🌙☘️
☘️
.
•|| #شهید_شناسـے 💌
.
.
.
.
احمد بیابانـے در خانوادهاے مذهبـے بہ دنیا مـےآید و رشد پیدا مـےڪند.
پدر احمد بیابانـے از ترڪ هاے با اصالتـے بوده ڪہ روضهخوانـے در منزلش ترڪ نمـےشد.
شهید بیابانـے دوران دبستان و راهنمایے را طے مےڪند اما جاے درس در دوره دبیرستان راهـے زورخانہ مـےشود.
متأسفانہ احمد بیابانـے آن زمان استعداد عجیبے در دعوا داشتہ است بہ طورے ڪہ هر روز در منطقہ ے شاهعبدالعظیم یا او را با چاقو مےزدند یا او ڪسـے را مـےزده.
آن زمان چندتا دعواے بزرگ هم در میدان شهرری راه مـےاندازد و عده ے زیادے را هم مـےزند.
ڪسانـے ڪہ از شهید بیابانـے مـےگفتند بہ این نڪتہ تاڪید مـےڪردند ڪہ بدنش حسابے جاے #چاقو داشتہ و هر موقع دعوا مےڪرده، اول #خودش را مـےزده تا طرف مقابل بترسد.
اما در ڪنار این صفات باید این را هم گفت ڪہ شهید بیابانے خیلے زیاد بہ پدر و مادرش #احترام مےگذاشته است و هر موقع آنها ڪارے داشتند، بدون معطلـے انجام مےداده.
ڪل ماه محرم و صفر لباس مشڪے بہ تن مےڪرده و هر پنجشنبہ و جمعہ بہ هیئت محلشان ڪمڪ مےڪرده و قبضها را نگه مےداشتہ و مـےگفتہ «اینها #سند_نوڪرے است!»
یڪـے از مسائلے ڪہ احمد بیابانے را نجات داد و عاقبت بخیر ڪرد، #نماز بود؛ با همه ے خلافهایے ڪہ مـےڪرد هیچ موقع نمازش #ترڪ نشد.
#انقلاب ڪہ شد احمد ڪلا زندگے جدیدے را انتخاب مےڪند و با بچههاے انقلاب همراه مےشود. مسجد مےرود،
در سخنرانےها شرڪت مےڪند، نماز جماعت مےخواند، دعوا نمےڪند و عرق نمےخورد اما این #تحول یڪ سال بیشتر طول نمےڪشد.
یعنے بعد از یڪ سال دوباره همان احمد سابق مےشود. بہ باغهاے اطراف شاهعبدالعظیم مےرفته براے #عرقخورے و بعد از آن هم در خیابان دعوا مےگرفته است.
یڪ روز بچههاے بسیج تصمیم مےگیرند او را دستگیر ڪنند چرا ڪہ دادسراے شهررے حڪم #مفسدفےالارض بودن او را صادر مےڪند.
وقتـے احمد این موضوع را مـےفهمد بہ پیشنهاد دوستانش تصمیم مےگیرد بہ جبهہ برود اما به هر درے مےزند، نمےتواند تا این ڪہ بہ دست بچہهاے بسیج مےافتد و او را #دستگیر مـےکنند.
آقاے راسخ فرمانده ے گردان مالڪ تعریف مـےڪرد :
«یڪ روز دیدم بچہ ها احمد بیابانـے را گرفتہ اند و اسلحہ پشت گردنش گذاشتهاند و مـےگویند خجالت نمـےڪشـے بچههاےمردم در جبهہ ها مـےجنگند تو اینجا #الواتـے مـےڪنـے؟
احمد داد زد :نامرده ڪسـے ڪہ فردا نره جبهہ!
من هم وقتے صحنہ را دیدم گفتم من فردا دارم بہ جبهہ مـےروم اگر مردے فردا ساعت شش صبح میدان شاهعبدالعظیم باش.
فڪر نمـےڪردیم بیاید ولـے آمد و پاے حرفش ماند».
یڪ ماه از حضورش در جبهہ ریجاب گذشتہ بود ڪہ بہ دلیل دعواها و ڪارهاے نامربوطش از جبهہ اخراج مـےشود.
