eitaa logo
دوباره زندگی
27.7هزار دنبال‌کننده
7.9هزار عکس
5.1هزار ویدیو
75 فایل
🔹 تبلیغات ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر
مشاهده در ایتا
دانلود
⚡️ بوی پیراهن خونین کسی می آید 🛑اول محرم، آغاز سال هجری قمری و ماه غم و اندوه اهل بیت و شیعیان است؛ ماه شهادت و دلاوری‌های امام حسین علیه السلام و یارانش و روز شروع مجالس سوگواری حضرت اباعبدالله علیه السلام . ♦️امام رضا علیه السلام فرمودند: "هنگامی که ماه محرم فرا می‌رسید، کسی پدرم را خندان نمی‌دید و همواره محزون و غمگین بود، تا روز عاشورا؛ آن روز روزِ مصیبت و حزن و اندوه و گریه پدرم بود . 🌹 @dobare_zendegi 🌹
🔸خواص عاشورایی: عبیدالله بن حرّ جعفی 🔹در روز اول محرم، امام حسین ع سپاه خویش به منزل «قصر بنی مقاتل» رسید. در این منزل، امام حسین ع «عبیدالله بن حرّ جعفی» را به یاری طلبید، اما او نپذیرفت. عبیدالله بن حرّ گفت: "ای فرزند رسول خدا، اگر در کوفه یارانی داشتی که تو را یاری می‌کردند، من مقاوم‌ترینشان بودم. اما دیدم که پیروانت از ترس بنی‌امیه به خانه‌ها پناه بردند. من نمی‌توانم این خواهش را بپذیرم، ولی اسب و شمشیرم را به تو می‌دهم." ▪️امام حسین ع فرمود: ما برای اسب و شمشیرت نیامده‌ایم، بلکه برای یاری تو آمده‌ایم. اگر از جان‌دادن در راه ما دریغ می‌ورزی، به مالت نیازی نداریم. من از رسول خدا شنیدم که می‌فرمود: 'هر کس فریاد استغاثه اهل بیت مرا بشنود و به یاریشان نشتابد، خداوند او را به رو در آتش دوزخ اندازد. ✅رویکرد امام حسین ع نشان میدهد که با هر کس در این مسیر روبرو می‌شود با او اتمام حجت می‌کند و مؤمنان راستین را با خود همراه می‌سازد تا در کارزار عاشورا شهد شیرین شهادت را بنوشند و با خون‌های پاک خود نهال اسلام را آبیاری کنند. 🌹 @dobare_zendegi 🌹
▪️ورود کاروان امام حسین علیه السلام به کربلا 🔻 کاروان امام حسین (ع) در دوم محرم سال ۶۱ هجری به کربلا رسید. امام حسین (ع) پس از نماز صبح با یارانش به سمت نینوا حرکت کرد تا از سپاه حر جدا شود. حر نیز با سپاهش از حرکت آنان به سمت کوفه جلوگیری کرد. 🔺در این حین، نامه‌ای از ابن زیاد به حر رسید که دستور داده بود بر حسین (ع) تنگ بگیرد و او را در سرزمینی بی‌آب و خشک فرود آورد. حر با خواندن نامه به امام و یارانش اعلام کرد که باید طبق فرمان ابن زیاد عمل کند. یکی از یاران حر، فرستاده ابن زیاد را شناخت و با او به بحث و جدل پرداخت. 🔸 حر کاروان امام حسین (ع) را در مکانی خشک و بی‌آب متوقف کرد. امام پیشنهاد کرد که به آبادی‌های نینوا، غاضریه یا شفیه بروند، اما حر اجازه این کار را نداد. 🔹زهیر بن قین به امام پیشنهاد داد که جنگ را آغاز کنند، اما امام علیه السلام نپذیرفت و تأکید کرد که آغازگر جنگ نخواهد بود. سپس حر و سپاهیانش کاروان را تا کربلا همراهی کردند و آنجا متوقف شدند. ◾️امام حسین (ع) از نام سرزمین پرسید. چون از نام کربلا آگاه شد فرمود : اینجا محل رنج و بلاست و طبق فرموده جدم رسول خدا(ص) محل ریختن خون اهل بیت است. در نهایت، امام دستور داد تا کاروان در همان جا فرود آید. .
