💌 یک صفحه کتاب از #مسابقه «خاتون و قوماندان» اول، عکسنوشت رو مرور کن👆 🌸✏️ صفحه کتاب از اینجا👇 ❣ من، ام‌البنین، دختر فیروزه در ماه سنبله تابستانی داغ و پر آشوب به دنیا آمدم ❣ جایی در حوالی استان بامیان از سرزمین افغانستان، روستای پدری‌ام «بند امیر» را به چشم ندیدم، فقط توصیف‌های غبطه‌انگیز مادرم را می‌شنیدم ❣ پدرم معروف بود به اوستا باقر بعدها به او حاجی اخلاقی هم می‌گفتند مردی سخت کوش و کم صحبت، که با کار بنایی و گچ‌کاری معاش خانواده را تامین می‌کرد ❣ از روزی که به یاد دارم مادرم هم کار می‌کرد من با جنگ به دنیا آمدم و با جنگ بزرگ شدم. اعزام نیرو از طرف مسجد و پایگاه‌ها را که می‌دیدم و سرود آهنگران را که از بلندگوها می‌شنیدم سر شوق می‌آمدم ❣ قیافه رزمنده‌ها را که می‌دیدم انگار بهترین آدم‌های دنیا را می‌بینم سال ۶۸ به کلاس اول رفتم در مدرسه‌ای که سه شیفت بود در محله گلشهر مشهد. ❣ همه خانه ما یک اتاق سه در چهار بود یک گوشه‌اش چند تکه رختخواب بود و یک طاقچه چوبی داشت که پدرم خودش آن را درست کرده بود روی آن عکس امام و سجاده و قرآن بود تا اینجا 👆🌸 ارسال اثر به: 🦋 @dokhtar_razavi_admin #خاتون

💌 #هنر_دخترونه‌‌ای‌ها آرامش یعنی هنری داشته باشی که باهاش بتونی عشقت و احساسات رو ابراز کنی...😇 مثلا 💕 عشقی که به امـام رضا(ع) داری رو... 🎨 هنر دخترونه‌ای گل: فاطمه سادات میرمحمود ۱۴ ساله از شهرستان خرامه استان فارس 💚🤍❤️ دخترونه حرم رضوی ┏━ 🕊  ━┓ @dokhtar_razavi ┗━ 💛  ━┛ 🌸👈 همین حالا، دوستانت رو به دخترونه رضوی دعوت کن و همیار مجازی حرم باش

💌 یک صفحه کتاب از #مسابقه «خاتون و قوماندان» اول، عکسنوشت رو مرور کن👆 🌸✏️ صفحه کتاب از اینجا، قسمت ۳ 👇 ❣ فیروزه خانم مرا به دندان می‌گیرد و با همین قافله خسته و گرسنه تا بادرود می‌رود جایی در استان اصفهان نه مدرکی داشتند و نه پول و سرمایه‌ای جنگ هم که جنگ هم شروع شده اما آنها خودشان را غریبه نمی‌دانند بعضی‌هایشان به جنگ می‌روند و برای دفاع از انقلاب اسلامی تفنگ به دست می‌گیرند در بادرود چند سالی می‌مانند و کار می‌کنند تا اینکه عشق امام رضا(ع) آنها را می‌کشاند به مشهد از کلاس اول خاطره می‌نوشتم نوشتن و یادداشت کردن را دوست داشتم با زهرا دختر همسایه‌مان عالمی داشتیم مادر زهرا هم اهل خرید نبود اما  یک خاله داشت که خیلی با سلیقه بود برایش لوازم تحریر خوشگل می‌گرفت خط‌کش‌های قشنگ جعبه‌های مداد رنگی دفترهای گلدار و تزیین شده دایی زهرا مفقود الاثر بود وقتی زهرا بیست روزه بود داییش در جبهه‌ها شهید می‌شود و دیگر برنمی‌گردد تا اینجا 👆🌸 #خاتون ارسال اثر به: 🦋  @dokhtar_razavi_admin