فرمانده ےبعدے ریجاب خودش مـےآید دنبال احمد و وقتـے احمد دوباره برمـےگردد دیگر آن آدم قبلـے نیست.
نمازهایش ورد زبان همہ مـےشود و شب زندهدارےهایش براے همہ الگو؛ هر ڪسـے بہ او مـےرسد التماس دعا مـےگوید.
دیگر در جبهہ مـےماند ولـےخیلـےجالب است، دوستانش مـےگفتند احمد با ما به استخر نمـےآمد چرا ڪہ مـےگفت من بدنم پر از جاے چاقو است و با این بدن آبروے رزمندهها را مـےبرم.
حتـے مـےترسید شهید شود.
دوستانش تعریف مـےڪردند احمد شب آخر از خدا مـےخواست #بدنش بعد از شهادت اینطور نباشد.
فرداے آن شب با محسن حاجـےبابا، فرمانده ے سپاه غرب برای شناسایـے مـےروند ڪہ گلولہ ے مستقیم تانڪ به آنها مـےخورد و ٍ#بدنش ڪامل #مـےسوزد و خدا اینطور دعایش را #مستجاب مـےڪند.📍
•| #شهداییمـ
.https://eitaa.com/doghtaran_zahrayei.
☘️
🌙☘️
•°
گفتم:
چے شـ😧ـددد؟!
ترسیدے مادرمـ ببینہ دارےْ لپھ پاڪ میکنـ🙄ـے..؟
گفت:
نهههھ گفتم یامادرِ منه یامادرِ تـ∞ـو
اگه مادر من باشـ👐🏻ـہ
ناراحت میشہ ببینه عروسش به پسرش ڪار داده👣
اگه مادر تو باشہ..
حتماًمیگه نصیبه رو لوس میڪنے!😅
نمیخواستمـ ناراحتشون کنمـ🙃ـ
لازمـ نیست کسے بدونہ من دارمـ لپہ
پآڪ میکنمـ🍃
تو بدووونے ڪافیہ!
براےِ من مهمـ توویے💕
🕊| #شهید_مهدے_تجلایـی
♥️| #عاشقانہ_های_شهدایے
•°
https://eitaa.com/doghtaran_zahrayei
#لگد_به بانوی با حجاب#
الان اگه این اتفاق برای یک خانم بی حجاب می افتاد مسیح علینژاد خودشو میکشت تا دم از حقوق زنان بزنه و...
اما الان چه کسی حمایت میکنه از این بانوی با عفت و با حیا و حجاب...
چرا رسانه ها داد نمیزن و از رویداد چنین حادثه ای خبر نمیدن....
مظلوم....😔😔😔
دانشگاه تهران...
https://eitaa.com/doghtaran_zahrayei
جوانان انقلابی
لگد، پهلو، چادر.......!!!! برای ما این کلمات آشناست.... ما بچه های #مادرپهلو شکستـ💔ـهایم #تکرا
••[از مادربه دخترانش غریبـ∞ـے ارث رسید😞]••
💔🍃
#روحےلڪالفدایااماه
پـای درس شهیـــد.....
👈 توڪــل
✍ده روز پیش گفته بود جزیره را شناسایی ڪنند، ولی خبری نبود.
🍁همه ش می گفتند « جریان آب تنده، نمی شه رد شد. گرداب ڪه بشه، همه چیز رو می ڪشه تو خودش. »
🍁 حسن باقری گفت: خب چه بڪنیم؟ می خواید بریم سراغ خدا بگیم خدایا آب رو نگه دار؟
🍁 شاید خدا روز قیامت جلوت رو گرفت، پرسید تو اومدی ؟ اگه می اومدی، ڪمڪ می ڪردیم. اون وقت چی جواب می دی؟ - آخه گرداب ڪه بشه. . . – همه ش عقلی بحث می ڪنه.
بابا تو بفرست، شاید خدا ڪمڪ ڪرد.
#شهید_حسن_باقری
#خاطره
یادگاران، جلد چهار، کتاب حسن باقری، ص 62
🆔 https://eitaa.com/doghtaran_zahrayei