آیا زنان در بهشت حجاب دارند و زاد و ولد وجود دارد؟
🌷توجه به سه مقدمه جهت پاسخ به این سؤال ضروری است:
🌷الف) در بهشت هر چه انسان درخواست کند به آن میرسد «ولکم فیها ما تشتهی انفسکم» (فصلت 31).
🌷ب) همه چیز آخرت اعم از بهشت و جهنم با دنیا فرق دارد. به عبارت واضحتر آن جا جهان دیگری است با قوانین خاص خود به طوری که «ان الاخره لدار الحیوان» آخرت سرای زنده است یعنی حتی درخت در بهشت شعور دارد و وقتی شما اراده کنید از میوه آن بخورید خود درخت میوهاش را به شما عرضه میکند.
🌷ج) آخرت سرای جزا است نه عمل.
با توجه به دو مقدمه فوق میتوان گفت که فرزند داری در بهشت ممکن است ولی با شکلی کاملاً متفاوت از دنیا، هم از لحاظ نحوه به وجود آمدن و هم از لحاظ شرایط آن طفل بعد از خلقت از حیث تکلیف.
🌷راجع به حجاب هم از آن جا که پوشش بدن از غیر از نظر عقلی امری ممدوح است و نوعی کمال برای انسان محسوب میشود و بهشت محل خوبیها است میتوان گفت که حجاب در بهشت وجود دارد ولی نحوه و حدود آن برای ما معلوم نیست قرآن در مدح حورهای بهشتی میفرماید: «حور مقصورات فی الخیام؛ بهشت دارای زنان بهشتی (حوریها) است که در سراپردههای خود مستورند» (الرحمن، آیه 72).
🍃🌹 @dobare_zendegi 🌹🍃
بهشت و جهنم را وصف کنید وآیا آتش که در جهنم وجود دارد مانند همین آتش است که در دنیا وجود دارد؟ شرح دهید.
🔴قرآن کریم در مقام ترسیم چهره و ویژگیهای بهشت و بهشتیان آیات فراوانی را اختصاص داده است مانند:
1. باغهای طرب انگیز که زیر درختان آن نهرها جاری است.
2. درختان و سایههای آن، مانند میوههایش همیشگی است.
3. فرشتگان بر بهشتیان وارد میشوند و سلام و تحیت می گویند.
4. لباسهای آنان از حریر و پرنیان است.
5. بر تختها تکیه زده نه آفتاب سوزان میبینند و نه سرما.
6. سایه درختان بهشتی بر سر بهشتیان و میوههایش در دسترس آنان است.
7. ساقیان زیبا و حوریان با جامهای سیمین و بلورین اطراف آنان میگردند.
8. شرابهایی مینوشند که طبعش چون زنجبیل و عطرآگین است.
9. لباسشان از استبرق و دست بندهایشان نقره خام است.
10. ساقی شرابشان پروردگار، و شرابشان طاهرو پاک است.
11. نهرهایی از شراب ناب که برای نوشندگان لذت بخش است و چشمههایی از شیر که طعمش تغییر نیابد و چشمههایی از عسل مصفّا در آنجاست.
🔴و اما اوصاف دوزخ (جهنم) در روایات:
1. جحیم: اهل این طبقه بر سنگی آتشین میایستند و مغز سرشان چونان دیگ جوشان میجوشد.
2. لَظی: آتش زبانه میکشد پوست سر و اندام را میکند.
3. سَقَر: شرارة سقر از دوزخیان هیچ باقی نمیگذارد و همه را بسوزاند و محوگرداند. آن آتش بر آدمیان رو نماید و روی آنان را دگرگون کند بر آن آتش نوزده تن گمارده شدهاند.
الحطمه: این آتش وارد شوندگان به آن را مانند سرمه در هم میکوبد و خرد میکند، اما جان انسان نمیمیرد. و هر بار که بدن مانند سرمه گشت دوباره به حال اول باز میگردد تا به عذاب جدید معذّب شود.