💌 یک صفحه کتاب از #مسابقه «خاتون و قوماندان» اول، عکسنوشت رو مرور کن👆 🌸✏️ صفحه کتاب از اینجا، قسمت ۳ 👇 ❣ فیروزه خانم مرا به دندان می‌گیرد و با همین قافله خسته و گرسنه تا بادرود می‌رود جایی در استان اصفهان نه مدرکی داشتند و نه پول و سرمایه‌ای جنگ هم شروع شد اما آنها خودشان را غریبه نمی‌دانند بعضی‌هایشان به جنگ می‌روند و برای دفاع از انقلاب اسلامی تفنگ به دست می‌گیرند در بادرود چند سالی می‌مانند و کار می‌کنند تا اینکه عشق امام رضا(ع) آنها را می‌کشاند به مشهد از کلاس اول خاطره می‌نوشتم نوشتن و یادداشت کردن را دوست داشتم با زهرا دختر همسایه‌مان عالمی داشتیم مادر زهرا هم اهل خرید نبود اما  یک خاله داشت که خیلی با سلیقه بود برایش لوازم تحریر خوشگل می‌گرفت خط‌کش‌های قشنگ جعبه‌های مداد رنگی دفترهای گلدار و تزیین شده دایی زهرا مفقود الاثر بود وقتی زهرا بیست روزه بود داییش در جبهه‌ها شهید می‌شود و دیگر برنمی‌گردد تا اینجا 👆🌸 #خاتون ارسال اثر به: 🦋  @dokhtar_razavi_admin

#رواق_کودک افتتاح فاز دوم رواق کودک در حرم مطهر رضوی با حضور تولیت محترم آستان قدس رضوی. منتظرتون هستیم.... کانال کودکانه رضوی♥️ @koodakane_razavi

💌 #خاطره_دخترونه‌ای‌ها روز شنبه بود به ترمینال زنگ زدم که بلیط بگیرم برای شهرستان _من شهر دیگه‌ای درس می‌خونم_ چند روز قبل با یکی از دوستانم درددل کردم که الان هشت ساله قسمت نشده برم پابوس آقاجانم😔 اون روز سر کلاس، داداشم زنگ زد گفت: هیأت مسجد باب‌الحوائج میبره مشهد😊 منم همین دو شب پیش باز به آقا گفته بودم منو بطلب گفتم: منم تو شهر غریب هستم کمکم کن... تا اینکه آقاجانم به دل منم نگاه کرد و خیلی زود دعام رو قبول کرد، آخه امام رئوفه 😊 خانوادم زنگ زدند که کی میای شهرستان؟ و با یک جمله جواب دادم: مقصد سفرم به سمت #مشهد تغییر کرده و اینو با هیجان گفتم😍 😊 از خدا ممنونم که دعای شبای قدرم رو برآورده کرد... این بهترین دعوت آقا بود برای من..... #السلام_علیک_یا_امام_الريوف ✋ 🌸 خاطره از دخترونه‌ای گل: زیور، چ. استان ایلام شهر ایوان اللهّم صَلّ علی عَلي بن موسي الرضا المرتضی، الامام التقي النقي و حُجتك علی من فوق الارْضَ و من تحت الثری الصديق‌ الشهيد صلوة كثيره تامة زاكية متواصلة متواترة مترادفه كاَفضل ما صلّيَتَ عَلی اَحَدٍ مِنْ اوْليائِكَ 🌸🍃 📷 م.سادات ♥️ دخترونه رضوی ┏━ 🕊 ━┓ @dokhtar_razavi ┗━ 💛 ━┛

💌 یک صفحه کتاب از #مسابقه «خاتون و قوماندان» اول، عکسنوشت رو مرور کن👆 🌸✏️ صفحه کتاب از اینجا👇 ❣ من، ام‌البنین، دختر فیروزه در ماه سنبله تابستانی داغ و پر آشوب به دنیا آمدم ❣ جایی در حوالی استان بامیان از سرزمین افغانستان، روستای پدری‌ام «بند امیر» را به چشم ندیدم، فقط توصیف‌های غبطه‌انگیز مادرم را می‌شنیدم ❣ پدرم معروف بود به اوستا باقر بعدها به او حاجی اخلاقی هم می‌گفتند مردی سخت کوش و کم صحبت، که با کار بنایی و گچ‌کاری معاش خانواده را تامین می‌کرد ❣ از روزی که به یاد دارم مادرم هم کار می‌کرد من با جنگ به دنیا آمدم و با جنگ بزرگ شدم. اعزام نیرو از طرف مسجد و پایگاه‌ها را که می‌دیدم و سرود آهنگران را که از بلندگوها می‌شنیدم سر شوق می‌آمدم ❣ قیافه رزمنده‌ها را که می‌دیدم انگار بهترین آدم‌های دنیا را می‌بینم سال ۶۸ به کلاس اول رفتم در مدرسه‌ای که سه شیفت بود در محله گلشهر مشهد. ❣ همه خانه ما یک اتاق سه در چهار بود یک گوشه‌اش چند تکه رختخواب بود و یک طاقچه چوبی داشت که پدرم خودش آن را درست کرده بود روی آن عکس امام و سجاده و قرآن بود تا اینجا 👆🌸 ارسال اثر به: 🦋 @dokhtar_razavi_admin #خاتون

