eitaa logo
💌 دخترونه حرم امام رضا علیه السلام
8.9هزار دنبال‌کننده
11هزار عکس
2.7هزار ویدیو
304 فایل
💌 کانال رسمی «دخترونه حرم امام رضا علیه السلام» 💌https://www.haram8.ir/dokhtar_razavi معاونت تبلیغات اسلامی آستان قدس رضوی 💚👈 راه ارتباطی با دخترونه رضوی: @dokhtar_razavi_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
💌 امروز اگه چه اتّفاقی بیفته، خوشحال می‌شی؟ امروز اگه کي رو ببینی، قلبت با شادی می‌تپه؟ راستی امــــروز اگه کدوم خبر رو بشنوی، حــالِت عــــاالی‌تر می‌شه؟ به همین اتّفاقاتِ خوب فکر کن تا روزت رو با یه انرژی فوق‌العاده همراه بشه 💕💕 #روز_بخیر 💜💜 دخترونه حرم رضوی @dokhtar_razavi
💌 #امیدوار_باش🎉 توی قاب زندگی، کسی که امیدوارتره و به بقیه بیشتر امید میده، از همه خوش‌عکس‌تره از همه جـــذّابتـــره 💕💕 . . #لطفا_لبخند...📷 . . . . . دخترونه حرم رضوی #روز_خوب 🌸🍃 @dokhtar_razavi
اعمال #دحوالارض دخترونه حرم رضوی @dokhtar_razavi این پست را برای دوستانتان ارسال کنید🌸
💌 دخترونه حرم امام رضا علیه السلام
💌 🌸 💫🌙 . مادربزرگ، قلب پاکی داشت. حرف که می‌زد حس می‌کردی از صورت زیبایش، نور می‌بارد.✨ یادم است بچّه که بودم، وقتی به خانه‌اش می‌رفتیم، یک کیسه‌ی بزرگ دارو می‌آورد و برای این‌که یادش بماند قرص‌هایش را خورده، به بابا می‌گفت: «این یکی، قرص فشار خون است💊؛ امروز، یکی صبح، یکی عصر از این قرص‌ها خورده‌ام. این هم، قرص برای پا درد است؛ دکتر گفته هفته‌ای دو بار باید آنها را بخوری. دیروز یکی از قرص‌ها را خورده‌ام🎈» . امّا آن روز، حرفهایش که تمام شد، با همان پادردش از جا بلند شد و به صندوق‌خانه رفت.🍃 بعد، یک بسته‌ی کوچک نبات آورد و با همان لهجه شیرین و دوست‌داشتنی‌اش به بابا گفت «امّا پسرم، این نبات‌های حرم، از همه‌ی آن قرصها حالم را بهتر می‌کند»❤ می‌گفت نبات‌ها را سکینه‌خانم، همسایه‌ی کناری‌شان از مشهد آورده و تبرّکی حرم است. . مادربزرگ همیشه مشهد که می‌رفتیم می‌گفت «آب سقّاخانه که جای خود، حتّی دود اسفند خادم‌ها، حتی هوای حرم شفابخش است»💚 راست هم می‌گفت. من هم هنوز هر وقت حرم می‌روم، هر غم و بیماری که داشته باشم، انگار فراموش می‌شوند؛ انگار خوب می‌شوند.🍀 اصلاً من فکر می‌کنم این حرم، یک داروخانه است؛ یک داروخانه، که دوای همه دردها را دارد؛ یک داروخانه، پر از حسّ زندگی، پـــر از حـــال خــــوب 💕💕 . . . . 💜 🌸🍃 دخترونه حرم رضوی @dokhtar_razavi
💌 دخترونه حرم امام رضا علیه السلام
💌 💞 همه به عشق بین من و آقامحسن غبطه می‌خوردند یادم هست سر سفره عقد که نشسته ‌بودیم، به من گفت «الان فقط من و تو، توی این آینه مشخص هستیم، از تو می‌خواهم که کمک کنی من به سعادت و شهادت برسم.» من هم همانجا قول دادم که در این مسیر کمکش‌ کنم 💕 . محسن واقعاً راحت از من و فرزندمان دل کند؛ چون عشق اصلی‌اش خدا بود. همه می‌دانستند که چقدر من و محسن به همدیگر علاقه داشتیم، همه غبطه می‌خوردند به عشق بین من و شوهرم. امّا او همیشه می‌گفت: «زهرا در عشق من به خودت و پسرمان علی شک نکن، ولی وقتی که پای حضرت زینب (س) بیاید وسط، زهرا جان من شماها را می‌گذارم و می‌روم.»🌸🍃 . حالا به هر کسی هم که به مجلس محسن می‌آید و گریه می‌کند، می‌گویم بگذارید اشک‌تان هدف‌دار باشد؛ برای حضرت زینب(س) اشک بریزید، برای امام حسین(ع) اشک بریزید، تا دل شهید من هم راضی بشود....💚 . . . . . (گزیده‌ای از سخنان همسر شهید محسن حُجَجی) دخترونه حرم امام رضا(ع) @dokhtar_razavi