🔸خواص عاشورایی: حُرّ بن یزید ریاحی اولین شهید عاشورا 🔻 حرّ بن یزید ریاحی از فرماندهان سپاه عبیدالله بن زیاد در واقعه کربلا بود که به دلیل ندامت از بستن راه امام حسین علیه السلام و یارانش، خود نیز به لشگر امام حسین (علیه‌السلام) پیوست و در میان شیعیان احترام ویژه‌ای یافت. ▪️ وی از بزرگان اهل کوفه بود و از سوی فرماندار کوفه با هزار سواره به سمت امام حسین (ع) فرستاده شد تا مانع ورود ایشان به کوفه شود. در روز عاشورا به امام علیه السلام پیوست و پس از پذیرش توبه‌اش، از امام اجازه گرفت تا با لشکریان کوفه سخن بگوید. 🔹او در دفاع از امام حسین علیه السلام خطابه‌ای ایراد کرد، اما کوفیان به او حمله کردند تا صدای دفاع از امام را خاموش کنند. سپس به سوی امام بازگشت و اجازه رزم گرفت . وارد میدان نبرد شد و پس از رزمی نمایان به عنوان اولین شهید عاشورا به فیض شهادت نائل شد. .🌹 @dobare_zendegi 🌹
🔸خواص عاشورایی: فرزندان حضرت زینب سلام الله علیها ⭕️جانفشانی و شهادت دو پسر حضرت زینب (س) 🔻حضرت زینب (س) دو پسر به نام‌های عون و محمد داشت . پدر آن دو عبدالله بن جعفرطیار بود. محمد پس از نبردی شجاعانه توسط عامر بن نهشل تمیمی و عون پس از کشتن تعدادی از دشمنان توسط عبدالله بن قطبه طائی به شهادت رسیدند. 🔺امام حسین علیه السلام پیکرهای خون‌آلود آنان را به خیمه‌ها آورد ، ولی حضرت زینب (س) به احترام برادرشان اباعبدالله الحسین علیه السلام حاضر نشدند بر سر پیکر فرزندانشان حاضر شوند. 🌹 @dobare_zendegi 🌹
🔸خواص عاشورایی: قیس بن مُسَهَّر صَیداوی 🔻قیس، نامه‌رسان امام حسین علیه السلام، برای کوفیان و مسلم بن عقیل بود. او در قادسیه به دست نیروهای عبیدالله بن زیاد گرفتار شد و در چهارم محرم به شهادت رسید. 🔺وی قبل از دستگیری نامه‌ای که به همراه داشت را پاره کرد تا به دست دشمن نیفتد. پس از آن‌که قیس را نزد ابن زیاد به دار الاماره بردندبه او گفت: چرا نامه را پاره کردی؟ گفت: برای آنکه تو ندانی در آن چه نوشته است. گفت: از جانب که بود و برای که نوشته شده بود؟ گفت: از جانب امام حسین(ع) به گروهی از مردم کوفه که نام ایشان را یاد ندارم. ♦️ابن زیاد خشمگین شد و گفت: یا نام آنان را به من بگو یا بالای منبر برو و حسین بن علی و پدر و برادرش را لعن کن وگرنه تو را قطعه قطعه می‌کنم. 🛑قیس گفت: نام آن گروه را نمی‌گویم اما لعن را می‌کنم. قیس بر فراز منبر رفت وپس از حمد الهی ودرود فراوان بر پیامبر و خاندانش،عبیدالله بن زیاد و امویان را لعن کرد و خودش را به عنوان سفیر امام حسین (ع) معرفی کرد و مردم به یاری امام فراخواند . آن گاه به دستور ابن زیاد ازبالای قصر دارالاماره با دست بسته به پایین پرتابش کردند و سر از بدنش جداساختند. 🔹هنگامی‌که خبر شهادت قیس توسط طرماح به امام رسید اشک در چشمانش جاری شد و فرمود: ...فَمِنْهُم مَّن قَضَىٰ نَحْبَهُ وَمِنْهُم مَّن يَنتَظِرُ وَمَا بَدَّلُوا تَبْدِيلًا [الأحزاب–۲۳] 🌹 @dobare_zendegi 🌹
