فرق مرگی که در این دنیا اتفاق می افتد با مرگی که در نفخ صور اتفاق می افتد در چیست ؟
♻️در هنگام نفخ صور همان روح همراه با بدن می میرد . ملائکه هم کاملا می میرند .
♻️مرگ ما مرگی است که روح با تمام ادراکاتش به برزخ منتقل می شود. مرگ در زمان بعد از نفخ صور ، مرگ با تمام ادراکات است. یعنی یک مرگ واقعی .
🍃🌹 @dobare_zendegi 🌹🍃
طبقات و درجات بهشت چگونه است؟ و آیا غیر از دو بهشت خائفان بهشت دیگری هم وجود دارد؟
🌱قرآن غیر از دو بهشت خائفان که در سوره رحمن ذکر آن شده است از دو بهشت دیگری که در مرحله پایینتری قرار دارد سخن به میان میآورد و میفرماید:
🌱«و من دونهما جنتّان مدهامتان فیهما عینان نضّاختان فیهما فاکهه و نخل و رمّان و فیهن خیرات حسان حور مقصورات فی الخیام»(1).
🌱غیر از دو بهشت اصلی است که برای خائفان ذکر شد دو بهشت دیگری برای همان مؤمنان است که به عنوان تنوع در میان این باغها در گردشند و در بعضی ویژگیها هم مانند هم میباشند چنانچه میفرماید پایینتر از آنها، دو بهشت دیگر است هر دو کاملاً خرم و سرسبزند و در آنها دو چشمه در حال فوران است و میوههای فراوان و درختان نخل و انار است و در آن باغهای بهشتی زنانی هستند نیکو خلق و زیبا، حوریانی که در خیمههای بهشتی مستورند و هیچ انس و جنی قبلاً با آنها تماس نگرفتهاند.
🌱و درحدیثی از پیامبر اکرم (ص) منقول است که در تفسیر این آیه «و من دونهما جنتان» فرمودند: «جنتان من فضه، آنیتهما و ما فیهما و جنتان من ذهب آنیتهما و ما فیهما»(2):
🌱دو بهشت که بنای آنها و هرچه در آنهاست از نقره است و دو بهشت است که بنای آنها و هرچه در آنهاست از طلاست. و البته تعبیر به طلا و نقره ممکن است اشاره به تفاوت ارزش مواهب آنها باشد. و در روایت دیگری از امام صادق (ع) میخوانیم که در ذیل تفسیر همین آیه فرمودند: نگویید بهشت یکی است چراکه خداوند میفرماید:
🌱غیر از آن دو بهشت، دو بهشت دیگر است، و نگویید درجه واحدی است چرا که خداوند میفرماید درجاتی است که بعضی بالاتر از بعض دیگر است و این تفاوت به خاطر اعمال میباشد (3).
📚پی نوشت:
1- رحمن / 72 - 62.
2- مجمع البیان ذیل آیات مورد بحث.
3- مجمع البیان ذیل تفسیر همین آیه.
🍃🌹 @dobare_zendegi 🌹🍃
کسانی که وارد جهنّم میشوند، چه کارهایی در آن جا انجام میدهند؟
🌻در جهان آخرت برای انسان تکلیف نیست; کار و تکلیف در این جهان است و آن جا محل پاداش و کیفر است; بنابراین، نیکوکاران در بهشت پاداش خود را میگیرند و بد کاران در جهنم دچار عذاب و کیفر میشوند.
