✅کانال نوای ناب با بیش از صدها
کلیپ مداحی ترکی فارسی در ایتا
💓💓💓💓💓💓
💓 مرجع نوحه ترکی فارسی
✅ برای دیدن کلیپهای بیشتروارد کانال شوید 👇👇👇👇
✅مناجات خوانی استاد مرحوم
💚حاج سلیم موذن زاده
✅استاد شجریان
✅ استاد منزوی
☑️ حاج منصور ارضی
☑️حاج محمود کریمی
☑️ حاج محمد نوروزی
☑️ حاج مجید بنی فاطمه
✅استاد موذن زاده
✅ استاد تمدنی
✅ استاد منصوری
https://eitaa.com/joinchat/936902702Ca95e833fef
https://eitaa.com/joinchat/936902702Ca95e833fef
#قسمت_هشتم
لباس های مرا عوض کردم و لباسی تازه به تن کردم مثل شب قبل همه شادی خودشان را با
شعر های محلی و دست زدن ابراز میکردند
بعد از ساعتی عروس داماد آمدند همه به کوچه رفتیم و از کوچه تا اتاق عروس داماد
همراهی کردیم تا در جایگاهمخصوص خود نشستند
جشن شادی تا پاسی از شب ادامه پیداکرد0
بعد از آن داماد به پشت بام می رود با با پرتاب میوه های پائیزی به سمت پائین
مراسم را تمام کند
این یک رسم است که مردم از دست داماد میوه می گیرند
بعد از این که عروسو داماد به خانه ی جدیدشان رفتند ما هم به خانه برگشتیم
تازه از مدرسه به خانه آمده بودم هنوز زمان زیادی نگذشته بود تا فرصت کنم لباس هایم
را عوض کنم با هیجان داشتم به مراسم فردا شب فکر می کردم.
خب این مراسم فقط سالی یکبار اتفاق می افتد و باید سعی کنم همه چیز را آماده بگذارم
داخل اتاق رفتم وسایل را کمی جابجا کردم.
کرسی را به سمت وسط اتاق بردم تا جایش تغییر کند چند پارچه ی رنگی از داخل کمد
برداشتم و روی کرسی انداختم ، داخل انباری رفتم چراغ نفتی قدیمی را از روی طاقچه برداشتم
و دورنش را پر از نفت کردم و روی کرسی قرار دادم از داخل ویترین شیشه ای ظرف بزرگی را
برای میوه برداشتم تقریبا همان اندازه ی ظرف کناری بود فقط کمی بزرگتر
تا عصر مشغول کارهای خانه بودم نزدیک غروب رفتم مغازه پایین 5چند کیلو تخمه آفتاب
گردان خریدم و به سمت خانه برگشتم
نزدیک خانه که رسیدم دوستم زهرا را دیدم سالم کردم و از مراسم شب برایش گفتم
زهرا هم گفتم ظرف های آجیل را آماده کرده و فقط روشن کردن آتش زیر کرسی مانده
است.
بعد خدا حافظی از زهرا داخل اتاق رفتم و لباس هایم را عوض کردم تا آماده شوم می
دانستم بعد از نماز مغرب و عشا فامیل هایمان می آیند مادربزرگم که زودتر از همه می آید
منظور سراشیبی که از در خانه تا مغازه هست
نویسنده : تمنا🌺
کپی حرام 🦋
@Roman_Sara☘
May 11