eitaa logo
دوبیتی و رباعی آیینی(حُسینیه)
10.6هزار دنبال‌کننده
555 عکس
70 ویدیو
4 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net کانال اشعار آیینی حسینیه: 👉 @hosseinieh_net با کمالِ احترام، تبادل و تبلیغ نداریم🙏🌹 کانال ما در تلگرام: 👇👇👇👇👇👇👇👇 https://t.me/dobeity_robaey
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ ريحانه‌ی من چه بر سرت آوردند صد بغض به آه همسرت آوردند غسل تنت از من چقدر وقت گرفت يعنی چه به روز پيكرت آوردند ⏭ با ديدن جسمت بدنم می‌لرزد با شستن پهلوت تنم می‌لرزد با شستن زخم كوچه‌های نيلی ای فاطمه دارد حسنم می‌لرزد ⏭ چشمم به غم هماره‌ات افتاده بر چشم پر از ستاره‌ات افتاده وقتی كه رسيد دست من فهميدم در كوچه دو گوشواره‌ات افتاده ⏹ •┈┈••✾••┈┈• کانال دوبیتی و رباعی های حسینیه https://eitaa.com/joinchat/2489122881Cc0f48f2cd4
بسم‌الله الرحمن الرحیم از داغِ محسن این شده حالم که همسرم با دیدنم چو آینه مبهوت می شود * * آن تخته‌ای که قسمت گهواره‌اش نشد امشب برای فاطمه تابوت می شود •┈┈••✾••┈┈• کانال دوبیتی و رباعی های حسینیه https://eitaa.com/joinchat/2489122881Cc0f48f2cd4
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ از ما جدا شد عاقبت زهرای خسته چشمان خود را از علی امروز بسته آب از پس جسم کبودش بر می آید؟! اسماء مراقب باش پهلویش شکسته ⏹ •┈┈••✾••┈┈• کانال دوبیتی و رباعی های حسینیه https://eitaa.com/joinchat/2489122881Cc0f48f2cd4
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ گل من چون تو را در گل بپوشم؟!!! ز هجران تو خون دل بنوشم؟!!! در ایام جوانی قسمتم شد... که تابوت تو را گیرم به دوشم!... ⏭ دعایی زیر لب دارم شبانه ... تو آمین گوی ای ماه یگانه ! الهی هیچ مظلومی نبیند ... عزیزش را به زیر تازیانه !!! ⏭ بیا با هم نماز شب بخوانیم ... دعای دل به تاب و تب بخوانیم ... کتاب قصّه‌ی غم های خود را ... نهان از دیده‌ی زینب بخوانیم !!!... ⏭ به خاک افتاده جسم اطهرش بود ... به روی دامن فضّه سرش بود ... میان آن همه رنج و غم و درد ... به فکر غصّه‌های شوهرش بود ! ⏭ غمت برده ز دل تاب و توانم تو رفتی من چرا بـاید بمانم ! گلویم آنچنان از گریه بسته ... که نتوان بهر تو قرآن بخوانم !!! ⏭ چرا بال و پر ما را شکستی ؟ نهال بی بر ما را شکستی الهی بشکند قنفذ دو دستت که دست مادر ما را شکستی ...!!! ⏭ نگاه نور عینت آتشم زد تماشای حسینت آتشم زد تنت را در کفن پیچیدم آن شب سکوت زینبینت آتشم زد ⏭ فلک دیدی چه خاکی بر سرم کرد ؟!!! به طفلی رخت ماتم در برم کرد! الهی بشکند دست مغیره ... که در این آستان بی‌مادرم کرد !!! ⏹ •┈┈••✾••┈┈• کانال دوبیتی و رباعی های حسینیه https://eitaa.com/joinchat/2489122881Cc0f48f2cd4
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ اي خاک! بهار بي‌خزان باش اي خاک همسايه‌ی ماه و آسمان باش اي خاک اين ياسِ کبود، پهلويش مجروح است با جانِ رسول مهربان باش اي خاک ⏹ •┈┈••✾••┈┈• کانال دوبیتی و رباعی های حسینیه https://eitaa.com/joinchat/2489122881Cc0f48f2cd4
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ نیلوفرِ سُرخِ بَدَنَت کُشت مرا گُلکاریِ بَر پیرُهَنَت کُشت مرا با فِضِّه که در کفن تو را پیچیدم خونابه ی روی کَفَنَت کُشت مرا ⏹ •┈┈••✾••┈┈• کانال دوبیتی و رباعی های حسینیه https://eitaa.com/joinchat/2489122881Cc0f48f2cd4
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ یا فاطمه ای طلیعه ی مهر و امید تفسیر "بای ذنب" قرآن مجید ای ماه علی کسی خبر دار نشد از دفن شبانه ی تو حتی خورشید ⏹ •┈┈••✾••┈┈• کانال دوبیتی و رباعی های حسینیه https://eitaa.com/joinchat/2489122881Cc0f48f2cd4
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ زمان بغض و غسل و پیرهن بود چراغ اشک نور انجمن بود طلب می‌کرد حیدر آن کفن را کفن در دست طفل بی‌کفن بود ⏹ •┈┈••✾••┈┈• کانال دوبیتی و رباعی های حسینیه https://eitaa.com/joinchat/2489122881Cc0f48f2cd4