🌻 باید توجّهکرد که عذاب الهی در جهنم به اندازهای شدید است که اگر بر فرض کسی بخواهد کاری انجام دهد قادر نیست، چون کار، تنها زمانی امکان دارد که انسان از سلامت جسم بهرهمند باشد; فردی که تمام اعضای بدن او، مانند یک شاخة هیزم مشتعل است، چگونه میتواند کاری انجام دهد؟
🌻قرآن در توصیف عذاب جهنّم میفرماید: "سَأُصْلِیهِ سَقَرَ; # وَ مَآ أَدْرَغک مَا سَقَرُ # لاَ تُبْقِی وَ لاَ تَذَرُ; (مُدثَر، 26 ـ 28) به زودی او را وارد دوزخ میکنم و به آتش دوزخ میسوزانم و تو چه میدانی که سَقَر چیست؟ آتشی است که نه چیزی باقی میگذارد و نه رها میسازد. بعضی گفتهاند:
🌻 "این جمله ممکن است اشاره باشد که آتش دوزخ بر خلاف آتش دنیا که گاه به نقطهای از بدن اثر میکند و نقطه دیگر سالم میماند و گاه در جسم اثر میگذارد و روح از آن در امان میباشد، آتشی است فراگیر که تمامی وجود انسان را در بر میگیرد."(تفسیر نمونه، آیة الله مکارم شیرازی و دیگران، ج 25، ص 233، نشر دارالکتب اسلامیه.)
🌻 در جای دیگر میفرماید: "هنگامی که آتش، آنها] گنهکاران [را از راه دور ببیند، چنان به هیجان میآید که صدای وحشتناک و خشم آلود او را که با نَفَسْ زدن شدید همراه است میشنوند." (فرقان،12) ممکن است تصور شود که جسم فرد جهنّمی وقتی در آتش سوزان جهنّم بسوزد، برای او بدنی باقی نمیماند که دوباره او را بسوزانند، قرآن در این باره میفرماید: "هرگاه پوستهای تن آنان] جهنمیان[در آتش بریان گردد و بسوزد، پوستهای دیگری به جای آن قرار میدهیم، تا کیفر الهی را بچشند." (نسأ، 56)
🌻البته دوزخیان در جهنّم سخن میگویند که به دو نمونه اشاره میشود: الف ـ هنگامی که گناه کاران وارد جهنّم میشوند و با دوستان و هممسلکهای خود روبه رو میگردند، هر دستهای به دسته دیگر لعن و نفرین میکند و او را مسئول بدبختی خویش میداند، سپس عرضه میدارند: "پروردگارا! اینها بودند که ما را گمراه ساختند، خدایا عذاب و کیفر آنها را دو چندان کن، کیفری به خاطر گمراه بودن و کیفری به خاطر گمراه کردن ما."(اعراف، 38)
🌻ب ـ دوزخیان از راه دور کسانی که در بهشت هستند را مورد خطاب قرار میدهند و از آنها تقاضای آب و روزیهای بهشتی مینمایند; آنها پاسخ میدهند خداوند آب و طعام بهشتی را بر کافران حرام کرده است. (اعراف، 50)
🍃🌹 @dobare_zendegi 🌹🍃
آیا کسی که در دنیا همه ی فرصت هایش را از دست داده است وارد بهشت نمی شود ؟
🎯اگر این فرد کافر بوده هرگز روی بهشت را نمی بیند . ولی اگر این انسان چارچوب مبانی اعتقادی اش درست بوده ولی رفتارهای دینی نداشته مثلا غیبت کرده و دروغ گفته ،
🎯 این انسان در این فرایند تعالی قرار می گیرد ولی چون تمام فرصت ها را از دست داده ، بقدری این فرایند طولانی است اصلا قابل مقایسه با کسی که تکالیف دینی اش را انجام داده نیست .
🎯پس قابل جیران هست ولی یک فرایند بسیار طولانی خارج از تحمل انسان دارد.
🍃🌹 @dobare_zendegi 🌹🍃
آيا در بهشت محرم ونامحرم وجود دارد؟ مثلا ديدن چهره حضرت فاطمه براي مردان مومن يا صحبت باايشان يا همنشيني و صحبت زنان مومن با پيامبر يا امامان چگونه است؟
♦️گرچه اين گونه مسايل در روايات بيان نشده ولي به طور کلي در اين باره بايد گفت :
♦️بهشت جايگاه پاکيزگان است .کساني که هيچ ناپسندي را طلب نمي کنند و جز خوبي و زيبايي را نمي خواهند.
