ما بدین در نه پِیِ حشمت و جاه آمده‌ایم از بد حادثه این جا به پناه آمده‌ایم رهروِ منزلِ عشقیم و ز سرحدِّ عَدَم تا به اقلیمِ وجود این همه راه آمده‌ایم سبزهٔ خطِّ تو دیدیم و ز بُستانِ بهشت به طلبکاریِ این مهرگیاه آمده‌ایم با چُنین گنج که شد خازنِ او روحِ امین به گدایی به درِ خانهٔ شاه آمده‌ایم لنگرِ حِلمِ تو ای کِشتیِ توفیق کجاست؟ که در این بحرِ کَرَم غرقِ گناه آمده‌ایم آبرو می‌رود ای ابرِ خطاپوش ببار که به دیوانِ عمل نامه سیاه آمده‌ایم حافظ این خرقهٔ پشمینه بینداز که ما از پِیِ قافله با آتشِ آه آمده‌ایم

دیشب عجیبترین شب زندگی من بود حتی عجیبتر از شب عملیات دوره آموزشی سربازی که تا صبح شاهد انفجار بودیم. دیشب پایان اربعین در کربلا بود. گرمای هوا در اربعین در سایه به ۴۸ درجه رسیده بود و حتی شبها هم انسان را کلافه میکردـ افراد با ملیتهای و با چهره و رنگ پوست مختلف دیده می شدند. هندیها، پاکستانیها، افغانیها و اهالی آذربایجان بسیار بیش از انتظار بودند. حتی پرچم کشورهایی مثل سوئد هم دیده میشد. حضور شیعیان بحرین، قطر و عربستان هم عجیب بود. شیعیان لبنان هم مثل همیشه حضور داشتند. با هر کس روبرو میشدی نمیدانستی آیا زبان تو را میفهمد یا نه؟ پلیس کربلا از حجم عظیم خودرو و مردم دست و پایش را گم کرده بود و اوضاع نا به سامان ترافیک قابل توصیف نیست. موکبها هر چه برای زائرین مد نظر داشتنـد و باقیمانده بود را تقدیم کردند. یادم به این آیه افتاد که «فیه ما تشتهی الانفس...». انواع خوردنیها و نوشیدنیها. اما آنچه عجیب بود اینکه حتی یک اتاق در هتلها با هیچ قیمتی نبود. حتی پیدا کردن موکب هم ماموریت غیر ممکن بود! مردم، زن و مرد کف خیابانها خوابیده بودند. بالاخره شب در یک حسینیه بصورت فشرده خوابیدیم. مسوول حسینیه شرط کرد که اذان صبح باید محل را ترک کنید. دقیقا همان موقع همه را بیدار کرد و قبل از طلوع همه را بیرون کرد! فکر کنم یادش نبود که ما همان زائرینی هستیم که برای اسکان و اطعام به ما التماس می کردند!!! مساله اسکان در کربلا خیلی مهمتر از اطعام است که ان شا الله با افتتاح صحن عقیله و همت خیرین حل شود. این شب با شیرین کاری مسوول اعلام مفقودین حرم امام حسین پایان یافت. جایی که مدام اسامی افراد را با نام کشور و شهرشان به همراه محل انتظار همراهان می خواند و گفت: «آقای حجت بن الحسن العسکری از مدینه! آقای حجت بن الحسن العسکری از مدینه! همه این مردم منتظر شما هستند!!!»

اوضاع ترافیک «باب بغداد»، ورودی کربلا در شام اربعین فقط قیافه و عکس العمل پلیسها را تماشا کنید!

📌 اربعینی‌ها، سفت بچسبید به اربعین که بعدش پشیمون نشید! 🚩 امام حسین(ع) خودش اومده تک‌تک مارو دعوت کرده... ➕ ماجرای دردناک حُر جعفی که به درخواست امام پاسخ مثبت نداد...

