘️⁩🌼‌☘️⁩🌼☘️⁩🌼‌☘️ ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ ╭┅────────────┅╮ 🆔@dobanoydameshg ╰┅────────────┅╯
10.69M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
این جمعه هم گذشت و خبر از شما نشد من منتظر نشستم و دردم دوا نشد ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ ╭┅────────────┅╮ 🆔@dobanoydameshg ╰┅────────────┅╯
🌴خاطرات کربلا🌴 📍قسمت هفدهم (مسلم در کوفه) ☘گرفتار شدن هانى 📙تاريخ الطبرى - به نقل از عمّار دُهْنى - : امام باقر عليه السلام فرمود : «عبيد اللَّه به چهره‏ هاى سرشناس كوفه گفت: چرا هانى به همراه ديگران نزد من نمى ‏آيد؟ محمّد بن اشعث به همراه جمعى نزد هانى رفتند و او را بر آستانه خانه ‏اش ديدند. گفتند : امير تو را ياد كرد و گفت كه: چرا نزد ما نمى‏ آيد. حركت كن و نزد او برو آن قدر اصرار كردند تا به همراه آنان سوار شد و نزد عبيد اللَّه آمد، در حالى كه شُرَيح قاضى آن جا بود. عبيد اللَّه چون به هانى نظر افكند، رو به شُرَيح كرد و گفت: مرد نادان با پاهاى خود آمده است! چون هانى به عبيد اللَّه سلام كرد، عبيد اللَّه گفت: اى هانى! مسلم كجاست؟ هانى گفت: نمى ‏دانم. عبيد اللَّه دستور داد آن غلامى كه درهم ‏ها را بُرده بود، بيايد. چون هانى آن مرد را ديد. [از سخن گفتن در ماند و پس از مدّتى‏] گفت: خداوند كارهاى امير را سامان بخشد! به خدا سوگند من او را به خانه ‏ام دعوت نكرده‏ ام، او خود آمد و خود را بر من تحميل كرد. عبيد اللَّه گفت: او (مسلم) را نزد من بياور. هانى گفت: به خدا سوگند اگر زير پاهايم باشد، پا از روى او بر نخواهم داشت. عبيد اللَّه گفت: او را نزد من بياوريد. هانى را نزديك بردند، عبيد اللَّه بر پيشانى او زد و او خون ‏آلود شد. هانى به سمت يك نگهبان حمله بُرد تا شمشيرش را بگيرد ؛ ولى او را گرفتند. عبيد اللَّه گفت: خداوند خونت را مباح كرد و دستور داد [او را حبس كنند] و در گوشه‏ اى از قصر زندانى شد». غير از ابو جعفر باقر عليه السلام چنين روايت كرده‏ اند: كسى كه هانى بن عروه را نزد عبيد اللَّه بن زياد آورد، عمرو بن حَجّاج زُبيدى بود.... امام باقر عليه السلام فرمود : «در اين اوضاع و احوال خبر به قبيله مَذحِج رسيد و در اين هنگام بيرون قصر سر و صدايى بلند شد و عبيد اللَّه آن را شنيد. پرسيد: اين سر و صداها چيست؟ گفتند: قبيله مَذحِج اند. عبيد اللَّه به شُرَيح گفت: نزد آنان برو و به آنان خبر بده كه هانى را زندانى كرده ‏ام تا از او پرسش ‏هايى بپرسم و جاسوسى را در پى شُرَيح فرستاد تا ببيند چه مى‏ گويد. شريح از كنار هانى بن عروه گذشت. هانى به وى گفت: اى شريح! از خدا بترس، او قاتل من است! شريح از قصر بيرون رفت و بر آستانه قصر ايستاد و گفت: مشكلى نيست، امير هانى را زندانى كرده تا از او مطالبى را بپرسد. آنان [به همديگر] گفتند : راست مى ‏گويد، خطرى متوجّه رئيس شما نيست و متفرّق شدند. 📚تاريخ الطبرى : ج ۵ ص ۳۴۸ تهذيب الكمال : ج ۶ ص ۴۲۴ 📘أنساب الأشراف : ابن زياد، محمّد بن اشعث كِنْدى و اسماء بن خارجة بن حُصَين فَزارى را نزد هانى بن عروه فرستاد و آن دو با وى ملايمت كردند، تا اين كه او را نزد ابن زياد آوردند. عبيد اللَّه او را به خاطر پناه دادن به مسلم بن عقيل سرزنش كرد و به وى گفت: مردم متّحد و هم‏سخن اند، چرا در جهت تفرقه و جدايى آنان، به مردى كه براى تفرقه‏ افكنى آمده كمك مى ‏كنى؟ هانى به خاطر پناه دادن به مسلم عذرخواهى كرد و گفت: خداوند كارهاى امير را سامان بخشد! او بدون اطّلاع و آمادگى من وارد خانه‏ ام شد و از من خواست كه به او پناه دهم، از اين جهت دَيْنى بر گردنم احساس كردم. عبيد اللَّه گفت: پس او را نزد من بياور تا تلافى اشتباهاتت گردد. هانى امتناع ورزيد. عبيد اللَّه گفت : به خدا سوگند اگر او را نياورى، گردنت را خواهم زد. هانى گفت: به خدا سوگند اگر گردنم را بزنى شمشيرها بر گِرد خانه ‏ات بسيار مى‏ شوند. عبيد اللَّه دستور داد او را نزديك آوردند و او را با چوبى يا عصايى كج كه همراه داشت چنان زد كه بينى ‏اش شكست و پيشانى‏ اش شكاف برداشت، آن گاه دستور داد او را در يكى از اتاق‏هاى قصر زندانى كنند. 📚أنساب الأشراف : ج ۲ ص ۳۳۷ و ۳۴۳ العقد الفريد: ج ۳ ص ۳۶۴ ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ ╭┅────────────┅╮ 🆔@dobanoydameshg ╰┅────────────┅╯