5. هاویه: شخصی که در آن طبقه سقوط کند گوید: ای مالک دوزخ به فریاد ما برس در این حال ظرفی از جنس مس گداخته پر ازآتش و چرک و کثافت که از پوست بدنهایشان انباشته شده به آنان خواهد داد و چون بیاشامند، گوشت صورتهایشان از شدت حرارت در آن خواهد ریخت.
کسی که در این طبقه از دوزخ بیفتد هفتاد سال به طول میانجامد تا به پایینترین نقطة جهنم برسد و در این اثنا هر چه پوست بدنش بسوزد برای عذاب مجدّد پوست تازه میروید.
6. السعیر: این طبقه دارای سیصد سراپرده آتش همچون مارهای آتشین، عقربها، غل و زنجیرهای آتشین وجود دارد.
7. جهنم: در این دوزخ چاهی است به نام فَلَق که وقتی باز شود، جهنم شعله ور گردیده در وسط جهنم کوهی است به نام "صعود" از جنس مس گداخته و آتشین، در دامنة این کوه بیابانی است از مس آب شده و اطراف این کوه جاری است، و شدیدترین آتش را جهت عذاب داراست. سوزش و حرارتی احساس نشود بلکه هر چه میسوزاند انسان نمیمیرد و به اعماق و ژرفای پوست، استخوان، اعضاء و جوارح و دل او نفوذ دارد. آری حتی استخوانهای انسان که نیروی لمس آنها همانند لامسه پوست نیست درد و سوزش را احساس میکند.
🔴پس با توجه به روایاتی که بیان شد، آتش جهنم با آتش دنیا فرق میکند و آن آتش بازتاب و نتیجه اعمال ماست. گناهانی که در دنیا انجام میدهیم بمانند هیزم، جهنم را مشتعل میکند و وای به حال کسی که تا فرصت عمر باقی است توبه نکند و با حال قهر و کینه ودشمنی خداوند را ملاقات کند. البته اگر توبه کرد و از راه رفته بازآمد با رحمت و غفران الهی مورد استقبال خداوند قرار میگیرد؛ رحمتی که یک جرعة آن تمام جهنم و طبقات آن را خاموش میکند.
📚منابع و مآخذ:
معاد در قرآن، آیت ا...جوادی آملی، ج 5، ص 375
🍃🌹 @dobare_zendegi 🌹🍃
آیا در دنیا بهشتی یا جهنمی بودن انسان مشخص است؟
🌳بهشت و جهنم در نتیجه اعمال انسان است و خدا ملاکهای روشنی در مورد بهشتی یا جهنمی بودن ارائه نموده است، مثلاً ایمان به خدا و دوست داشتن اهل بیت و انجام وظایف دینی از قبیل نماز، روزه، نیکی به انسانها و کلیه فروع دین، باعث بهشتی بودن فرد میشود و باالعکس ترک و اجبات دینی باعث جهنمی شدن میگردد.
🌳 میتوان با رجوع به کتب دینی عوامل خوشبختی یا بدبختی در آخرت و دوزخ را شناخت. با شناخت آنها و در راه سعادت جاودانه قدم برداشت.
🌳ملاک و معیار بهشتی یا دوزخی بودن مهم است، اما این که چه کسی بهشتی یا دوزخی است، معلوم نیست. به همین خاطر حق نداریم فردی را بهشتی یا جهنمی بدانیم و فقط میتوانیم طبق آموزههای دینی ملاکهای بهشتی یا جهنمی بودن را ذکر کنیم.