💌 دخترونه حرم امام رضا علیه السلام
💌 هر جمعه که می‌رسد قلبم پر می‌شود از امید دیدنتان ❤ روزها، هفته‌ها، ماهها و سال‌ها را به این امید سر می‌کنم که یک روز با شوق، و با قلبی پاک چشم بدوزم به لبخنـــدهای زیبــــایتان ⛅ و خوب می‌دانم آن روز، خیلی دور نیست 💜 امام صادق (ع): كسى‌كه مايل است جزء ياران حضرت مهدى (عج) قرار گيرد، بايد منتظر باشد و اعمال و رفتارش در حال انتظار، با تقوا و اخلاق نيكو توأم گردد. بحارالانوار. ج ۵۲. ص ۱۴۰ 💕 دخترونه حرم رضوی @dokhtar_razavi
💌 #یه_سوال✨ #چند_ثانیه_فکر 🍃 فکر کن این غروبِ آخرِ دوری‌ه فکر کن جمعه‌ی بعد، جمعه ظهوره💫 این هفته برای ظهور چه کار خوبی انجام میدی؟ صبح جمعه‌ی بعد، کدوم کار خوب رو به آقا هدیه میدی...؟🎁 #ظهور_نزدیک_است 💜 #لحظه‌های_انتظار دخترونه حرم رضوی @dokhtar_razavi دلنوشته‌هاتون برای ظهور رو به دایرکت اینستا بفرستید تا هفته‌های بعد با نام خودتون منتشر بشه🌸
💌 دخترونه حرم امام رضا علیه السلام
🍃 💚 💫 . فقط هشت سالش بود که پدرش به شهادت، و خودش از جانب خدا به امامت رسید؛ امّا علم و دانایی‌اش، خیلی زود، زبانزد خاصّ و عام شد. او از همان روزها پاسخ شبهات را می‌داد و نمی‌گذاشت کسی ناآگاهانه درمورد دین خدا سخن بگید.✨ . على بن ابراهيم به نقل از پدرش تعریف کرد که: وقتی امام رضا (ع) به شهادت رسيد، با چند نفر از شيعيان براى زيارت خانه‌ی خدا به مكه رفتيم و در اين سفر به محضر امام جواد (ع) رسيديم.⛅ در آنجا دیدیم كه بسيارى از شيعيان، از شهرهاى مختلف براى ديدار آن حضرت آمده بودند. در اين هنگام عبداللّه بن موسى، عموى امام جواد (ع) كه پيرمردى بزرگوار و دانشمند بود، وارد مجلس شد. . امام جواد (ع) در حالیكه پيراهن و ردايى از كتان بر تن داشت، و كفش سفيد به پا كرده بود، از اتاق بيرون آمد و وارد مجلس شد.🍂 عبداللّه و بقیه شيعيانِ حاضر در مجلس به احترام او برخاستند و حضرت بر روى صندلى نشستند. خیلی تعجب کردیم؛ آخر، چطور ممکن است یک کودک، امام شیعیان شده باشد؟ همه، با حيرت به او نگاه مى‌كردند.🍀 . در اين هنگام يكى از حاضران، سكوت را شكست، و از عبداللّه، عموى امام جواد (ع) سوالى كرد. عبدلله هم کمی فکر کرد و بعد، پاسخی نادرست داد.🍁 . همه سخنان عبدلله را گوش می‌کردند که امام جواد (ع) از شنیدن این پاسخ نادرست، بسیار ناراحت شد. بعد رو به عبدلله کرد و گفت «از خدا بترس و پرهيزكار باش؛ در پيشگاه خدا چرا از روى ناآگاهی پاسخ دادى و نسبتی ناروا به اسلام وارد کردی؟»⚡ . از همان روز، حاضران فهمیدند، این کودک، با همین سن کم، علمی بزرگ از جانب خدا دارد و سوالات خود را باید از او بپرسند.💙 . . . . . 🍃 دخترونه حرم رضوی @dokhtar_razavi