🏴 شهادت امام صادق (ع) تسلیت باد. هزار طائفه آمد، هزار مکتب رفت و ماند شیعه که «قال الامامُ صادق» داشت ✍
✍امام صادق(ع) عجله و شتاب، مردم را نابود میکند، اگر مردم با تامل کارها را انجام میدادند، کسی هلاک نمی شد. 📚میزان الحکمه، 7:3484 •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• ╭┅────────────┅╮ 🆔@dobanoydameshg ╰┅────────────┅╯
6.45M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
روضه حامد کاشانی 😭 ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ ╭┅────────────┅╮ 🆔@dobanoydameshg ╰┅────────────┅╯
3.33M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ماجرای سید اسماعیل حِمیَری و عنایت امام صادق (علیه‌السلام) 🎙مهدی‌رسولی ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ ╭┅────────────┅╮ 🆔@dobanoydameshg ╰┅────────────┅╯
🌴خاطرات کربلا🌴 📍قسمت هجدهم (مسلم در کوفه) ☘سخنرانى ابن زياد پس از در بند كشيدن هانى‏ 📗تاريخ الطبرى - به نقل از محمّد بن بشير همْدانى - : عبيد اللَّه چون هانى را كتك زد و زندانى نمود، ترسيد كه مردم به خاطر او شورش كنند؛ از اين رو، از قصر (دار الحكومه) بيرون آمد و بر منبر رفت و به همراه او بزرگان كوفه، نگهبانان و خدمتكارانش بودند. او حمد و ثناى خدا را به جا آورد و آنگاه گفت: امّا بعد - اى مردم - به اطاعت خداوند و پيشوايانتان چنگ زنيد و از اختلاف و تفرقه بپرهيزيد تا مبادا نابود و خوار گرديد و كشته شويد و مورد ستم و محروميت قرار گيريد. برادرت كسى است كه با تو يك‏رنگ باشد و آن كه ترسانْد، معذور است. او خواست از منبر پايين بيايد كه ديده‏بانان از سمت بازار خرمافروشان دوان دوان داخل مسجد شدند و مى‏ گفتند: پسر عقيل آمد! پسر عقيل آمد! عبيد اللَّه به سرعت، وارد قصر شد و درها را بست. 📚تاريخ الطبرى : ج ۵ ص ۳۶۸ الإرشاد: ج ۲ ص ۵۱ ☘دعوت مسلم از نيروهايش و حركت به سوى قصر 📕الإرشاد - به نقل از عبد اللَّه بن حازم - : به خدا سوگند من فرستاده مسلم پسر عقيل به قصر بودم تا ببينم هانى چه مى ‏كند. چون او كتك خورد و زندانى شد، بر اسبم سوار شدم و نخستين فردى بودم كه براى مسلم بن عقيل خبر آوردم. در اين هنگام زنان در خانه هانى جمع شده بودند و فرياد مى ‏زدند :اى غم! اى مصيبت! من بر مسلم بن عقيل وارد شدم و به وى خبر دادم. به من دستور داد در ميان اصحاب و يارانش - كه خانه‏ هاى اطراف را پُر كرده بودند و چهار هزار مرد بودند - [شعارى را ]فرياد كنم. من فرياد زدم : «يا منصور! أَمِتْ» و مردم كوفه نيز شعار دادند و اجتماع كردند. آن گاه مسلم فرمانده قبايل كِنده، مَذحِج، اَسَد، تَميم و هَمْدان را تعيين كرد و مردم، همديگر را فرا خواندند و اجتماع كردند. زمانى نگذشت كه مسجد و بازار از جمعيت پُر شدند و تا شب جمعيت، يكسر اضافه مى ‏شد. عرصه بر عبيد اللَّه تنگ شد و تنها كارى كه توانست انجام دهد، اين بود كه درِ قصر را ببندد. همراهان او در قصر تنها سى نگهبان و بيست تَن از اشراف كوفه و خانواده و نزديكانش بودند. 📚الإرشاد : ج ۲ ص ۵۱ بحار الأنوار : ج ۴۴ ص ۳۴۸ 📓تاريخ الطبرى - به نقل از عمّار دُهْنى از امام باقر عليه السلام - : چون خبر زندانى شدن هانى به مسلم رسيد، وى شعارش را فرياد زد. چهار هزار كوفى جمع شدند. نيروها را آرايش نظامى داد و خود در قلب جمعيت قرار گرفت و به سمت عبيد اللَّه حركت كردند. 📚تاريخ الطبرى : ج ۵ ص ۳۵۰ تهذيب الكمال : ج ۶ ص ۴۲۶ ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ ╭┅────────────┅╮ 🆔@dobanoydameshg ╰┅────────────┅╯