eitaa logo
🌺 پاتوق دختران مروارید 🌺
1.5هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
748 ویدیو
10 فایل
اینجا دل به دریا بزنید و از میان صدف های طلایی و نقره ای لحظه ها مروارید درخشان استعدادهایتان را صید کنید 🌱 ارتباط با ما @dokhtarane_morvarid
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸 ✨ 🌸 💞سلام به شما گل دختران مرواریدی💞 ظهر تابستونی تون بخیر و نیکی💐 امروز براتون آموزش این که فانتزی و دخترانه هست رو آوردیم 💗 که بسیار ساده و راحته 💗 و با گل‌های قدیمی خونه میتونین‌درست‌کنین ⏰ پس راس ساعت ۱۸ آماده باشین ⏰ که فرارسیده🤩 ─┅─✵🕊✵─┅─ @Dokhtaran_morvarid ─┅─✵🕊✵─┅─ 🌸 ✨ 🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸
عزیزان تقریبا یک ساعت و نیمه کلیپ آموزش امروز در حال لود شدنه😄 بابت تاخیر پیش اومده عذرخواهیم💐 کیفیت بالای فیلم ها یک مقدار برای پیام‌رسان‌ها سنگینه 💖یکم دیگه صبر کنین میاد💖
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
34.07M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✨🌸✨ ✨🌸✨ 🌷 با آموزش حلقه گل فانتزی🌷 این آموزش ها به صورت کاملا اختصاصی توسط یه تیم هنرمند برای شما عزیزان تدارک دیده شده و شما میتونین با ساده‌ترین امکانات، زیباترین دست‌سازه‌ها رو بسازین😍 جایگزین حلقه فلزی هر نوع حلقه ی دیگه‌ای میتونه باشه و برای گل مصنوعی، از گل ها و برگ‌های قدیمی و دورریختنی خونه هاتون میتونین استفاده کنین و این حلقه ی گل زیبا رو برای درب اتاق‌هاتون یا تزئین دیوار منزل و‌... درست کنین😊 امیدواریم‌که‌ازاین‌آموزش‌بهره‌کافی‌رو‌ببرید💖 ─┅─✵🕊✵─┅─ @Dokhtaran_morvarid ─┅─✵🕊✵─┅─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨✨📒✨✨ ✨✨📒✨✨ 📖 📋 : یازهرا! 📝 🍃اول اصلا نشناختمش ... چشمش که بهم افتاد رنگش پرید... لب هاش می لرزید ... چشم هاش پر از اشک شده بود... اما من بی اختیار از خوشحالی گریه می کردم ... از خوشحالی زنده بودن علی ... فقط گریه می کردم ... اما این خوشحالی چندان طول نکشید ... 🍃اون لحظات و ثانیه های شیرین ... جاش رو به شوم ترین لحظه های زندگیم داد ... قبل از اینکه حتی بتونیم با هم صحبت کنیم ... شکنجه گرها اومدن تو ... من رو آورده بودن تا جلوی چشم های علی شکنجه کنن ... 🍃علی هیچ طور حاضر به همکاری نشده بود ... سرسخت و محکم استقامت کرده بود ... و این ترفند جدیدشون بود ... 🍃اونها، من رو جلوی چشم های علی شکنجه می کردن ... و اون ضجه می زد و فریاد می کشید ... صدای یازهرا گفتنش یه لحظه قطع نمی شد ... 🍃با تمام وجود، خودم رو کنترل می کردم ... می ترسیدم ... می ترسیدم حتی با گفتن یه آخ کوچیک ... دل علی بلرزه و حرف بزنه ... با چشم هام به علی التماس می کردم ... و ته دلم خدا خدا می گفتم ... نه برای خودم ... نه برای درد ... نه برای نجات مون ... به خدا التماس می کردم به علی کمک کنه ... التماس می کردم مبادا به حرف بیاد ... التماس می کردم که ... 🍃بوی گوشت سوخته بدن من ... کل اتاق رو پر کرده بود ... ..... ⏱                            ─┅─✵🕊✵─┅─                  @Dokhtaran_morvarid                    ─┅─✵🕊✵─┅─
