eitaa logo
دختر آسـمانـی
182 دنبال‌کننده
3.9هزار عکس
207 ویدیو
19 فایل
سوره الرحمن / آیات ۲۶ و ۲۷🙂 من برای نزدیک شدن به تو خوب می شوم:) #امام_رضا_جان💚 وصل #تو خواب و خیال است ولی باور کن عاشقی بی‌سر و پا عزم رسیدن دارد #کتاب_بخوانیم 😍 #معرفی_کتاب 🤗 🌱🪴 اگر پیشنهادی بود...👇😊 @ya_mahdi88
مشاهده در ایتا
دانلود
طبیعیه من هرجا میرم بغل دستیم مشهدی در میاد ؟ به طرز جالبی اصن :) امروزم که چهارشنبه اس... السلام علیک یا نور الله فی ظلمات الارض ❤️
اگه یکی از مردمان اون زمان بودیم چی ؟ 📚
انحطاط فکری... 📚
خدای من ... شما میدونستین اینو ؟ جامعه بعد از امام حسین 😭 📚
خروجی عزاداری هامون باید نزدیک شدن قلبهامون به همدیگه باشه اگه اینجوری نیست باید فکری بکنیم... + سخنران دارن میگن
میگی انی سلم لمن سالمکم ولی تو دلت نسبت به یه محب و عزادار امام حسین کینه داری ؟
میگن فردا یه نفر رو که تا حالا پاش به هیئت باز نشده رو با خودتون بیارید هیئت... برید دم در خونه اش بگید میخوام یه جایی دعوتت کنم و با خودتون بیاریدش...
دختر آسـمانـی
خروجی عزاداری هامون باید نزدیک شدن قلبهامون به همدیگه باشه اگه اینجوری نیست باید فکری بکنیم... + سخ
وَ لَوْ أَنَّ أَشْيَاعَنَا وَفَّقَهُمُ اللَّهُ لِطَاعَتِهِ عَلَى اجْتِمَاعٍ مِنَ الْقُلُوبِ فِي الْوَفَاءِ بِالْعَهْدِ ... اجتماع قلوب...رمز ظهور ما برای اجتماع قلوب چیکار میتونیم بکنیم ؟ + سوال خوبیه
هرکجا ملک خدا هست حسینیه توست هرکه را می‌نگرم شور دارد... علیه السلام @dokhtar_asemooni313
حیات قلب در گریه است...
26.66M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
هر چی که دارمو امام رضا بهم داد...
دختر آسـمانـی
هر چی که دارمو امام رضا بهم داد...
یه ماهه برگشتیم ولی دلتنگیش اندازه صد ساله...
دختر آسـمانـی
امام(علیه السلام) در جواب شخصى که موعظه و اندرزى از او خواست مى فرماید: از کسانى نباش که بدون عمل ام
از اینهایی نباش که؛ نیکان را دوست دارند، اما راه و روش آنها را ندارند... _علی‌بن‌ابی‌طالب‌علیه‌السلام
سلام بر مرد بی بدیل تاریخ ایران ❤️
شب تاسوعا...شهید صدر زاده علمدار...حاج قاسم... 💔
هدایت شده از دختر آسـمانـی
پنج شش ساله بودم که همراه با مادرم و برخی زنان فامیل، به منزل بانو زینب، دختر امیرمومنان علی رفتیم و به انبوه میهمانانی پیوستیم که پیش از ما رسیده بودند. زنان از مشکلات و مسائل شان می گفتند و از بانو زینب پاسخ می شنیدند. دو کنیز به پذیرایی از میهمانان و رسیدگی به امور منزل مشغول بودند. یکی‌شان زنی سیاه بود که ضمن پذیرایی، من و دیگر اطفال را وادار به سکوت می کرد و دیگری زنی جوان، زیبا، بلندبالا و بسیار مهربان بود. او با کسب اجازه از بانویش زینب، ما بچه ها را به حیاط برد تا به آرامی بازی کنیم و با مویز و خرما از ما پذیرایی کرد. رفته رفته از تعداد میهمانان کم می شد و کنیز مهربان، در هر بار مشایعت میهمانان، به من لبخند می زد و نوازشم می کرد. وقتی به اتاق بازگشتم، زنی به آرامی مشغول طرح سوال بود و کنیز جذاب و مهربان، با ادب و شرم، در حاشیه نشسته بود. نتوانستم احساسم را پنهان کنم. روی پایش نشستم، دستش را گرفتم و با صدای بلند گفتم: من شما را دوست دارم‌. شما خیلی کنیز خوب و مهربانی هستید. مادرم و یکی دو تن دیگر از زنان با خجالت زدگی از حرف من، برآشفتند که: لبابه؟!.... کنیز مهربان در حالی که با حرکت دست، آنان را دعوت به خویشتن داری می کرد، مرا به گرمی در آغوش گرفت و بوسید و با چشمان به اشک نشسته و صدایی لرزان گفت: ممنونم دختر قشنگم. کاش همین طور باشد. خدا کند کنیز خوبی باشم... این خاطره‌ی اولین دیدار من با فاطمه کلابیه، ام البنین، مادر همسرم بود... 📚
هدایت شده از دختر آسـمانـی
30 سال امام جماعت حرم قمر بنی هاشم بود...جایی که یک لحظه تنفس در آن را آرزومندیم. گفتند برایمان از این ۳۰ سال بگو ، متنی یادگاری برایمان بنویس! نوشت : همه می گویند : به ذره گر نظر لطف بوتراب کند به آسمان رود و کار آفتاب کند اما من می نویسم : به ذره گر نظر لطف ، "پور بوتراب" کند به آسمان رود و کار آفتاب کند