دانی که چیست دولت؟ دیدار یار دیدن در کوی او گدایی بر خسروی گزیدن از جان طمع بریدن آسان بود ولیکن از دوستان جانی مشکل توان بریدن خواهم شدن به بستان چون غنچه با دل تنگ وآنجا به نیک نامی پیراهنی دریدن گه چون نسیم با گل راز نهفته گفتن گه سر عشقبازی از بلبلان شنیدن بوسیدن لب یار اول ز دست مگذار کآخر ملول گردی از دست و لب گزیدن فرصت شمار صحبت کز این دوراهه منزل چون بگذریم دیگر نتوان به هم رسیدن گویی برفت حافظ از یاد شاه یحیی یا رب به یادش آور درویش پروریدن

وهابیون از یک طرف برخلاف قاطبه اهل سنت میگویند پیامبر وفات نموده و انسان مرده درک ندارد و زیارت بدعت و شرک آمیز است. از طرف دیگر بالای سر مرقد پیامبر این آیه را نصب کرده‌اند که: آنان که نزد پیامبر صدایشان را آهسته کنند خدا دلهایشان را برای تقوی آزموده است!!!

این یعنی هم‌اکنون با جمعیت ۸ میلیاردی دنیا بیش از یک میلیارد شیعه در جهان وجود دارد

امروز در بازگشت از کربلا متوجه اتفاقی جدید و عجیب شدم موکبهای سمت رفت به سوی کربلا همه تعطیل بود اما... موکبهایی در سمت برگشت فعال بود و پذیری زائرین پیاده ای بود که در گرمای حدود ۴۵ درجه به نجف برمی‌گشتند حتما شنیده اید هر قدم پیاده برای زیارت سیدالشهدا یک حج و یک عمره ارزش دارد... آیا میدانید بازگشت پیاده دو برابر ثواب دارد؟

زان یارِ دل‌نوازم، شُکری است با شکایت گر نکته‌دانِ عشقی، بشنو تو این حکایت رندانِ تشنه‌لب را، آبی نمی‌دهد کس گویی ولی‌شناسان، رفتند از این ولایت در زلفِ چون کمندش، ای دل مپیچ کآنجا سرها بریده بینی، بی‌جرم و بی‌جنایت در این شبِ سیاهم، گم گشت راهِ مقصود از گوشه‌ای برون آی، ای کوکبِ هدایت از هر طرف که رفتم، جز وحشتم نَیَفزود زِنهار از این بیابان، وین راهِ بی‌نهایت ای آفتابِ خوبان، می‌جوشد اندرونم یک ساعتم بِگُنجان، در سایهٔ عنایت این راه را نهایت، صورت کجا توان بست؟ کِش صد هزار منزل، بیش است در بِدایت هر چند بردی آبم، روی از دَرَت نَتابم جور از حبیب خوش‌تر، کز مُدَّعی رعایت عشقت رِسَد به فریاد، ار خود به سانِ حافظ قرآن ز بَر بخوانی، در چاردَه روایت

🔹دوستان عزیز چرا امروزه از چیزی لذت نمیبریم? یا کمتر لذت میبریم? یکی از دلایل علمی و روانشناسی اون توی این کلیپ گفته شده🤔 🎙استاد عزیزی

هرچند حال و روز زمین و زمان بَد است یک قطعه از بهشت در آغوش مشهد است حتی فرشته ای که به پابوس آمده انگار بین رفتن و ماندن مردد است اینجا مدینه نیست نه اینجا مدینه نیست پس بوی عطر کیست که مثل محمد است؟! حتی اگر به آخر خط هم رسیده ای اینجا برای عشق، شروعی مجدد است جایی که آسمان به زمین وصل می شود جایی که بین عالم و آدم زبانزد است هرجا دلی شکست به اینجا بیاورید اینجا بهشت شهر خدا شهر مشهد است