✨✨📒✨✨ ✨✨📒✨✨ 📖 📋 :علی زنده است 📝 🍃ثانیه ها به اندازه یک روز ... وروزها به اندازه یک قرن طول می کشید ... ما همدیگه رو می دیدیم ... اما هیچ حرفی بین ما رد و بدل نمی شد ... از یک طرف دیدن علی خوشحالم می کرد ... از طرف دیگه، دیدنش به مفهوم شکنجه های سخت تر بود ... هر چند، بیشتر از زجر شکنجه ... درد دیدن علی توی اون شرایط آزارم می داد ... فقط به خدا التماس می کردم ... - خدایا ... حتی اگر توی این شرایط بمیرم برام مهم نیست... به علی کمک کن طاقت بیاره ... علی رو نجات بده ... 🍃بالاخره به خاطر فشار تظاهرات و حرکت های مردم ... شاه مجبور شد یه عده از زندانی های سیاسی رو آزاد کنه ... منم جزء شون بودم ... 🍃از زندان، مستقیم من رو بردن بیمارستان ... قدرت اینکه روی پاهام بایستم رو نداشتم ... تمام هیکلم بوی ادرار ساواکی ها ... و چرک و خون می داد ... بعد از 7 ماه، بچه هام رو دیدم ... پدر و مادر علی، به هزار زحمت اونها رو آوردن توی بخش ... تا چشمم بهشون افتاد... اینها اولین جملات من بود ... علی زنده است ... من، علی رو دیدم ... علی زنده بود ... 🍃بچه هام رو بغل کردم ... فقط گریه می کردم ... همه مون گریه میکردیم... ..... ⏱                            ─┅─✵🕊✵─┅─                  @Dokhtaran_morvarid                    ─┅─✵🕊✵─┅─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🇮🇷🇮🇷✊ ✊🇮🇷🇮🇷 ⬛️◼️◾️◾️◼️⬛️ تا حالا برای همه‌ی ما سوال شده که پوشیدن لباس رنگی یا یه سری کارها مثل خوردن آجیل و... مگه اشکالی داره؟ که میگیم بهتره در ماه محرم ❔و ایام عزاداری‌ اهل‌بیت انجام‌ نشه❔ در‌ آستانه‌ ماه پاسخ‌به‌این‌شبهه‌رو ‌‌🎥می‌تونین در‌موشن‌گرافی بالا ببینید🎥 ─┅─✵🕊✵─┅─ @Dokhtaran_morvarid ─┅─✵🕊✵─┅─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌾🌷🌾🌷🌾 🌷 🌾 🕊مرواریدی های نازنین🕊 حدود بیست روز هست که به طور منسجم 🌱در کنار شما عزیزان هستیم🌱 و تا این‌لحظه خانواده‌ی‌بزرگ دختران مروارید با همراهی شما عزیزان و حضور پررنگتون به بالای هزار و صد و پنجاه نفر رسیده... 🏴 در ماه و صفر هم ان شاءالله در کنار هشتک‌های‌روزانه و برنامه های کانال، حال و هوای بهشتی این ایام رو در کانالمون خواهیم‌داشت و پاتوقمون یک حسینیه‌ی‌مجازی دخترونه و باصفا خواهد بود؛ پیام های زیادی داشتیم که تقاضای اضافه کردن دوستانتون به صورت مستقیم در کانال رو داشتین که متاسفانه ایتا چنین بستری رو فراهم نکرده؛ تنها راهش ارسال پوستر معرفی کانال و پست مربوط به معرفی برنامه های پاتوق هست که براتون بخاطر دسترسی راحت‌تر دوباره ارسال می‌کنیم🌿 یک بغل گل نرگس تقدیم شما مهربانان باد💐 🌾 🌷 🌾🌷🌾🌷🌾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💗💗💗 لحظه‌هایمان‌ را 💗💗💗 ✨ همانند‌ مروارید قیمتی‌ کنیم ✨ 🌱 با بهترین ها در کنار هم، 🌱 در فضایی سرشار از انرژی، خاطره می‌سازیم 🎊همراه با آموزش های اختصاصی🎊 🎁و شگفتانه های جذاب و اهدای جوایز🎁 🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸 هم اکنون با عضویت در کانال ─┅─✵🕊✵─┅─ @Dokhtaran_morvarid ─┅─✵🕊✵─┅─ 🌸به جمع‌بزرگ دختران مروارید بپیوندید‌🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