🌳البته به بهشتی بودن بزرگان مثل ائمه اطهار و حضرت عباس (ع) و زینب کبری (س) یقین داریم، هم چنین به جهنمی بودن افرادی مثل معاویه، یزید و شمر نیز اعتقاد راسخ داریم. اما در مورد انسانهای عادی که بین این دو گروه قرار دارند، نمیتوانیم حکم قطعی صادر کنیم. در عین حال انسانهایی که دارای ایمان و اعتقاد و اعمال صالح هستند و در ضمن برخی از گناهان را مرتکب شدهاند، طبق عدل الهی، به اندازه گناه و کارهای ناپسند، دچار عذاب میشوند، سپس وارد بهشت میگردند و یا مورد رحمت الهی واقع میشوند. اما اگر کسی به دلیل تعصّب و لجاجت ولایت پیامبر یا اهل بیت را قبول نداشته و یا این که واجباتی مثل نماز (که در مورد آن خیلی تأکید شده) را عمداً ترک نماید، جنهمی است، مگر این که توبه نماید و انجام اعمال شایسته را پیشه کند.
🌳از طرف دیگر انسانی که به وظایف دینی خود عمل مینماید، نباید معذور شده و خود را بهشتی تلقی نماید، بلکه همواره باید خود را مقصر و گناهکار بداند، زیرا هیچ کس توانایی شکر همه نعمتهای الهی را ندارد. همیشه باید از خداوند طلب عفو نموده و آرزوی بهشت را داشته باشیم.
🍃🌹 @dobare_zendegi 🌹🍃
حجت الاسلام عالیمجالس با حضور اهل بیت ع.mp3
زمان:
حجم:
484.7K
🔰 آیا در مجالسی که در حضور اهل بیت علیهم السلام و انبیاء الهی در بهشت وجود دارد خانم ها هم حضور دارند ؟
🔰حجت الاسلام عالی
🍃🌹 @dobare_zendegi 🌹🍃
آیا معاد امر محالی است و عقل آن را رد مینماید؟
🌀معاد و بازگشتی که در ادیان الهی مطرح است، از اموری نیست که عقل آن را محال بشمارد.
🌀توضیح اینکه عقل یک سلسله امور را محال میداند؛ مانند اجتماع نقیضین؛ یعنی یک چیز در آن واحد و در مکان واحد نمیتواند هم باشد و هم نباشد؛ ولی اینکه انسانها پس از اینکه مردند و اجزای جسدهای آنان از هم پاشید و یا سوخت و خاکستر آنها بر باد رفت، در قیامت عناصر آنها جمع شده و جسم آنان را تشکیل دهد و روح به آنها تعلّق گیرد، به هیچ وجه محال نیست. آری؛ نیاز به یک علم و قدرت غیرمحدود و گستردهای دارد، که آن علم و قدرت خداوند است.
🌀 از اینرو هیچ کس از دانشمندان و متفکران بشری برای محال بودن معاد دلیلی نیاورده است. منکران معاد هم که در زمان نزول قرآن بودند، به دلیل استبعاد آن را منکر میشدند؛ مثلاً نقل شده است که (ابی بن خلف) نزد پیامبرصلی الله علیه وآله آمد و استخوان پوشیدهای را در دست داشت. به هم فشرده تا نرم شد، گفت چه کسی این استخوانها را زنده میکند؛
🌀در حالی که این چنین نرم شده است؟ آیهای در پاسخ وی آمد: «...قل یحیها الذی انشاها اول مرة و هو بکل خلق علیم...(1)؛ بگو اینها را حیات میبخشد آن کسی که آنها را در اول بار پدید آورد و او به هر آفرینشی دانا است». و در برخی از آیات قرآن آمده که باز گرداندن آسانتر از آفریدن اولی است.
🌀وقتی ثابت شد که مسأله معاد از نظر عقل محال نیست، دلیل برای وقوع لازم دارد و دلیل بر وقوع آن ضرورت ادیان و کتابهای آسمانی مخصوصاً قرآن است، و قرآن در دهها آیه این مسأله را یادآور شده است. با این وصف روشن میشود که معاد یک امر خیالی نیست، بلکه حقیقت دارد.
📚پی نوشت:
1. سوره یس، آیه 79.
🍃🌹 @dobare_zendegi 🌹🍃
7.84M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴حال خوش معنوی را از بچهها یاد بگیریم!