♦️براي عرض ارادت و ابراز محبت و ارادت نياز ضروري به ديدن صورت نيست .در زمان پيامبران ،زنان زيادي به محضر آنان مي رسيدند و عرض ارادت و محبت مي کردند بدون اينکه بخواهند مثلا دست بدهند؛
♦️يعني نه تنها پيامبر طالب دست دادن نبود بلکه آنها هم طالب نبودند و شيوه هاي ديگر عرض ارادت را مي پسنديدند.
♦️به نظر مي رسد در بهشت هم با توجه به وجود زوجيت و زناشويي گونه اي محرميت وجود داشته باشد اما نبودن محرميت مانع از ملاقات و همنشيني و عرض ارادت با ديگر بهشتيان نمي باشد و روابط دوستي پاک و خالي از آلودگي هاي حرام در بين آنان وجود دارد همچنان که در دنيا بين مومنان زن و مرد چنين ارتباط هايي وجود دارد.
♦️ اما در خصوص فاطمه زهرا بايد گفت :
طبق برخي روايات آنگاه كه همه انبيا و اولياي خدا وارد بهشت شدند، آهنگ ديدار دختر پيامبر خدا مي كنند. رسول خدا(ص) به فاطمه فرمود: هرگاه اولياي خدا در بهشت مستقر گرديدند، از آدم گرفته تا ساير انبيا همه به ديدارت مي شتابند. ( بحارالانوار، ج 43، ص 227.)
♦️ اما آيا امکان ديدار براي همه اهل بهشت فراهم است يا نه ؟ در روايات چيزي ذکر نشده است .
🍃🌹 @dobare_zendegi 🌹🍃
اگر روح انسان بعد از مرگ باقى است در كجا و چگونه است؟
🌀مسئله ى بقاى روح، رابطه ى تنگاتنگى با استقلال و اصالت روح دارد؛ چون اگر روح مستقل باشد، مى تواند بعد از مرگِ بدن باقى بماند، ولى اگر تابع ماده و از خواص بدن باشد، با نابودى بدن روح نيز نابود مى شود؛ مثلا خواص فيزيكى و شيميايى جسم و سلول هاى مغز و اعصاب، با مرگ و نابودى تن، از كار افتاده و نابود مى شوند؛ درست مانند روح حيوانى و نباتى كه مجموعه اى از نموّ، تغذيه، توليد مثل، حس و حركت است، كه با نابودى جسم و تن نابود مى شوند.[1]
🌀دلايلى كه بر اثبات وجود و تجرّد روح آورده شد، به خوبى اصالت و استقلال روح انسانى را ثابت مى كند. اين حقيقت هر گاه با قطع نظر از جسم مورد مطالعه قرار گيرد، «روح» ناميده مى شود و هر گاه در ارتباط با جسم و تن و اثرگذارى و اثرپذيرى ميان آن دو مورد مطالعه قرار گيرد، «روان» يا «نفس» ناميده مى شود.
🌀مادى ها و تمام مكاتب فكرى هرگز منكر اصل وجود روح، به معناى روان، نيستند؛ به همين دليل روان شناسى (پسيكولوژى) و روان كاوى (پسيكاناليزم) را به عنوان دو علم مثبت و اثرگذار مى شناسند؛[2]
🌀ولى فلاسفه ى مادى «روان» را محصول همين تن و فعل و انفعالات آن (آثار فيزيكى و شيميايى بدن) مى دانند؛ در مقابل، فلاسفه ى روحيون روح و روان را جوهر مستقل و جدا از جسم و تن مى دانند.
🌀در نهضت اخير غرب، تب ماديگرى بالا گرفت، امور ماوراى طبيعت، مانند خدا، فرشته، روح و ديگر عوالم غيبى مورد شك و ترديد قرار گرفت.
