🍂🌸شــهـیـدانــهـ🖇🕊••
ابراهیمهمیشہمےگفت :
درزندگےآدمےموفقترهڪہ💪🏻
دربرابر عصبانیتدیگران 😡
صبور باشہ 🙂
وڪاربـےمنطقانجامنده! ✖
اینرمزموفقیتاودربرخوردهایشبود
ــــــ○ــــــ○ـــــــ○ــــــ○ــــــ
#شہید_ابراهیم_هادے ♥️
❤️@dokhtaranefatemiiii
••🖤☁️••
حاجقاسمیهجاتوی
وصیتنامشونمیگن؛
خدایاوحشتهمہے
وجودمرافراگرفتہاست'
منقادربہمھارِ
نفسِخودنیستݥـ
رسوایمنڪن!
+ حقیقتاحاجےڪہاینجورےمیگن
آدمخیلےزیادشرمندهمیشھ :)💔
❤️@dokhtaranefatemiiii
. دخترانفاطمی 🇵🇸 .
خب خب میریم سراغ قول هامون🌻👇🏻 دࢪآماࢪ ¹⁰⁰نفࢪ👇🏻 معࢪفے بازے و آموزݜ ساختـ گوشے هوشمنـد 🌿🍄 دࢪ آماࢪ ۱۵۰
هورااااااااا😍😍😍😍😍🌸🌸🌸🌸💕💕💕💕💕💕
۱۰۱نفره شدیم!!!🤩🤩🤩😃😃😘😘🌹🌹😍😍😍🌿🌿🌿✨✨✨
و حالا عمل به قول😌🌿
فردا سوپرایز ۱۰۰نفریمون رو داریم😎👋🏻🌸
「♥"🔗」
*همیشہمیگفت:↯
یهشہیدانتخابکنید،
بࢪید دنبالشبشناسیدش؛
باهاشاࢪتباطبࢪقراࢪ کنید شبیہشبشید !
حاجتبگیریدشما هم
”شہیدمیشید“ :)🙂❤️
•|🌸|• شہیدمصطفےصدࢪزاده
#دخترونہ
#شهیدانہ
❤️@dokhtaranefatemiiii
*#بشیمشبیهداداشابراهیم🦋
#رفیقشهیدم✨
"همه جمع شده بودند.
مسابقه حساس والیبال بین معلم مدرسه یعنی ابراهیم هادی ومنتخب دانش آموزان بود😅💫
وسط بازی توپ را نگه داشت !
صدای اذان می آمد😍
باصدای رسا اذان را گفت.🌱
بچه ها وضو گرفتند ودر حیاط مدرسه نماز جماعت برپا شد💕
آری☝️🏻
از مهم ترین علل ترقی ابراهیم،اقامه نماز اول وقت وجماعت بود.😇
حافظوا علی الصلوات والصلاه الوسطی وقوموا لله قانتین
در انجام (به موقع وکامل)همه نماز ها و(بخصوص )نماز وسطی (=نماز ظهر)کوشا باشید و از روی خضوع واطاعت ،برای خدا به پا خیزید(بقره۲۳۸)"
#شهیدانه
#منتظر☔️
❤️@dokhtaranefatemiiii
#تلنگر⚠️
#شهیدانه 🧔🏻🌿
شهدایے زندگے ڪردن به؛↓
←پروفایل شهدایے
نیست...😉
اینڪه همون شهیدے ڪه من
عڪسشو پروفایلمو📲 گذاشتم↓✨
🌱 چے میگه مهمه...🙃
🌱چے از من خواسته مهمه☺️
🌱راهش چے بوده مهمه😞
🌱چطورزندگےمیڪرده مهمه✌️
🌱باڪے رفیق بوده مهمه🦋
🌱دلش ڪجاگیربوده مهمه🍁
🌱چطورحرف میزده🍂
🌱چطورعبادت میڪرده🥀🥀🥀
ــــــــــــــــــــــــــــ
❤️@dokhtaranefatemiiii
خب امروز هم تموم شد☺️💕
امید وارم از فعالیت ها راضی بوده باشین🌿😊
فردا منتظر سوپرایزمون باشید😉❤️
شبتون خوش التماس دعا 🌝🌻
😈خانوووووووووم...... شماره بدم؟
🚗خانوم خوشگله برسونمت؟؟
💁♂ #خوشگله چن لحظه از وقتتو به ما میدی؟؟
☝️اینها جملاتی بود که دخترک در طول مسیر خوابگاه تا دانشگاه می شنید!‼️
بیچاره اصلا” اهل این حرفها نبود… این قضیه به شدت آزارش می داد😔
🎋 تا جایی که چند بار تصمیم گرفت بی خیال درس و مدرک شود و به محل زندگیش بازگردد...
🌸روزی به امامزاده ی نزدیک #دانشگاه رفت…
👈شاید می خواست گله کند از وضعیت آن شهر لعنتی….!‼️
🍁دخترک وارد حیاط امامزاده شد
خسته… انگار فقط آمده بود #گریه کند…
دردش گفتنی نبود…!!!
🍃رفت و از روی آویز چادری برداشت و سر کرد
وارد #حرم شد و کنار ضریح نشست🌸
😔زیر لب چیزی می گفت انگار!!! ‼️
😭خدایا کمکم کن…
☝️چند ساعت بعد،دختر که کنار #ضریح خوابیده بود با صدای زنی بیدار شد…
👩💼خانوم! خانوم! پاشو سر راه نشستی! مردم می خوان #زیارت کنن!!!‼️
😧دخترک سراسیمه بلند شد و یادش افتاد که باید قبل از ساعت 8 خود را به خوابگاه برساند…
💃به سرعت از آنجا خارج شد… وارد #شهر شد…
اما… اما انگار چیزی شده بود… دیگر کسی او را بد نگاه نمی کرد..!
😯 انگار محترم شده بود… #نگاه #هوس_آلودی تعقیبش نمی کرد!‼️
🌼احساس #امنیت کرد…با خود گفت: مگه میشه انقد زود دعام #مستجاب
شده باشه!!!!
🙎فکر کرد شاید اشتباه می کند!!! ‼️اما اینطور نبود!
🌿یک لحظه به خود آمد…
🌸دید #چادر #امامزاده را سر جایش نگذاشته…!☺️
❤️@dokhtaranefatemiiii