♨️ #فریمان و #مشهد لحظاتی پیش لرزید.
براساس سایت #زلزله نگاری مرکز زلزله شهر سفید سنگ فریمان با ۴/۲ ریشتر ثبت شده است.
📌خواندن #نماز_آیات در هنگام وقوع زلزله واجب می باشد.
🕊امام صادق(ع) فرمودند:
هرگاه در شب و هنگام خوابیدن از وقوع زلزله و خراب شدن خانه میترسی آیه «۴۱ سوره فاطر» را قرائت کن.
«إنَّ اللَّهَ یُمْسِکُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ أَن تَزُولَا وَلَئِن زَالَتَا إِنْ أَمْسَکَهُمَا مِنْ أَحَدٍ مِّن بَعْدِهِ إِنَّهُ کَانَ حَلِیمًا غَفُورًا؛ همانا خدا آسمانها و زمين را نگاه مى دارد تا نيفتند و اگر بيفتند بعد از او هيچكس آنها را نگاه نمىدارد، اوست بردبار آمرزنده».
#پاتوق_دختران_مروارید
─┅─✵🕊✵─┅─
@Dokhtaran_morvarid
─┅─✵🕊✵─┅─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸🌿🌸🌿🌸🌿
🌿
🌸
✨🕊 پرواز فرشته ها 🕊✨
#پرواز_فرشتهها
#تفکیک_جنسیتی
💞هیچ چیز به اندازه ی
💘قرارهای دوستانه و عاشقانه💘
برای دختران زهر آگین نیست🙅♀
🏫شتاب مدارس غرب
👩 برای تفکیک جنسیتی مدارس 👦
👈 #بدون_شرح 👉
─┅─✵🕊✵─┅─
@Dokhtaran_morvarid
─┅─✵🕊✵─┅─
🌸
🌿
🌸🌿🌸🌿🌸🌿
🌺 پاتوق دختران مروارید 🌺
📚 #رمان_پاتوق 📖 #ناحله 📝 #قسمت_نوزدهم یک دو سه نشد که ماشین از جاش کنده شد . پشت چشمم و نازک کرد
📚 #رمان_پاتوق
📖 #ناحله
📝 #قسمت_بیستم
+سلام
با شنیدن صدای محمد دستپاچه شدم . نمیدونستم باید چی بگم. به خودم فشار اوردم تا نطقم باز شه .با عجله گفتم :
_الو بفرمایین ؟!
دیگه صدایی نشنیدم .
فک کنم بدبخت کف اسفالت پودر شد
کم مونده بود از سوتی ای ک دادم پشت تلفن اشکم در اد.
بلند گفتم
_دوست ریحان جونم . ممنون میشم گوشیشو بهش پس بدین و تلفن دیگران و جواب ندین !!!
اینو گفتمو دوباره تلفنو قطع کردم
از حرص دلم میخواست مشت بزنم به دیوار .
چند بار فاصله ی بین دستشویی و اتاقمو طی کردم که موبایلم زنگ خورد
شماره ناشناس بود . برداشتم .
جواب ندادم تا ببینم کیه که صدای ریحانه و شنیدم .
+الو سلام . فاطمه جان !
بعد از اینکه مطمئن شدم صدای ریحانه است شروع کردم به حرف زدن
_سلام عزیزم . چیشد ؟ بابات حالش خوبه ؟
چرا خودت تلفنتو جواب نمیدی ؟
+خوبه فعلا بهتره.ببخشید دیگه حسابی شرمندت شدم .
شماره خونتونو نداشتم .
بعد داداشمم ک ....
سکوت کرد .
رفتم جلو اینه و تو اینه برا خودم چش غره رفتم .
ادامه داد .
+داداشمم که نمیزاره به شماره نا آشنا جواب بدم .
سعی کردم در کمال خونسردی باهاش حرف بزنم
_خب ان شالله که حال پدرتون زودتر خوب میشه .
زنگ زده بودم حالشونو بپرسم .
راستی ریحانه جان ! جزوه رو فرستادم برات .
+دستت درد نکنع فاطمه.
ممنون بابت محبتت . لطف کردی .
_خواهش میکنم . خب دیگه مزاحمت نمیشم . فعلا خدانگهدار
+خداحافظ.
سریع تلفنو قطع کردم و پریدم رو تخت ...
✨ #ادامه_دارد...
─┅─✵🕊✵─┅─
@Dokhtaran_morvarid
─┅─✵🕊✵─┅─
🌺 پاتوق دختران مروارید 🌺
📚 #رمان_پاتوق 📖 #ناحله 📝 #قسمت_بیستم +سلام با شنیدن صدای محمد دستپاچه شدم . نمیدونستم باید چی بگ
📚 #رمان_پاتوق
📖 #ناحله
📝 #قسمت_بیست_و_یکم
به روایت محمد :
پنجره ی ماشین و تکیه گاه آرنجم کردم
یه دستم رو فرمون بود
نگاهم و به در مدرسه ریحانه دوخته بودم
حدس زدم اگه خودم نرم داخل ریحانه پایین بیا نیست
ی دستی ب موهام کشیدم و به همون حالت همیشگی برشون گردوندم
از ماشین پیاده شدم
تو دلم خدا خدا میکردم زنگ تفریحشون نباشه !