🔸خواص عاشورایی: عبدالله بن حسن علیه السلام 🔻عبدالله بن حسن یکی از فرزندان امام حسن مجتبی علیه السلام است که در واقعه کربلا به شهادت رسید. بیشتر تاریخ نگاران نوشته‌اند که عبدالله بن حسن، روز عاشورا و هنگام شهادت نابالغ بوده است. 🔺هنگامی که سپاه کوفه امام حسین(ع) را محاصره کرد، عبدالله به سوی عموی خود حرکت کرد، امام حسین(ع) از حضرت زینب خواست که مانع او شود اما نتوانست جلوی عبدالله را بگیرد. عبدالله گفت به خدا قسم از عمویم جدا نمی‌شوم و شتابان خود را به امام رساند. 🔹بحر بن کعب تیمی با شمشیری به سمت امام حسین حمله‌ور شد، عبدالله به او گفت وای بر تو‌ ای ناپاک زاده، می‌خواهی عموی مرا بکشی؟ بحر بن کعب با شمشیر ضربه‌ای زد، عبدالله دست خود را جلو آورد، ضربه بر دست او فرود آمد و دستش به پوست آویخته شد. ♦️امام حسین(ع) او را در آغوش گرفت و فرمود‌: ای فرزند برادر صبر پیشه کن و این واقعه را برای خودت خیر بدان زیرا خداوند تو را به پدران صالحت ملحق می‌سازد. سپس حرمله بن کاهل اسدی با تیر او را به شهادت رساند. 🌹 @dobare_zendegi 🌹
⭕️دعوت حبیب بن مظاهر از بنی اسد برای یاری امام حسین 🔻در شب ششم محرم جناب حبیب بن مظاهر اسدی با اذن امام حسین‌ علیه‌السلام براى آوردن یاور و کمک، به قبیله بنى‌اسد که نزدیک کربلا بودند رفت و به عنوان بزرگ آنان گفت: بهترین ارمغان را برایتان آورده‏ ام، شما را به یاری پسر رسول خدا دعوت می‏کنم. 🔺اسدیان که تعدادشان به 90 نفر می‏ رسید برخاستند و برای یاری امام حسین علیه‏ السلام حرکت کردند. در این میان مردی مخفیانه عمر بن سعد را آگاه کرد و او مردی بنام "ازْرَق" را با 400 سوار به سویشان فرستاد. 🔹آنان در میان راه با یکدیگر درگیر شدند، در حالی که فاصله چندانی با امام حسین ع نداشتند. در این میان جمعى از بنى‌اسد شهید و زخمى و بقیه ناگزیر به فرار شدند. سپس حبیب بن مظاهر خدمت امام حسین علیه‌السلام آمد و جریان را عرض کرد. امام علیه‏ السلام فرمودند: "لاحَوْلَ وَلا قُوَّةَ اِلاّ بِاللّه " 🌹 @dobare_zendegi 🌹
⭕️بستن آب بر سپاه امام حسین در کربلا 🔺نامه ابن زیاد در هفتم محرم سال ۶۱ هجرى به عمر بن سعد رسید و به وی دستور داد که بر امام حسین علیه‌السلام سخت گیرد و میان او و آب فرات حایل گردد و نگذارد که آن حضرت و یارانش از رود فرات استفاده کنند تا در فشار قرار گرفته و تسلیم گردند. 🔻عمر بن سعد که به خاطر دلبستگی به حکومت "ری" حاضر به انجام هر کاری شده بود، فرمان عبیدالله را بی‌درنگ به اجرا درآورد و عمرو بن حجاج زبیدی را با پانصد سواره نظام، موکل آب فرات نمود تا از دسترسی یاران امام حسین‌ علیه‌السلام به شریعه فرات جلوگیری نماید. 🔹 سپاهیان عمر بن سعد از روز هفتم محرم با شدت تمام از آب فرات مراقبت کرده و مانع دستیابی یاران امام حسین علیه‌السلام به آن شدند لیکن علیرغم سخت‌گیری و تلاش پی‌گیر آنان، یاران امام حسین ع تا شب عاشورا از تاریکی شب استفاده کرده و خود را به رود فرات رسانیده و آب خیمه‌ها را تأمین می‌کردند. 🌹 @dobare_zendegi 🌹
