دختر آسـمانـی
من چرا یادم رفته #روزهای_بی_آینه رو اینجا معرفی کنم؟ #معرفی_کتاب
هوالمحبوب
امروز من با یک عشق و وفاداری عجیب آشنا شدم، عشق و انتظار و وفاداری یک زن ۱۸ ساله که فقط یک سال و نیم از زندگی مشترکش گذشته بود که همسر خلبانش اسیر شد و او (منیژه) ماند و یک قلب عاشق و یک دنیا خاطره شیرین و علی اکبر ۴ ماهه که هر وقت دلتنگ عزیزش،همسرش، عشقش میشد چهره او را ببیند.
منیژه انتظار میکشد ...هجده سال ...آن هم در بی خبری محض ، آنقدر از حسینش بی خبر بوده اند که بنیاد شهید به منیژه می گوید میتواند ازدواج کند و دیگر منتظر حسین نماند.
اما انتظار او نتیجه میدهد و فراق ۱۸ ساله به پایان میرسد ، حسین بعد از ۱۸ سال اسارت به وطن و آغوش خانواده برمیگردد ، حسینی که از رنج های اسارت هیچ نمیگوید ولی آثارش در جسم و روح او نمایان است، حسینی که ۱۸ سال در انفرادی و زندان های جمعی بوده گاهی هفته ها و ماه ها در حسرت یک لیوان آب سرد بوده یا یک حمام گرم یا یک دقیقه استفاده از نور آفتاب😭
ما با همه امکانات ارتباطی و ...که داشتیم قرنطینه دوران کرونا برایمان سخت و حوصله بر بود ، اما آنجا حسین ،حسینی که مرد پرواز بود ، آمریکا درس خوانده بود ، عاشق شده بود حالا حسرت حداقلی ترین امکانات را داشت و تنها کتابی که میتوانست داشته باشد قران بود که البته او از آن شرایط هم استفاده کرده بود و حافظ قرآن شده بود.
عجایب و تلخی های این زندگی خیلی بیشتر از آن است که بتوان در اینجا نوشت ، پیشنهاد میکنم #روزهای_بی_آینه را بخوانید و خودتان با این زندگی و عاشقانه ها و تنهایی های منیژه آشنا شوید.
#معرفی_کتاب
@dokhtar_asemooni313
خدایا مرا از نزدیکترین راه هایی که به سوی تو ختم میشود و برایم از همه آسان تر است، به وصال خود برسان.
💛