به مناسبت سالروز ازدواج حضرت خدیجه س و رسول اکرم ص بسیار زیبا

🎼 یادم نمی‌رود... 📝 شعر: مهدی جهاندار 🎹 تنظیم ساز و آواز: روح‌الله شعرا زنهار! وعده‌ی سرِ خرمن با مردم صبور و فروتن زنهار! چشم‌های شهیدان بیننده‌اند از پسِ روزن یادم نمی‌رود که چه گفتی درباره‌ی دروغ نگفتن! یادم نمی‌رود که چه گفتی از جایگاه و منزلت زن گفتی کسی گرسنه نخوابد دیگر کنار کوچه و برزن گفتی رفاهِ حدّ اقلّی: ماشین و کار و همسر و مسکن گفتند طرح و نقشه چه داری؟ گفتی که واضح است و مبرهن: احقاق حق به طور مساوی ظلم و ستم نه یک سرِ سوزن، اجرای بی‌تعارف قانون اهل جناح و دسته نبودن، توزیع عادلانه‌ی ثروت از نفت و گاز و صنعت و معدن، یکرنگی و وفاق و تفاهم بی ناکسانِ تفرقه‌افکن، شایستگان و کارشناسان در صدرِ صنعت و هنر و فن، آرامش و رضایت مردم رسوایی و شکستن دشمن. گفتند راه کشته‌ی جمهور؟ گفتی ادامه دادنش از من -آن مردِ بی‌توقعِ خاموش آن راهِ نیمه‌کاره‌ی روشن- سوگند خورده‌ای که بمانی تا پای جان مدافع میهن با صاحبان ثروت و قدرت برخیز و دست و پنجه بیفکن نهج‌البلاغه‌ی علی است این زنهار از آن عزیزِ مُهَیمن زنهار! آن خدای عدالت نزدیک توست از رگ گردن... من یادم است هرچه که گفتی یادت بماند اینهمه شیون

شعر روز اول مدرسه

روایتی بسیار دیدنی از زندگی شهید علی کسائی که افتخار دامادی ایشان را دارم. https://telewebion.com/episode/0xf214f3a

این فرمایشات رو که در باره آیات قرآنی است که این روزها داره دقیقا برخلافش عمل میشه رو خوب گوش بدید . نتیجه گیری با خودتان

در آستانه ی طلوع آفتاب، ستاره ها یک به یک غروب می کنند. #امام_زمان #سید_حسن_نصرالله

لما رأى وحدته ع أتى أخاه و قال يا أخي هل من رخصة؟ وقتی كه ابالفضل تنهائى برادر را ديد آمد خدمت حضرت امام حسین و گفت: يا أخاه! آيا رخصت جهاد به من مى‏دهى؟ فبكى الحسين ع بكاء شديدا امام حسين عليه السلام گريه شديدى كرد ثم قال يا أَخِي أَنْتَ صَاحِبُ لِوَائِي وَ إِذَا مَضَيْتَ تَفَرَّقَ عَسْكَرِي ‏ بعد فرمود: اى برادر! تو پرچمدار منى، اگه تو شهيد بشی لشكر من از هم می پاشد فَقَالَ الْعَبَّاسُ قَدْ ضَاقَ صَدْرِي وَ سَئِمْتُ مِنَ الْحَيَاةِ وَ أُرِيدُ أَنْ أَطْلُبَ ثَأْرِي مِنْ هَؤُلَاءِ الْمُنَافِقِينَ. عباس علیه السلام عرضه داشت: آقا سينم تنگ شده و از زندگى خسته شده ام. ميخواهم از اين منافقین خونخواهى كنم.

این فرمایشات رو که در باره آیات قرآنی است که این روزها داره دقیقا برخلافش عمل میشه رو خوب گوش بدید . نتیجه گیری با خودتان

🚩 تاریخ بنویسد: یک رهبر شیعه خود را فدای مظلومان اهل سنت کرد...

نور به قبرت بباره! چقدر درست پیش بینی کردی!!!

دیشب بچه‌های فلسطینی بدون استرس و باخوشحالی خوابیدن چقدر ذوق کردنشون قشنگه

این جوشش خون شهیدان است می‌بینی عشق است و اعجاز است و ایمان است می‌بینی چشمان مظلومان عالم روشن از نورش این‌ها شهاب رجم شیطان است، می‌بینی این آذرخش از چشم خیس کودکی تشنه‌ست نفرین ابر و آه طوفان است، می‌بینی این ضجّه‌ی زن‌های مانده زیر آوار است فریاد مردان رجزخوان است، می‌بینی آتشفشان شعله‌های انتقام است این این انفجار بغض وجدان است؛ می‌بینی لبخند طهرانی‌مقدم‌هاست، موشک نیست این وعده‌ی سرخ شهیدان است می‌بینی #زهرا_سپهکار #وعده_صادق