⭕️السَّلام عَلی الطِفل الرَضیع الشَهید 🔻چون امام حسین علیه‌السّلام در عصر عاشورا خویشتن را تنها و بی یاور دید، آخرین حجت را بر مردم تمام کرد و برای هدایت آنان بانگ برآورد: «آیا مدافعی هست که از حریم رسول خدا دفاع کند؟ آیا یکتاپرستی هست که از خدا بترسد و ما را یاری دهد؟ آیا فریادرسی هست که به خاطر خدا ما را یاری رساند؟ 🔺صدای این کمک خواهی امام که به خیمه ها رسید و بانوان دریافتند که امام دیگر یاوری ندارد، صدایشان به شیون و گریه بلند شد. امام به سوی خیمه ها رفت، تا برای آخرین بار اهل خیمه را ببیند و با آنان وداع کند. امام صدای فرزند شش ماهه اش علی اصغر را شنید که از شدت تشنگی و گرسنگی می گریست. ♦️پس فرمود: پسر کوچکم علی را به من دهید تا برای آخرین بار او را ببینم و با او وداع کنم. سپس او را در آغوش گرفت و به بیرون خیمه آورد و به سوی دشمن رفت و در مقابل لشکر یزید ایستاد و فرمود: « ای مردم! اگر به من رحم نمی کنید بر این طفل ترحم نمایید. او از تشنگی می‌سوزد در حالی‌که هیچ گناهی ندارد. او را با جرعه‌ای آب سیراب سازید.» 🔹اما گویی تمامی رذالت دنیا در اعماق وجودشان ریشه دوانده بود؛ زیرا به جای آنکه فرزند رسول خدا ص را به مشتی آب میهمان کنند، «حرمله بن کاهل» تیری در کمان نهاد و گلوی طفل را نشانه گرفت. امام کف دست خود را از خون گلوی علی پر کرد و به سوی آسمان‌ پاشید و فرمود: «خدایا بین ما و مردمی که ما را دعوت کرده‌اند تا یاریمان کنند، امّا ما را می‌کشند، خودت داوری کن» 🌹 @dobare_zendegi 🌹
🔸خواص عاشورایی: ضحاک بن عبدالله مشرقی 🔻ضحاک به همراه مالک بن نضر ارحبی، در میانه راه کاروان حسینی به سوی کوفه، با امام حسین علیه السلام ملاقات کردند. امام حسین(ع) آن دو نفر را به یاری خود خواند. مالک بن نضر عذر خواست و گفت: من بدهی و نان‌خور دارم. اما ضحاک دعوت امام را مشروط قبول کرد و گفت: اگر به من اجازه دهی، فقط تا آنجا برایت بجنگم که برایت سودمند باشد و بتوانم از تو دفاع کنم. امام(ع) پذیرفت. 🔺ضحاک در صبح روز عاشورا در حمله اول شرکت کرد و شجاعت‌های بسیاری از خود به نمایش گذاشت و نماز ظهر را همراه امام به جای آورد. او اسب خود را در خیمه‌ای پنهان کرد و خود پیاده به نبرد با دشمن پرداخت. ضحاک خود نقل کرده که در مقابل امام (ع)، دو نفر از دشمن را به قتل رسانده و حضرت هم در حق او دعا کردند . 🔹ضحاک میگوید: وقتی دیدم یاران امام حسین(ع) کشته شده‌اند و نوبت به وی و خاندانش رسیده خدمت اباعبدالله آمدم و گفتم: یابن رسول الله! به خاطر دارید که بین من و شما چه شرطی بود؟ حضرت فرمود: آری، من بیعت خود را از تو برداشتم؛ ولی تو چگونه می‌توانی از بین سپاه دشمن فرار کنی؟ ضحاک گفت: من اسب خود را در خیمه‌ای پنهان کرده‌ام و به همین جهت بود که پیاده می‌جنگیدم . پس ضحاک سوار بر اسب شد و از صحنه نبرد گریخت. 🌹 @dobare_zendegi 🌹