چقدر شبیه غروب جمعه اس...
هر روز قدری بنشینید یک مقدار با امام زمان(عج) درد دل کنید. خوب نیست شیعه روزش شب شود و شبش روز شود و اصلا به یاد ایشان نباشد.
| آیت الله میلانی |
#هم_اکنون
┄┄┅┅✿❀🍃🌼🍃❀✿┅┅┄┄
📜 #خطبه224 : این سخنرانی در شهر کوفه در دوران زمامداری آن حضرت ایراد شد.
1⃣ پرهيز از ستمكاری
🔻سوگند به خدا اگر تمام شب را بر روی خارهای سعدان به سر ببرم و يا با غل و زنجير به اين سو يا آن سو كشيده شوم، خوش تر دارم تا خدا و پيامبرش را در روز قيامت در حالی ملاقات كنم كه به بعضی از بندگان ستم و چيزی از اموال را غصب كرده باشم، چگونه بر كسی ستم كنم برای نفس خويش كه به سوی كهنگی و پوسيده شدن پيش می رود و در خاك زمان طولانی اقامت می كند.
2⃣ عدالت علوی (پرهيز از امتيازخواهی)
🔻 بخدا سوگند، برادرم عقيل را ديدم كه به شدت تهيدست شده و از من درخواست داشت تا يك من از گندمهای بيت المال را به او به ببخشم، كودكانش را ديدم كه از گرسنگی دارای موهای ژوليده و رنگشان تيره شده بود گويا با نيل رنگ شده بودند. پی در پی مرا ديدار و درخواست خود را تكرار می كرد، چون گفته های او را گوش فرادادم پنداشت كه دين خود را به او واگذار می كنم، به دلخواه او رفتار و از راه و رسم عادلانه خود دست بر می دارم، روزی آهنی را در آتش گداخته به جسمش نزديك كردم تا او را بيازمايم، پس چونان بيمار از درد فرياد زد ونزديك بود از حرارت آن بسوزد. به او گفتم ای عقيل! گريه كنندگان بر تو بگريند از حرارت آهنی می نالی كه انسانی به بازيچه آن را گرم ساخته است؟ اما مرا به آتش دوزخی می خوانی كه خدای جبّارش با خشم خود آن را گداخته است، تو از حرارت ناچيز می نالی و من از حرارت آتش الهی ننالم؟ و از اين حادثه شگفت آورتر اينكه شب هنگام كسی به ديدار ما آمد و ظرفی سرپوشيده پر از حلوا داشت، معجونی در آن ظرف بود كه از آن تنفر داشتم، گويا آن را با آب دهان مار سم يا قی كرده آن مخلوط کرده اند، به او گفتم: هديه است؟ يا زكات يا صدقه؟ كه اين دو بر ما اهل بيت پيامبر (صلی الله علیه و آله وسلم ) حرام است. گفت: نه زكات است نه صدقه، بلكه هديه است. گفتم: زنان بچه مرده بر تو بگريند، آيا از راه دين وارد شدی كه مرا بفريبی؟ يا عقلت آشفته شده يا جن زده شدی؟ يا هذيان می گویی؟ بخدا سوگند، اگر هفت اقليم را با آنچه در زير آسمانهاست به من دهند تا خدا را نافرمانی كنم كه پوست جوی را از مورچه ای به ناروا بگيرم، چنين نخواهم كرد و همانا اين دنيای آلوده شما نزد من از برگ جويده شده دهان ملخ پست تر است علی را با نعمتهای فناپذير، و لذتهای ناپايدار چه كار؟! به خدا پناه می بريم از خفتن عقل و زشتی لغزشها و از او ياری می جوييم.
┄┄┅┅✿❀🍃🌼🍃❀✿┅┅┄┄
روایت محمد علی بهمنی از غزلش برای امام رضا(ع) - خبرگزاری مهر | اخبار ایران و جهان | Mehr News Agency
https://www.mehrnews.com/news/4353519/%D8%B1%D9%88%D8%A7%DB%8C%D8%AA-%D9%85%D8%AD%D9%85%D8%AF-%D8%B9%D9%84%DB%8C-%D8%A8%D9%87%D9%85%D9%86%DB%8C-%D8%A7%D8%B2-%D8%BA%D8%B2%D9%84%D8%B4-%D8%A8%D8%B1%D8%A7%DB%8C-%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85-%D8%B1%D8%B6%D8%A7-%D8%B9
میگفت همه امامزاده هایی که رفتی زیارتشون بعد مرگت میان بازدید پس بدن :)
#امامزاده_محمد
هدایت شده از دختر آسـمانـی
دختر آسـمانـی
یه شعر فوق العاده دیگه از آقای برقعی تنهاترین نشستم گوشهای از سفرۀ همواره رنگینت چه شوری در دلم
تو دینِ تازهای آوردهای از دیدِ این مردم
که با یک گل کنیزی میشود آزاد در دینت
دختر آسـمانـی
#پانزدهمین_کتاب ۱۴۰۳ #شبیه 📚 #معرفی_کتاب #کتاب_بخوانیم @dokhtar_asemooni313
نمیگم خیلی کتاب خاصی بود ولی جالب بود...
از زمان تقریبا حال! (یا میشه گفت گذشته که داعشی وجود داشت) پلی زده بود به آینده... آینده ای که حضرت حجت ظهور کردن 😭 شهدا برگشتن ، خسف بیدا رخ داده ، کار زیاده ، دیگه مردم دعای عهد نمیخونن ، سفر تبلیغی برای گینه و جزایر دورافتاده فوجی و روستاهای چاد برگزار میشه و...
رفتن به چنین آینده شیرین و جذابی حتی به اندازه چند صفحه جالب بود... چه خیال شیرینیه خدا 😭
اللهم عجل لولیک الفرج 💔
#شبیه 📚
اشاراتی به حضرت رسول و اسلامی که ایشون آوردن و خوانشی که داعش ازش داشت هم داشتن...
#معرفی_کتاب
دختر آسـمانـی
نمیگم خیلی کتاب خاصی بود ولی جالب بود... از زمان تقریبا حال! (یا میشه گفت گذشته که داعشی وجود داشت)
کاش ما هم مثل #محمد تو متن ظهور باشیم...