🔴توصیۀ شنیدنی آیت الله بهجت برای رسیدن به حال خوب
🍃🌹 @dobare_zendegi 🌹🍃
زمان و مکان پاداش و کیفر کردار انسان چه زمان و کجاست؟
🔷برخی هنگام عمل را بدون شرط، وقت و مکان پاداش دانستهاند. برخی دیگر، هنگام مرگ را وقت آن دانستهاند و بعضی جهان آخرت را وقت آن تلقی کردهاند. برخی نیز گفتهاند: هنگام عمل است، به شرط موافات، بدین معنا که اگر حالتی که هنگام عمل داشت تا لحظه مرگ حفظ نکند مستحق جزا و پاداش نیست، مگر آن که خدا بداند سرانجام حال او چیست و برچه حالی مستقرمی شود. در نتیجه همان جزایی که در حال عمل استحقاق آن را داشت برایش نوشته میشود.
صاحبان این اقوال هر یک به آیاتی مناسب با نظرخویش استدلال کرده و چه بسا وجوه عقلی نیز برآن افزودهاند، لیکن شایان ذکر است که، جان انسانی تا وقتی متعلق به بدن باشد جوهری است دارای تحول و دگر گونی و این دگرگونی در ذات وآثار ذاتش سرشته شده است.
🔷 از این رو وقتی عملی از او سرزد که نتیجه آن سعادت یا شقاوت است در ذاتش صورتی معنوی پدید خواهد آمد. این صورت میتواند متصف به صفت ثواب باشد (در صورت کردار نیک) و چون گناهی از او سرمی زند صورت معنوی دیگری در او پیدا میشود که دارای کیفر است.
چنان که اشاره شد چون ذات انسان همواره در حال تحول است ممکن است صورتی که اکنون به خو د گرفته (از گناه یا ثواب) به صورت مخالف مبدل شود. این حالت تا لحظه مرگ برای هر انسانی ثابت است تا وقتی جان از بدن وی جدا گرددو او از حرکت و تحول بایستد.
🔷در این هنگام صورتی ثابت دارد و آثاری برآن مترتب میشود؛ یعنی دیگر تحول و دگر گونی نمیپذیرد، مگر از ناحیه خداوند، یا به آمرزش یا به شفاعت.
تذکر: احتمال دگرگونی انسان تا پایان عمر بنا برحرکت جوهری به خوبی ترسیم میشود، گر چه بنابر نفی آن هم قابل تصویر است؛ زیرا دگر گونی در اعراض و عوارض برای انسان تا لحظه آخر عمر امری است معقول و مقبول.
🔷همچنین در مسأله مجازات و پاداش میبینیم خردمندان به مجرد این که کردار نیکی از فاعلی سر بزند، او را ستایش و مدح میکنند و اگر کار بدی از او سر بزند به مذمت و ملامتش میپردازند، ولی این معنا را هم در نظر دارند که مدح و ذمشان نمیتواند دایمی باشد؛ چون ممکن است بر اثر دگرگون شدن فاعل، عمل او چهره دیگری به خود بگیرد و آن که فعلاً مستحق مدح است در آینده مستحق مذمت و آن کسی که فعلاً مستحق مذمت است در آینده مستحق ستایش شود.
🔷بنا براین، خرد ورزان هر چند فاعل را به محض انجام دادن کار نیک یا بد مدح یا ذم میکنند، لیکن بقای ستایش یا مذمت را مشروط به ثبات قدم فاعل میدانند و تنها کسی را مستحق مدح یا مذمت ابدی میدانند که یقین کنند وضع او دگرگون نمیشود و این یقین برای همگان هنگامی حاصل میشود که فاعل دستش از عمل کوتاه گشته و به سرای ابدی شتافته یا دیگر استعداد تحول و پویایی نداشته باشد. البته اگر آثار مثبت یا منفی از کسی مانده باشد تا آن آثار موجود است ثواب یا عقاب در دیوان عمل او ثبت میشود، ولی این به معنای تحول و دگرگونی نیست، بلکه به معنای دوام اثرقبلی است. (المیزان/172)
🍃🌹 @dobare_zendegi 🌹🍃