اگر روح انسان بعد از مرگ باقى است در كجا و چگونه است؟
🌀مسئله ى بقاى روح، رابطه ى تنگاتنگى با استقلال و اصالت روح دارد؛ چون اگر روح مستقل باشد، مى تواند بعد از مرگِ بدن باقى بماند، ولى اگر تابع ماده و از خواص بدن باشد، با نابودى بدن روح نيز نابود مى شود؛ مثلا خواص فيزيكى و شيميايى جسم و سلول هاى مغز و اعصاب، با مرگ و نابودى تن، از كار افتاده و نابود مى شوند؛ درست مانند روح حيوانى و نباتى كه مجموعه اى از نموّ، تغذيه، توليد مثل، حس و حركت است، كه با نابودى جسم و تن نابود مى شوند.[1]
🌀دلايلى كه بر اثبات وجود و تجرّد روح آورده شد، به خوبى اصالت و استقلال روح انسانى را ثابت مى كند. اين حقيقت هر گاه با قطع نظر از جسم مورد مطالعه قرار گيرد، «روح» ناميده مى شود و هر گاه در ارتباط با جسم و تن و اثرگذارى و اثرپذيرى ميان آن دو مورد مطالعه قرار گيرد، «روان» يا «نفس» ناميده مى شود.
🌀مادى ها و تمام مكاتب فكرى هرگز منكر اصل وجود روح، به معناى روان، نيستند؛ به همين دليل روان شناسى (پسيكولوژى) و روان كاوى (پسيكاناليزم) را به عنوان دو علم مثبت و اثرگذار مى شناسند؛[2]
🌀ولى فلاسفه ى مادى «روان» را محصول همين تن و فعل و انفعالات آن (آثار فيزيكى و شيميايى بدن) مى دانند؛ در مقابل، فلاسفه ى روحيون روح و روان را جوهر مستقل و جدا از جسم و تن مى دانند.
🌀در نهضت اخير غرب، تب ماديگرى بالا گرفت، امور ماوراى طبيعت، مانند خدا، فرشته، روح و ديگر عوالم غيبى مورد شك و ترديد قرار گرفت.
🌀 اواخر قرن نوزدهم ورق برگشت و با پيدايش دانش هايى نظير «اسپريتيسم» (ارتباط با ارواح)، «هيپنوتيسم» (خواب مصنوعى)، «تله پاتى» (انتقال و ارتباط فكر ميان دو شخص از راه دور) و...، غرور ماديگرى شكست تا آن كه در آغاز قرن بيستم مسئله ى بقاى ارواح و ارتباط با آن، چهره ى حسى و ملموس پيدا كرد.[3]
🌀دلايل فلسفى، كلامى و عقلىِ تجرّد روح بيان شد؛ براى تكميل بحث، به دليل بقاى روح پس از مرگ هم اشاره مى شود:
براى اثبات روح و تجرد آن از جسم دلايل روشنى ذكر شد. بوعلى سينا با استفاده از همين مقدمه مى فرمايد:
🌀از آن جا كه نفس جداى از جسم و مجرّد است و جسم فقط وسيله ى روح در تصرف و كسب كمالات است، پس قطع علاقه ى آن با جسم موجب فنا و نابودى آن نمى شود.[4]
حكما نيز بعد از اثبات اين مطلب كه جسم علت پيدايش نفس و روح انسان نيست، مى گويند:
گسسته شدن پيوند جسم با روح نمى تواند نابودى روح را به دنبال داشته باشد.[5]
🌀استدلال حكماى الهى چنين است: جسم اگر علت نفس (از جمله روح انسانى) باشد، بالاخره در يكى از اقسام چهارگانه ى عليّت بايد باشد و چون هيچ قسم عليت وجودى براى جسم نسبت به نفس متصور نيست،[6] پس اصل علت بودن جسم براى نفس باطل مى شود:
1⃣ علت فاعلى: جسم نمى تواند علت موُجِده (پديدآورنده و وجوددهنده) براى نفس باشد؛ چون اگر جسم به تنهايى چنين توانى داشته باشد، تمام اجسام بايد جان دار و ذى روح باشند و اين خلاف وجدان و مشاهده ى عينى ماست.
2⃣ علت مادى: در بحث حقيقت روح و اثبات تجرّد آن، مشروحاً بيان شد كه نفسْ در ذات خود موجودى مجرد و بى نياز از ماده است (هر چند در مقام كنش و واكنش به گونه اى نيازمند ماده است) و بى نيازى، نشانه ى عدم معلوليت نسبت به آن چيزى است كه از او بى نياز است.
