#آدمها مثل کتابند؛
از روی بعضیها باید مشق نوشت
بعضی را باید چند بار خواند،
تا مطالبشان را درک کرد؛
ولی بعضی ها را باید
نخوانده کنار گذاشت(:👌
| #آرامِجان♥️|
____
🪴|| https://eitaa.com/dochar_m •|
میگن زمان مرگ انسان از ترس نمازهای قضایی که داشته و واسه ادا کردنشون مدام امروز و فردا میکرده و حالا دیگه میبینه وقتش تموم شده مرگ واسش وحشتناک و زَجروار میشه فکر نکن چون جوانی پس حتما فرصت زیاد داری... انشاءالله که عمرت طولانی باشه ولی تاریخ تولد خیلی از سنگقبرها نشون میده مرگ پیر و جوان نمیشناسه
فکرشو بکن
هر هفته لیست سابقه و
فیلم و موسیقی هایی که گوشمیکنی
رو میدن امامزمان
اگر پاکی که هیچی
اگر نه هم که از الان خودتو
واسه تنبیه الهی آماده کن
واسه رو برگرداندن امامزمان ازت..
هدایت شده از پناهحرفاتونہ'':)
درمورد امر به معروف و نهی از منکر هم
باید بگم بحث فقط حجاب نیست
اما چیزی که فعلا بولد شده و دیده میشه حجابه
تذکر هم یه چیز واجبه
کسی نمیگه اشخاص بد حجابو به هیئت راه ندیم
میگیم باید تذکر داد
اونم با روش صحیح و در جای مناسب که یوقت شخص دلش نشکنه
هدایت شده از پناهحرفاتونہ'':)
برای جذب انسان ها به هیئت و محیط مذهبی
قرار نیست که از عقایدمون خودمون کوتاه بیاییم
و چشم بپوشیم
و به هر روشی شده افراد رو جذب کنیم
هر کاری روش درست خودشو داره که باید یاد داشت 👌🏻
هدایت شده از خاطرات
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
با احتیاط دیده شود❗
با صدای بلند گوش دهید❗
هدایت شده از تہشکہحرمہ... !
ارادت خاصی به حضرت علی اکبر دارم.... 💔
فکر میکنم هرچی براشون گریه کنم کمه..
- دچار!
ایعصایِپیریِبابابلندشو ازجابخاطرِدللیـلابلندشو، تادرکنارپیکرتوجانندادهام آرامِجـانمازدلِصحر
حسینجـانشبعلیاکبرِ..
میگنهمهکارایِپدردستِپسربزرگهٔ..
میدونیچقدرعلیاکبرمودببودمقابلِ
باباش؟!
آیجووناییکهامشبگرۀدلتونبازنشد،
زودنیتکنیدبگیدماامشبمیریمدستُپای
باباهامونُمیبوسیم،بزارباباتتعجبکنـه
بگهچرااینجوریمیکنیبگواخهرفتمفهمیدم
اقامعلیاکبردوستدارهبچهنوکرباباشباشه
منممیخوامنوکرتباشم،بگواگهبابامنباهات
بلندحرفزدمغلطکردم؛
امامصادق«علیهالسلام»فرمود:بهترینلحظه
برایبابااونلحظهایِکهمیبینهجوونشجلوش
راهمیره،قدمیکشه،گفتندآقابدترینلحظهچه
لحظهایه؟!
فرمود:اونلحظهایکهباباخودشبچهشوتوقبر
بذاره،بدترینلحظهبرایبابااونلحظهایِکهدست
وپازدنبچهشوببینه،ایناهمهبراتمقدمهبوده
روضهزیادشنیدیمیخوامزودیروضـهبگم؛
ایعصایِپیریِبابابلندشو
ازجابخاطرِدللیـلابلندشو،
تادرکنارپیکرتوجانندادهام
آرامِجـانمازدلِصحرابلندشو:)
همچینکهاومدگفت:بابااجازهبدهبرممیدان؛
فرمود:بروعلیجـانماماقبلرفتنتبروتوخیمه
باخواهراتوداعکن..
اومدتوخیمهزینب
خواهراشدورشُگرفتندهیمیگهعمهقربونت
برهمواظبخودتباشعزیزدلم..
خواهراشدورشوگرفتند،سکینهمیگه:
مراقبخودتباشداداشجـان(:
آمادهشداززیرقرآنردشکردن،همچینکهسوار
شداومدبرهیهودیدناباعبداللهصدازد:پسرم
صبرکن؛فرمود:بلهبابا،گفت:حالاکهداریمیری
پیادهشوچندقدمجلویِمنراهبروخوبقد
وبالاتُببینم،بویدلِسوختهایمیاد؛
امشبچهخبره؟!کربلاییها،علیاکبررفتمیدان..'
جنگنمایانیکردجیگرشدارهمیسوزه،
برگشتجلویِخیمهصدازدباباجیگرمدارهمیسوزه
ابیعبداللهزبانرودهانعلیگذاشت،یعنیبابا
توتشنهایمنازتوتشنهترم،دوبارهرفتتودلِ
میدونزد،باهمهفرقمیکنهعلیاکبـر(:
دیدندیگهنمیتوننحریفشبشنمثلباباش
حسیـن،مثلپدربزرگشعلـی،مثلعموش
امامحسـن،زدتودلِدشمنهمونجاکوچهباز
کردند..
همچینکهزدتودلِدشمن،یهنانجیبیشمشیر
بهفرقشزد،یکینیزهبهپهلوشزد،ایناسب
جنگدیدهاستتعلیمدیدهاست،میدونه
وقتیسواردستشُدورگردنبندازهیعنی
بایدبرگردهبهسمتخیمهها،همچیـنکه
دستشوانداختددورگردنعقاب،خوناز
سَرِعلیریختجلوچشماسبُگرفت؛
عوضاینکهبرهسمتخیمهها،رفتتودلِدشمن،
یهوقتحسیننگاهکرددیدشمشیرابالامیاد..
هیمیگفت:وایپسـرم..ازخیمهمیگنابیعبدالله
چناندویدهیمیخوردزمینبلندمیشد،هی
میگفتولدی..وقتیاومدکنارعلی،دیدعلی
دارهپاهاشوروخاکامیکشه:)