30.63M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💫💞 و اینک رونمایی می کنیم از 💞💫 🎊 با یه دنیا برنامه‌‌ی شاد و متنوع دخترونه 🌸 🌱 مهمون لحظه هاتونیم... 🌱 🌸 🎊همراه با آموزش های اختصاصی🎊 🎁و شگفتانه های جذاب و اهدای جوایز🎁 🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸 هم اکنون از بهترین دوستان خود 📩 برای عضویت در کانال پاتوق 📩 و پیوستن به جمع‌ بزرگ دختران مروارید کاملا‌ویژه‌و‌اختصاصی،دعوت‌به‌عمل‌بیاوردید ─┅─✵🕊✵─┅─ @Dokhtaran_morvarid ─┅─✵🕊✵─┅─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⬛️◼️◼️◼️◾️◾️◾️◾️◾️◼️◼️◼️⬛️ یک سال را به خاطر یک ماه زنده ایم دنیای ما بدون نمی شود... بیرق عزا می‌زنیم سر در محفلمان را با قلب‌هایی آکنده از عشق‌حضرت‌ارباب... و عکس‌های پروفایلمان را در تمام شبکه‌های اجتماعی سیاهپوش غم مولای غریبمان خواهیم نمود... 🏴 ⬛️◼️◼️◼️◾️◾️◾️◾️◾️◼️◼️◼️⬛️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨✨📒✨✨ ✨✨📒✨✨ 📖 📋 : آمدی جانم به قربانت 📝 🍃شلوغی ها به شدت به دانشگاه ها کشیده شده بود ... اونقدر اوضاع به هم ریخته بود که نفهمیدن یه زندانی سیاسی برگشته دانشگاه ... منم از فرصت استفاده کردم... با قدرت و تمام توان درس می خوندم ... ترم آخرم و تموم شدن درسم ... با فرار شاه و آزادی تمام زندانی های سیاسی همزمان شد ... التهاب مبارزه اون روزها ... شیرینی فرار شاه ... با آزادی علی همراه شده بود ... 🍃صدای زنگ در بلند شد ... در رو که باز کردم ... علی بود ... علی 26 ساله من ... مثل یه مرد چهل ساله شده بود ... چهره شکسته ... بدن پوست به استخوان چسبیده ... با موهایی که می شد تارهای سفید رو بین شون دید ... و پایی که می لنگید ... 🍃زینب یک سال و نیمه بود که علی رو بردن ... و مریم هرگز پدرش رو ندیده بود ... حالا زینبم داشت وارد هفت سال می شد و سن مدرسه رفتنش شده بود ... و مریم به شدت با علی غریبی می کرد ... می ترسید به پدرش نزدیک بشه و پشت زینب قایم شده بود ... 🍃من اصلا توی حال و هوای خودم نبودم ... نمی فهمیدم باید چه کار کنم ... به زحمت خودم رو کنترل می کردم ... 🍃دست مریم و زینب رو گرفتم و آوردم جلو ... - بچه ها بیاید ... یادتونه از بابا براتون تعریف می کردم ... ببینید ... بابا اومده ... بابایی برگشته خونه ... 🍃علی با چشم های سرخ، تا یه ساعت پیش حتی نمی دونست بچه دوم مون دختره ... خیلی آروم دستش رو آورد سمت مریم ... مریم خودش رو جمع کرد و دستش رو از توی دست علی کشید ... چرخیدم سمت مریم ... - مریم مامان ... بابایی اومده ... 🍃علی با سر بهم اشاره کرد ولش کنم ... چشم ها و لب هاش می لرزید ... دیگه نمی تونستم اون صحنه رو ببینم ... چشم هام آتش گرفته بود و قدرتی برای کنترل اشک هام نداشتم ... صورتم رو چرخوندم و بلند شدم ... - میرم برات شربت بیارم علی جان ... 