🌀با اين بيان روشن شد كه جسم نمى تواند هيچ گونه علّيتى نسبت به نفس داشته باشد، پس نابودىِ يكى نابودى ديگرى را به دنبال ندارد[7]. شايان ذكر است كه علت هستى بخشِ روح انسان و سبب آن، موجودى غير مادى و بى نياز از ماديات، بلكه يك امر قدسى (عقل فعّال) است.[8]
📚پی نوشتها:
[1]. ناصر مكارم شيرازى، پيام قرآن، ج 5، ص 287.
[2]. همان، ص 289، و احمد زمرديان، حقيقت روح، ص 100.
[3]. حقيقت روح، ص 220 و جعفر سبحانى، اصالت روح، ص 63.
[4]. ابوعلى سينا، الاشارات و التنبهات، ج 3، ص 264.
[5]. صدرالدين محمد شيرازى، الحكمة المتعالية، ج 8، ص 380 ـ 383.
[6]. نفسيّت نفس و تدبيريّت آن نسبت به بدن، ذاتى و داخل ماهيت آن است؛ امر عارضى نيست تا محتاج علت باشد. منتهى روح و نفس، وقتى به تدبيرگرى و نفسانيّت متصرف مى شود كه بدنى باشد؛ بنابراين اگر مى گويد بدن علت مادى براى روح يا نفس است، مراد در مفهوم و اضافه است؛ مانند ذات خدا و صفات او كه تغاير مفهومى و اتحاد مصداقى دارند. الحكمة المتعاليه ج 8، ص 383.
[7]. ر.ك: صدرالدين محمد شيرازى، الحكمة المتعالية، ج 8، ص 380 ـ 381.
[8]. ر.ك: همان، 397 ـ 398.
🍃🌹 @dobare_zendegi 🌹🍃
آیا بهشت ساخته شده است یا بهشت قبلا ساخته شده است ؟
✅من از شما سوال می کنم که بهشت چه کسی قبلاساخته شده است؟ تفاوتی که عالم ماده با عالم ملکوت دارد این است که ما درعالم ماده هر کدام روی زندگی دیگران موثر هستیم .
✅ یعنی من یک خانه ی پنج طبقه می سازم و باعث می شوم آفتاب خانه همسایه گرفته بشود . یک نفر در سالن سیگار می کشد و هوا را برای همه آلوده می کند .
✅ یک نفر عطر خوش استفاده کرده است همه از بوی عطر او لذت می بریم . ما یک بنا می سازیم و نسل های بعد در آن زندگی می کنند ولی درعالم ملکوت این جوری نیست . هر کسی فقط و ارث و برخوردار از اعمال خوب و بد خودش است . هر کس بهشت خودش را می سازد .
✅بهشتیان در قیامت همدیگر را می بینند و با هم زندگی می کنند و با هم معاشرت می کنند ولی همه ی تنعمی که دارند برساخته از اعمال خودشان است . اگر من پنجاه سال فرصت داشته باشم که بهشت خودم را بسازم ، من کم کم بهشت خودم را می سازم . وقتی که فرصت از من گرفته بشود ( البته ما در برزخ فرصت بهتر شدن داریم )یعنی از پنجاه سال زندگی چهل سال آن گذشته باشد یک پنجم فرصت هایم را در دنیا از دست داده ام و معنی اش این است که من باید چهار پنجم بهشتم را ساخته باشم .
✅بخاطر همین به ما می گویند که مراقب فرصت هایتان باشید . به تعبیر آیت الله بهجت حکایت ما حکایت آن یخ فروش است که به ما می گویند : فروختی ؟ ما می گوییم : آب شد . من باید در این پنجاه سال بهشت خودم را می ساختم و اگر تا الان چهار پنجم بهشت را نساخته ام یعنی فرصت هایم را از دست داده ام . هر کسی هم بهشت و ههم جهنم خودش را می سازد .
🍃🌹 @dobare_zendegi 🌹🍃
تاثیر نماز در هنگام مرگ چیست ؟
🔵در این دنیا حجابی وجود دارد که ما نمی توانیم حضور خداوند را ببینیم . ولی در دنیای برزخی حضور خداوند احساس می شود. در آخرت حضور خدا باعث می شود که ما زنجیره ی اسباب و علل را ببینیم . در این دنیا زنجیره ی اسباب وعلل مانع می شود که ما خدا را ببینیم .
🔵در عالم آخرت زنجیره علل و اسباب از بین نمی رود ولی حضور خدا آنقدر قوی احساس می شود که اجازه نمی دهد که ما علل واسباب را ببینیم . مثل این است که خداوند هر کاری را خودش مستقیم انجام می دهد . نماز یاد خداست .
🔵البته بهترین نوع یاد خدا نماز خواندن است. شما هر چه بخورید سیر می شوید ولی می گویند که اگر فلان غذا را بخورید بهترین کالری را به بدن شما می رساند . در اسلام به ما گفته شده که این نوع ذکر (نمازخواندن) بهترین فایده را به روح شما می رساند . هر چقدر این یاد قوی تر باشد در لحظه ی مرگ روح آرامش بیشتری دارد واحساس قرابت و شوق بیشتری برای رفتن می کند .