🌀 اواخر قرن نوزدهم ورق برگشت و با پيدايش دانش هايى نظير «اسپريتيسم» (ارتباط با ارواح)، «هيپنوتيسم» (خواب مصنوعى)، «تله پاتى» (انتقال و ارتباط فكر ميان دو شخص از راه دور) و...، غرور ماديگرى شكست تا آن كه در آغاز قرن بيستم مسئله ى بقاى ارواح و ارتباط با آن، چهره ى حسى و ملموس پيدا كرد.[3]
🌀دلايل فلسفى، كلامى و عقلىِ تجرّد روح بيان شد؛ براى تكميل بحث، به دليل بقاى روح پس از مرگ هم اشاره مى شود:
براى اثبات روح و تجرد آن از جسم دلايل روشنى ذكر شد. بوعلى سينا با استفاده از همين مقدمه مى فرمايد:
🌀از آن جا كه نفس جداى از جسم و مجرّد است و جسم فقط وسيله ى روح در تصرف و كسب كمالات است، پس قطع علاقه ى آن با جسم موجب فنا و نابودى آن نمى شود.[4]
حكما نيز بعد از اثبات اين مطلب كه جسم علت پيدايش نفس و روح انسان نيست، مى گويند:
گسسته شدن پيوند جسم با روح نمى تواند نابودى روح را به دنبال داشته باشد.[5]
🌀استدلال حكماى الهى چنين است: جسم اگر علت نفس (از جمله روح انسانى) باشد، بالاخره در يكى از اقسام چهارگانه ى عليّت بايد باشد و چون هيچ قسم عليت وجودى براى جسم نسبت به نفس متصور نيست،[6] پس اصل علت بودن جسم براى نفس باطل مى شود:
1⃣ علت فاعلى: جسم نمى تواند علت موُجِده (پديدآورنده و وجوددهنده) براى نفس باشد؛ چون اگر جسم به تنهايى چنين توانى داشته باشد، تمام اجسام بايد جان دار و ذى روح باشند و اين خلاف وجدان و مشاهده ى عينى ماست.
2⃣ علت مادى: در بحث حقيقت روح و اثبات تجرّد آن، مشروحاً بيان شد كه نفسْ در ذات خود موجودى مجرد و بى نياز از ماده است (هر چند در مقام كنش و واكنش به گونه اى نيازمند ماده است) و بى نيازى، نشانه ى عدم معلوليت نسبت به آن چيزى است كه از او بى نياز است.
🌀با اين بيان روشن شد كه جسم نمى تواند هيچ گونه علّيتى نسبت به نفس داشته باشد، پس نابودىِ يكى نابودى ديگرى را به دنبال ندارد[7]. شايان ذكر است كه علت هستى بخشِ روح انسان و سبب آن، موجودى غير مادى و بى نياز از ماديات، بلكه يك امر قدسى (عقل فعّال) است.[8]
📚پی نوشتها:
[1]. ناصر مكارم شيرازى، پيام قرآن، ج 5، ص 287.
[2]. همان، ص 289، و احمد زمرديان، حقيقت روح، ص 100.
[3]. حقيقت روح، ص 220 و جعفر سبحانى، اصالت روح، ص 63.
[4]. ابوعلى سينا، الاشارات و التنبهات، ج 3، ص 264.
[5]. صدرالدين محمد شيرازى، الحكمة المتعالية، ج 8، ص 380 ـ 383.
[6]. نفسيّت نفس و تدبيريّت آن نسبت به بدن، ذاتى و داخل ماهيت آن است؛ امر عارضى نيست تا محتاج علت باشد. منتهى روح و نفس، وقتى به تدبيرگرى و نفسانيّت متصرف مى شود كه بدنى باشد؛ بنابراين اگر مى گويد بدن علت مادى براى روح يا نفس است، مراد در مفهوم و اضافه است؛ مانند ذات خدا و صفات او كه تغاير مفهومى و اتحاد مصداقى دارند. الحكمة المتعاليه ج 8، ص 383.