🍃چند قدم دور نشده بودم ... که یهو بغض زینبم شکست و خودش رو پرت کرد توی بغل علی ... بغض علی هم شکست ... محکم زینب رو بغل کرده بود و بی امان گریه می کرد ... من پای در آشپزخونه... زینب توی بغل علی ... و مریم غریبی کنان ... شادترین لحظات اون سال هام ... به سخت ترین شکل می گذشت ... 🍃بدترین لحظه، زمانی بود که صدای در دوباره بلند شد ... پدر و مادر علی، سریع خودشون رو رسونده بودن ... مادرش با اشتیاق و شتاب ... علی گویان ... دوید داخل ... تا چشمش به علی افتاد از هوش رفت ... علی من، پیر شده بود ... ..... ⏱                            ─┅─✵🕊✵─┅─                  @Dokhtaran_morvarid                    ─┅─✵🕊✵─┅─
✨✨📒✨✨ ✨✨📒✨✨ 📖 📋 :روزهای التهاب 📝 🍃روزهای التهاب بود ... ارتش از هم پاشیده بود ... قرار بود امام برگرده ... هنوز دولت جایگزین شاه، سر کار بود ... خواهرم با اجبار و زور شوهرش از ایران رفتن ... اون یه افسر شاه دوست بود ... و مملکت بدون شاه برای اون معنایی نداشت ... حتی نتونستم برای آخرین بار خواهرم رو ببینم ... علی با اون حالش ... بیشتر اوقات توی خیابون بود ... تازه اون موقع بود که فهمیدم کار با سلاح رو عالی بلده ... توی مسجد به جوان ها، کار با سلاح و گشت زنی رو یاد می داد... پیش یه چریک لبنانی ... توی کوه های اطراف تهران آموزش دیده بود ... 🍃اسلحه می گرفت دستش و ساعت ها با اون وضعش توی خیابون ها گشت می زد ... هر چند وقت یه بار ... خبر درگیری عوامل شاه و گارد با مردم پخش می شد ... اون روزها امنیت شهر، دست مردم عادی مثل علی بود ... 🍃و امام آمد ... ما هم مثل بقیه ریختیم توی خیابون ... مسیر آمدن امام و شهر رو تمییز می کردیم ... اون روزها اصلا علی رو ندیدم ... رفته بود برای حفظ امنیت مسیر حرکت امام ... همه چیزش امام بود ... نفسش بود و امام بود ... نفس مون بود و امام بود ... ..... ⏱                            ─┅─✵🕊✵─┅─                  @Dokhtaran_morvarid                    ─┅─✵🕊✵─┅─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⬛️◼️◾️◾️▪️▪️▪️▪️▪️◾️◾️◼️⬛️ 🏴 سلام مولای ما ؛ مهدی جان... 🏴 از راه رسید و به احترام شال عزایتان ، عالم غرق ماتم شد... و در سایه ی قلب سوگوارتان ، دلها و چشم ها ، مصیبت زده و بارانی ، به غم نشستند ... 🏴 محرم آمد و شمیم عطرآگین شما فراگیرتر شد و عطر حضورتان فزونتر و یاد عزیزتان جان بخش تر ... 🏴 محرم آمد و ما در خیمه ی جهان شمول روضه های مکرر ، مدام ذکر فرج خواهیم گرفت تا آمدنتان ... 🏴 جانمان به فدای اشک های تنهاییتان و روضه های غریبانه تان و گریه های روز و شبتان ... 🏴 بابی انت و امی یابن الحسن😭 سرتان‌سلامت حضرت پدر... سرتان‌سلامت😭 ─┅─✵🕊✵─┅─ @Dokhtaran_morvarid ─┅─✵🕊✵─┅─ ⬛️◼️◾️◾️▪️▪️▪️▪️▪️◾️◾️◼️⬛️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🕊🌿🕊 🕊🌿🕊 ⬛️◼️◾️ نجوایی دلنشین و زیبا◾️◼️⬛️ خطاب به منجی عالم امکان حضرت حجه بن الحسن العسکری (عج) 🏴 در آغازین‌ روز ماه 🏴 دست‌ به‌ دعا‌ بر می‌داریم... و مولای غریبمان حضرت اباعبدالله را واسطه قرار‌می‌دهیم برای استجابت‌دعاهایمان برای تمام شدن این روزها... برای فرج آقایمان 🤲ربنا اکشف عنا الغموم بظهور الحجه🤲 🌾 🌾 ─┅─✵🕊✵─┅─ @Dokhtaran_morvarid ─┅─✵🕊✵─┅─