💌 یک صفحه کتاب از #مسابقه «خاتون و قوماندان» اول، عکسنوشت رو مرور کن👆 🌸✏️ صفحه کتاب از اینجا، قسمت ۳ 👇 ❣ فیروزه خانم مرا به دندان می‌گیرد و با همین قافله خسته و گرسنه تا بادرود می‌رود جایی در استان اصفهان نه مدرکی داشتند و نه پول و سرمایه‌ای جنگ هم شروع شد اما آنها خودشان را غریبه نمی‌دانند بعضی‌هایشان به جنگ می‌روند و برای دفاع از انقلاب اسلامی تفنگ به دست می‌گیرند در بادرود چند سالی می‌مانند و کار می‌کنند تا اینکه عشق امام رضا(ع) آنها را می‌کشاند به مشهد از کلاس اول خاطره می‌نوشتم نوشتن و یادداشت کردن را دوست داشتم با زهرا دختر همسایه‌مان عالمی داشتیم مادر زهرا هم اهل خرید نبود اما  یک خاله داشت که خیلی با سلیقه بود برایش لوازم تحریر خوشگل می‌گرفت خط‌کش‌های قشنگ جعبه‌های مداد رنگی دفترهای گلدار و تزیین شده دایی زهرا مفقود الاثر بود وقتی زهرا بیست روزه بود داییش در جبهه‌ها شهید می‌شود و دیگر برنمی‌گردد تا اینجا 👆🌸 #خاتون ارسال اثر به: 🦋  @dokhtar_razavi_admin

💌 #نتیجه_مسابقه مرحله اول مسابقه #خاتون قرعه‌کشی شد و حرم مطهر هشت نفر رو بعنوان برنده معرفی کرد 😍 برنده‌ها، تا روز ۱ آذر، فرصت دارند مشخصاتشون رو به همون پیامرسان که اثر فرستادند، ارسال کنن 😇 🎁🌸 گوهرتاج گلناری. بندرانزلی 🎁🌸 مهدیه بدخشان 🎁🌸 زینب‌ مشرقی. کاشان 🎁🌸 ناهید پورعباسی. شهرستان بیجار 🎁🌸 فاطمه مصطفوی. زرند کرمان 🎁🌸 ریحانه ذبیحی. شهرستان کاشمر 🎁🌸 الهه مریدی. بندرعباس 🎁🌸 حلیمه صادقی. استان زنجان #عیدتون_مبارک_دخترونه‌ای‌ها 💝🎉 #منتظر_مسابقات_بعدی_ما_باشید . . . راستی دخترونه‌ای‌های فعال که پست‌ها و طرحهای دخترونه رو خوب دنبال می‌کنن، توی همه مسابقات برای برنده شدن، اولویت دارند 💕 📷 س.ح.حسینی 💚🤍❤️ دخترونه حرم رضوی ┏━ 🕊  ━┓ @dokhtar_razavi ┗━ 💛  ━┛ 🌸👈 همین حالا، دوستانت رو به دخترونه رضوی دعوت کن و همیار مجازی حرم باش

📗 #کتاب_خوب تمامت راستی چهل حدیث زیبا از امام جعفر صادق علیه‌السلام 🕊☘ انتشارات معاونت تبلیغات آستان قدس دخترونه حرم رضوی @dokhtar_razavi حتما بخونید و دوستانتون رو هم مهمان کنین... 🕊💌

💌 #دلنوشته_دخترونه‌ای‌ها امام رئوف سلام بر شما اسمت را که می‌شنوم 💓 قلبم می‌لرزد حرم که می‌آییم گویی دو دستت را باز کردی و 🌿 ما را در آغوش کشیدی... می‌دانم که چرا گل‌های حرم 🌺 از همه شاداب‌ترند چون شما بر سرشان دست نوازش می‌کشی می‌بینم کبوترهایت چقدر آرامند چون هر روز با عشق پرواز می‌کنند و بر گنبد حرم بوسه می‌زنند🕊 دلتنگم و می‌خواهم کبوتر شوم 💙 آب شوم حتی یک گلبرگ شوم... امیدوارم انتظار مادرم ما را به آستان رضا(ع) بکشد... 💝 دلنوشته: ساغرجان 💚🤍❤️ دخترونه حرم رضوی ┏━ 🕊  ━┓ @dokhtar_razavi ┗━ 💛  ━┛

تمام زندگی من تویی امام رضا(ع) مرا به جز تو در این شهر آشنایی نیست کبوتر حرم آستان قدس توام بجز هوای تو در سر، مرا هوایی نیست 🧕کانال دخترونه حرم رضوی ┏━ 🕊  ━┓ @dokhtar_razavi ┗━ 🖤  ━┛