[7]. ر.ك: صدرالدين محمد شيرازى، الحكمة المتعالية، ج 8، ص 380 ـ 381.
[8]. ر.ك: همان، 397 ـ 398.
🍃🌹 @dobare_zendegi 🌹🍃
آیا بهشت ساخته شده است یا بهشت قبلا ساخته شده است ؟
✅من از شما سوال می کنم که بهشت چه کسی قبلاساخته شده است؟ تفاوتی که عالم ماده با عالم ملکوت دارد این است که ما درعالم ماده هر کدام روی زندگی دیگران موثر هستیم .
✅ یعنی من یک خانه ی پنج طبقه می سازم و باعث می شوم آفتاب خانه همسایه گرفته بشود . یک نفر در سالن سیگار می کشد و هوا را برای همه آلوده می کند .
✅ یک نفر عطر خوش استفاده کرده است همه از بوی عطر او لذت می بریم . ما یک بنا می سازیم و نسل های بعد در آن زندگی می کنند ولی درعالم ملکوت این جوری نیست . هر کسی فقط و ارث و برخوردار از اعمال خوب و بد خودش است . هر کس بهشت خودش را می سازد .
✅بهشتیان در قیامت همدیگر را می بینند و با هم زندگی می کنند و با هم معاشرت می کنند ولی همه ی تنعمی که دارند برساخته از اعمال خودشان است . اگر من پنجاه سال فرصت داشته باشم که بهشت خودم را بسازم ، من کم کم بهشت خودم را می سازم . وقتی که فرصت از من گرفته بشود ( البته ما در برزخ فرصت بهتر شدن داریم )یعنی از پنجاه سال زندگی چهل سال آن گذشته باشد یک پنجم فرصت هایم را در دنیا از دست داده ام و معنی اش این است که من باید چهار پنجم بهشتم را ساخته باشم .
✅بخاطر همین به ما می گویند که مراقب فرصت هایتان باشید . به تعبیر آیت الله بهجت حکایت ما حکایت آن یخ فروش است که به ما می گویند : فروختی ؟ ما می گوییم : آب شد . من باید در این پنجاه سال بهشت خودم را می ساختم و اگر تا الان چهار پنجم بهشت را نساخته ام یعنی فرصت هایم را از دست داده ام . هر کسی هم بهشت و ههم جهنم خودش را می سازد .
🍃🌹 @dobare_zendegi 🌹🍃
تاثیر نماز در هنگام مرگ چیست ؟
🔵در این دنیا حجابی وجود دارد که ما نمی توانیم حضور خداوند را ببینیم . ولی در دنیای برزخی حضور خداوند احساس می شود. در آخرت حضور خدا باعث می شود که ما زنجیره ی اسباب و علل را ببینیم . در این دنیا زنجیره ی اسباب وعلل مانع می شود که ما خدا را ببینیم .
🔵در عالم آخرت زنجیره علل و اسباب از بین نمی رود ولی حضور خدا آنقدر قوی احساس می شود که اجازه نمی دهد که ما علل واسباب را ببینیم . مثل این است که خداوند هر کاری را خودش مستقیم انجام می دهد . نماز یاد خداست .
🔵البته بهترین نوع یاد خدا نماز خواندن است. شما هر چه بخورید سیر می شوید ولی می گویند که اگر فلان غذا را بخورید بهترین کالری را به بدن شما می رساند . در اسلام به ما گفته شده که این نوع ذکر (نمازخواندن) بهترین فایده را به روح شما می رساند . هر چقدر این یاد قوی تر باشد در لحظه ی مرگ روح آرامش بیشتری دارد واحساس قرابت و شوق بیشتری برای رفتن می کند .
🔵پس مرگ برای انسان بسیار آسان و لذت بخش می شود . ای نفس مطمئنه به سوی خدا بیا . نفس وقتی مطمئنه می شود که یاد خدا در آن باشد . نماز بهترین شکل یاد کردن خداست.
🍃🌹 @dobare_zendegi 🌹🍃