هدایت شده از خاطرات
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
با احتیاط دیده شود❗
با صدای بلند گوش دهید❗
هدایت شده از تہشکہحرمہ... !
ارادت خاصی به حضرت علی اکبر دارم.... 💔
فکر میکنم هرچی براشون گریه کنم کمه..
- دچار!
ایعصایِپیریِبابابلندشو ازجابخاطرِدللیـلابلندشو، تادرکنارپیکرتوجانندادهام آرامِجـانمازدلِصحر
حسینجـانشبعلیاکبرِ..
میگنهمهکارایِپدردستِپسربزرگهٔ..
میدونیچقدرعلیاکبرمودببودمقابلِ
باباش؟!
آیجووناییکهامشبگرۀدلتونبازنشد،
زودنیتکنیدبگیدماامشبمیریمدستُپای
باباهامونُمیبوسیم،بزارباباتتعجبکنـه
بگهچرااینجوریمیکنیبگواخهرفتمفهمیدم
اقامعلیاکبردوستدارهبچهنوکرباباشباشه
منممیخوامنوکرتباشم،بگواگهبابامنباهات
بلندحرفزدمغلطکردم؛
امامصادق«علیهالسلام»فرمود:بهترینلحظه
برایبابااونلحظهایِکهمیبینهجوونشجلوش
راهمیره،قدمیکشه،گفتندآقابدترینلحظهچه
لحظهایه؟!
فرمود:اونلحظهایکهباباخودشبچهشوتوقبر
بذاره،بدترینلحظهبرایبابااونلحظهایِکهدست
وپازدنبچهشوببینه،ایناهمهبراتمقدمهبوده
روضهزیادشنیدیمیخوامزودیروضـهبگم؛
ایعصایِپیریِبابابلندشو
ازجابخاطرِدللیـلابلندشو،
تادرکنارپیکرتوجانندادهام
آرامِجـانمازدلِصحرابلندشو:)
همچینکهاومدگفت:بابااجازهبدهبرممیدان؛
فرمود:بروعلیجـانماماقبلرفتنتبروتوخیمه
باخواهراتوداعکن..
اومدتوخیمهزینب
خواهراشدورشُگرفتندهیمیگهعمهقربونت
برهمواظبخودتباشعزیزدلم..
خواهراشدورشوگرفتند،سکینهمیگه:
مراقبخودتباشداداشجـان(:
آمادهشداززیرقرآنردشکردن،همچینکهسوار
شداومدبرهیهودیدناباعبداللهصدازد:پسرم
صبرکن؛فرمود:بلهبابا،گفت:حالاکهداریمیری
پیادهشوچندقدمجلویِمنراهبروخوبقد
وبالاتُببینم،بویدلِسوختهایمیاد؛
امشبچهخبره؟!کربلاییها،علیاکبررفتمیدان..'
جنگنمایانیکردجیگرشدارهمیسوزه،
برگشتجلویِخیمهصدازدباباجیگرمدارهمیسوزه
ابیعبداللهزبانرودهانعلیگذاشت،یعنیبابا
توتشنهایمنازتوتشنهترم،دوبارهرفتتودلِ
میدونزد،باهمهفرقمیکنهعلیاکبـر(:
دیدندیگهنمیتوننحریفشبشنمثلباباش
حسیـن،مثلپدربزرگشعلـی،مثلعموش
امامحسـن،زدتودلِدشمنهمونجاکوچهباز
کردند..
همچینکهزدتودلِدشمن،یهنانجیبیشمشیر
بهفرقشزد،یکینیزهبهپهلوشزد،ایناسب
جنگدیدهاستتعلیمدیدهاست،میدونه
وقتیسواردستشُدورگردنبندازهیعنی
بایدبرگردهبهسمتخیمهها،همچیـنکه
دستشوانداختددورگردنعقاب،خوناز
سَرِعلیریختجلوچشماسبُگرفت؛
عوضاینکهبرهسمتخیمهها،رفتتودلِدشمن،
یهوقتحسیننگاهکرددیدشمشیرابالامیاد..
هیمیگفت:وایپسـرم..ازخیمهمیگنابیعبدالله
چناندویدهیمیخوردزمینبلندمیشد،هی
میگفتولدی..وقتیاومدکنارعلی،دیدعلی
دارهپاهاشوروخاکامیکشه:)
سوالِمناینهعلیاکبـر
قطعهبهقطعهشدتنشچجوری!
سوالِمناینهچطورشهیدشد
کهتاحسینرسیدناامیدشد؛
میمیرمازهمینحالت،اربابمونُببین
تاجسماکبرشبازانوهاشهیمیخورهزمین
بلندههقهقش،میمیرمازهمین
یهداغتودلِحسیننهفته
بههیشکیحتیخواهرشنگفته،
هرعضویروبرمیدارهمیبوسه
یهعضودیگهرویِزمینمیوفته:)!
صورتروصورتعلیگذاشت،همهدارن
هلهلهمیکنن،یهمرتبهحسکردیهدستِ
مهربونروشونشهیهنگاهکرددیدخواهرش
زینبـه(:
تنهاکشتهایکهپایناموسِحسینُوسطِ
میدونبازکرد،علیاکبربود،یهوقتصدازد
علیجـانبلندشوببینعمهاومده،نامحرمـا
همدارنمیـان؛
چیشدهعمهامرفتهوسطِ میدون،خوبنگاه
کردمدیدمجوونـایهعباروگرفتن،یهبـدنِ
قطعهقطعه...
دوبارزنوبچهریختنبیرونازخیمه؛
باردومکجابودریختنبیرون؟!
یهبارسرعلیاکبرهمهازخیمهریختنبیرون
یهباردیگههمهمهازخیمههابیروندویدن
ولیسالارزینبراندیدن..
مرحومسیدبنطاووس،مرحومشیخحُرعاملی
دوتاازمقتلنویسانیکهسندشونمعتبرهو
محکممیگن،میگنوقتیرسیدکنارِبدنِعلیاکبر،
همتوندیگهدوسهکلمهروبلدیدلااقلعربی
هیچمقتلیخصوصاًایندومقتلننوشتن
"فَنَزَلَمِنَالفَرَس"اگهمیخواستبگهکنار
بدنازاسبپاییناومداینعبارتُمیگفت؛
نوشتنتانگاهشبهعلیاکبرافتاد"فَسَقَطَمِنَالفَرَس"باصورتافتادروخاک
ابیعبداللههیمیخواستبلندبشه،
هیمیخوردزمینآخاینصحنهمیکشه..
یهوقتدیدنیهپیرمردروزانوهاشداره
راهمیره(:
هیمیگفتیهبابابگو،
لباتروهمبذاربگوبابایهباردیگهصداتو
بشنوم،هرکاریکردعلیحرفنمیزدکارتموم
شدهبود:)💔