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ كمی از غسل زير پيرهن ماند كمی از خون خشک بر بدن ماند كفن را در بغل بگرفت و بو كرد همان طفلی كه آخر بی‌كفن ماند ⏹ •┈┈••✾••┈┈• کانال دوبیتی و رباعی های حسینیه https://eitaa.com/joinchat/2489122881Cc0f48f2cd4
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ دو چشمش بسته اما درد دارد يقينا بيش از اين ها درد دارد بريز آب روان بر سنگِ غُسلش ولي آرام اسما درد دارد ⏭ نسيم آرام‌تر خوابيده بانو مزن پروانه پر خوابيده بانو دگر رخصت نيازی نيست جبريل مزن ديگر به در خوابيده بانو ⏭ دو چشمت را به دست بسته بستم تو را با هق‌هقی پيوسته بستم مبادا پهلويت خونين شود باز خودم بندِ كفن آهسته بستم ⏭ ندارم چاره با آهم بسازم فقط با درد جانكاهم بسازم ز چوبی كه نشد گهواره باشد دو تا تابوت می‌خواهم بسازم ⏹ •┈┈••✾••┈┈• کانال دوبیتی و رباعی های حسینیه https://eitaa.com/joinchat/2489122881Cc0f48f2cd4
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ ای هردو جهان قبضه به مشتت زهرا از داغ پدر خمیده پشتت زهرا رازی که نگفتی پسرت صادق گفت آن ضرب غلاف تیغ کشتت زهرا ⏭ رفتی و تنی سوخته از تب بردی آرام مرا به جان زینب بردی با آمدنت به خانه‌ام فاطمه جان نه سال صفا دادی و یک شب بردی ⏭ از داغ تو من به خویشتن می‌پیچم این نسخه‌ی دردی‌ست که من می‌پیچم تو دست مرا ز بند وا کردی و لیک من دست تو در بند کفن می‌پیچم ⏹ •┈┈••✾••┈┈• کانال دوبیتی و رباعی های حسینیه https://eitaa.com/joinchat/2489122881Cc0f48f2cd4
چون لاله به پشت در شکفتی زهرا از شدت درد ، شب نخفتی زهرا میسوزم از این داغ ، که تا آخر عمر تو سوختی و به من نگفتی زهرا * تو رفتی و رفت دیگر از چشمم خواب من ماندم و یک سینه از داغ کباب دیدی به کجا کشید کار من و تو؟ زنده است ابوتراب و تو بین تراب * رخش طعنه به شام تار می زد مدینه غربتش را جار می زد خدا داند که در هنگام غسلش کفن بر جسم زهرا زار می زد شاعر: @dobeity_robaey
آن شب به خدا قسم که من هم مُردم در غسل تنت چه خون دل‌ها خوردم تابوت تو را به دوش بردم اما در اصل جنازه‌ی خودم را بردم شاعر: @dobeity_robaey
گرفته بود غم روز و شبت را ولی نشنید کس ، آه ِ لبت را نود شب با همین دست شکسته زدی شانه تو موی زینبت را شاعر: •┈┈••✾••┈┈• کانال دوبیتی و رباعی های حسینیه https://eitaa.com/joinchat/2489122881Cc0f48f2cd4
ظاهراً تشییع یک پیکر ولی باطناً تشییع زهرا و علی ✍ استاد @dobeity_robaey
شب است و هفت نفر در سکوت می‌خوانند «به عزت و شرف لا اله الا الله» شاعر: @dobeity_robaey
از جنگ برگشته علی یا از سرِ قبر؟! پشت سرِ تابوت مردِ خیبر افتاد... @dobeity_robaey
هدایت شده از اشعار آیینی حسینیه
شب است و هفت نفر در سکوت می‌خوانند «به عزت و شرف لا اله الا الله»@hosenih@dobeity_robaey
کوهم ولی از فراق تو لرزیدم آمد به سرم از آنچه می‌ترسیدم می‌سوزم از این داغ که وقت غسلت رویی که به من نشان ندادی دیدم@dobeity_robaey
نه تنها روی زهرا را نبیند غم پهلوی زهرا را نبیند خدایا وقت غسلش چاره‌ای کن علی بازوی زهرا را نبیند@dobeity_robaey
تشییع تو بود و آسمان مرثیه‌خوان بر خاک تو شُست مرتضی دست از جان قبر تو ز چشم خاکیان پنهان ماند آن‌گونه که ماند اسم اعظم پنهان ✍ @dobeity_robaey
ای خاک! بهار بی‌خزان باش ای خاک همسايه‌ی ماه و آسمان باش ای خاک اين ياسِ کبود، پهلويش مجروح است با جانِ رسول، مهربان باش اي خاک@hosenih@dobeity_robaey
هدایت شده از اشعار آیینی حسینیه
از داغ تو من به خویشتن می‌پیچم این نُسخه‌ی دردی‌ست که من می‌پیچم تو دست مرا ز بند وا کردی و لیک من دستِ تو در بندِ کفن می‌پیچم ✍مرحوم استاد ▪️نثار روح استاد مؤید، صلوات و فاتحه‌ای قرائت بفرمایید. ↳ @hosenih@dobeity_robaey
نیستی تا پس از این اشک مرا پاک کنی حقش این بود که امشب* تو مرا خاک کنی *(دیشب، آن‌شب) ↳ @dobeity_robaey