🔵پس مرگ برای انسان بسیار آسان و لذت بخش می شود . ای نفس مطمئنه به سوی خدا بیا . نفس وقتی مطمئنه می شود که یاد خدا در آن باشد . نماز بهترین شکل یاد کردن خداست.
🍃🌹 @dobare_zendegi 🌹🍃
آیا در عالم ملکوت امتحان وجود دارد؟
🌹انتخاب و امتحان فقط برای عالم ماده است . ما چون در دنیا اختیار داریم مورد امتحان قرار می گیریم .
🌹به محض اینکه مرگ اتفاق می افتد امتحان از ما سلب می شود و ما محدود می شویم به آنچه که از پیش برای خودمان فرستاده ایم .
🌹 بنابراین باید از این فرصت ها بخوبی استفاده بکنیم .
🍃🌹 @dobare_zendegi 🌹🍃
داستان اصحاب کهف چگونه بر اثبات معاد دلالت میکند؟
🌻در سوره کهف، داستانی طی چهارده آیه بیان شده، و در ضمن آن چنین آمده است
«وَکذلِک اَعْثَرنا عَلَیهِمْ لَیعْلَمُوا اَنَّ وَعْدَ اللهِ حَقُّ وَاَنَّ السّاعَةَ لا رَیبَ فیها».
و این گونه ما مردم را از حال آنها (اصحاب کهف) آگاه ساختیم تا بدانند وعده خدا حق است، و در قیامت و رستاخیز شکی نیست] کهف/21
🌻از این تعبیر به خوبی بر میآید که حداقل یکی از اهداف این خواب عجیب و طولانی که شباهت زیادی به مرگ داشته، برای این بوده که درسی به منکران معاد یا کسانی که از این جهت در شک و تردید بودند بدهد.
🌻به خصوص اینکه از جمله «اِذْ یتَنازَعُونَ بَینَهُمْ اَمْرَهُمْ» چنین استفاده کردهاند که اقوام آن زمان در مسأله معاد (معاد جسمانی) با هم نزاع و اختلاف داشتند، مخالفان سعی داشتند مسأله خواب و بیداری اصحاب کهف به زودی فراموش شود و این برهان روشن را از دست موافقان بگیرند (در تفسیر این جمله احتمالات متعددی داده شده که آنچه گفته شد یکی از آنها است).
🌻فخر رازی پنج احتمال دیگر در تفسیر آن ذکر نموده است از جمله این که تنازع و ختلاف در عدد اصحاب کهف، و نامهای آنها، یا اینکه در مقدار خوابشان، یا در این که در کنار غار، معبدی به سبک معابد کفار بسازند یا موحدان؟ (تفسیر کبیر 21/105.)
🌻در آیات این سوره قرآن با صراحت میگوید که آنها سیصد و نه سال در خواب فرو رفتند. «وَلَبَثُوا فی کهفِهِمْ ثَلاثَ مِأَئَةٍ سُنِینَ وَ ازْدادُوا تُسعاً»
🌻بدون شک یک چنین خواب طولانی شبیه به مرگ است و بیداری بعد از آن شبیه به حیات بعد از مرگ، و لذا به خوبی میتواند یک نمونه عینی از نظر تاریخی برای مسأله معاد بوده باشد.
🍃🌹 @dobare_zendegi 🌹🍃
در مورد جاودانگی در عالم ملکوت توضیحاتی بفرمایید .
🌸معنای جاودانگی در قیامت این نیست که همه زمانی است بلکه فرازمانی است . بین همه زمانی و فرازمانی فرق است .
🌸کسی که در هزار سال است می شود همه زمانی .انسان در جاودانی عالم ملکوت همه زمانی نمی شود . عالم ملکوت فرا زمانی است . در آنجا زمان دیگر معنا ندارد .
🌸 زمان برای جایی است که تغییر معنا دارد .تغییر و حرکت منجر به احساس زمان می شود. تا زمانی که تغییر معنا دارد ، زمان هم معنا دارد . اگر تغییر تند باشد ، زمان هم تند است . در دنیا تغییر تند سات زمان هم تند می گذرد.
🌸در برزخ تغییر کمتراست و زمان هم کُند می گذرد. در قیامت و بهشت و جهنم تا زمانی که شما ارتقاء پیدا می کنی تغییر کند است ، زمان هم کند است .
🌸 وقتی شما به کمال محض رسیدی ، دیگر برای کمال محض تغییر معنا ندارد . جاودانی به معنای بی معنا شدن زمان است و فقدان تغییر .
🍃🌹 @dobare_zendegi 🌹🍃