خوشبختانه با دیدن حیاط خلوتشون فهمیدم که همچی امن و امانه
در زدمو وارد دفتر مدیر شدم
بعد اینکه بهشون گفتم اومدم ریحانه رو ببرم سریعا از مدرسه بیرون رفتم و به در ماشین تکیه زدم تا بیاد
مدیرشون یکی و فرستاده بود ک به ریحانه بگه من اومدم
چند دیقه بعد صورت ماهه خواهرم به چشمام خورد
خواستم ی لبخند گرم بزنم ک بادیدن کسی کنارش همونطور جدی موندم !
صدای ریحانه رو شنیدم ک گفت :
+سلام داداش یه دیقه واستا الان اومدم
توجه ام جلب شد ب دختری ک با تعجب بهم خیره شده بود
خیلی نامحسوس یه پوزخند زدم و تودلم گفتم امان از دختر بچه های امروزی !
وقتی ریحانه اومد سمت ماشین
ماشین و دور زدم و در طرف راننده و باز کردم و نشستم
شیشه پنجره طرفه ریحانه باز بود
هنوز درو باز نکرده بودکه دوستش بلند صداش زد:
ریحووونن
اخمام توهم رفت خیلی بدم میومد دختر جیغ بزنه.
و مخصوصا اسم ابجیمو اینجوری صدا کنن!
ریحانه جوابش و داد
میخواستم بش بگم بشین بریم ولی خب کنترل کردم خودمو
کلافه منتظر تموم شدن گفتگوشون بودم
دوباره داد زد :
+جزوه قاجارو میفرسم برات
خواستم اهمیتی ندم به جیغ زدنش که یهو بلند بلندد زد زیر خندههه
واییی خداا اگه ریحانه اینجوری میخندید تو خیابون میکشتمش
نمیتونستم کاری کنم که از اینجور رفتارا بدم نیاد .هرکاری میکردم ریلکس باشم فرقی نمیکرد و ناخودآگاه عصبی میشدم .
ریحانه هم خیلی خوب با خصوصیاتم آشنا بود
خندید ولی صدایی ازش بلند نشد
دوستش و فاطمه خطاب کرد
صدایی که از دوستش شنیدم به شدت برام آشنا بود مخصوصا وقتی جیغ زد
ریحانه نشست تو ماشین
میخواستم برگردم و یه بار دیگه با دقت ببینم ولی میترسیدم خدایی نکرده هوا برش داره
دخترای تو این سن خیلی بچه ان . فکر و خیال الکی تو ذهنشون زیاده
با این حال ب دلیل کنجکاوی خیلی زیادم
طوری که متوجه نشه ،نگاهش کردم
بعد چند ثانیه پامو رو گاز فشردم و حرکت کردم
فکرم مشغول شده بود
تمرکز کردم تا بفهمم کجا دیدمش و چرا انقدر آشناست
یهوووو بلنددد گفتمممم عهههههههه فهمیدممم
بعد چند ثانیه مکث زدم زیر خندهه
و تودلم گفتم
آخییی اینکه همون دخترس
چقدررر کوچولووووو
واییی منو باش جدیش گرفته بودم
خب خداروشکر الان که فهمیدم همسن خواهرمه خیالم راحت شد !
توجه ام جلب شد به ریحانه که اخمو و دست ب سینه به روبه روش خیره شده بود
✨ #ادامه_دارد...
─┅─✵🕊✵─┅─
@Dokhtaran_morvarid
─┅─✵🕊✵─┅─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
به زندگی فکر کن !
ولی برای زندگی غصه نخور ...
با شروع هر صبح فکر کن تازه بدنیا آمدی!
مهربان باش و دوست بدار و عاشق باش...
شاید فردایی نباشد ؛
شاید فردایی باشد، اما عزیزی نباشد...
پس امروزت را قدر بدان💖
🌿 #صبح_زیباتون_بخیر 🌿
─┅─✵🕊✵─┅─
@Dokhtaran_morvarid
─┅─✵🕊✵─┅─
🏴 ما گوشه نشینان غم فاطمه ایم 🏴
محتاج عطا و کرم فاطمه ایم
عمریست که از داغ غمش سوخته ایم
دلسوختهی عمر کم فاطمه ایم ...😭
در ایام دهه #فاطمیه و شهادت مادر سادات
به تقاضای شما عزیزان آموزش های
#حلوا و #شله_زرد و #شوکو_خرما
برای بهره مندی بیشتر در مراسمات روضه
و عزاداری حضرت زهرا سلام الله علیها
مجدد در کانال ارسال می شود؛
در این شبوروزها ملتماسدعایتان هستیم🌱
#پاتوق_دختران_مروارید
44.57M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✨🏴✨ #وقت_خوشمزگی ✨🏴✨
◾️▪️ با آموزش شوکو خرما ▪️◾️
ویژه دهه #فاطمیه و ایام عزاداری
#حضرت_زهرا سلام الله علیها
این آموزش ها به صورت کاملا اختصاصی توسط یه تیم هنرمند از سازمان بسیج جامعه زنان استان خراسان رضوی برای شما عزیزان تدارک دیده شده که تقدیم نگاه های مهربونتون میشه💐
امیدواریمکهازاینآموزشبهرهکافیروببرید🏴
#پاتوق_دختران_مروارید
─┅─✵🕊✵─┅─
@Dokhtaran_morvarid
─┅─✵🕊✵─┅─
44.42M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✨🌸 ✨ #وقت_خوشمزگی ✨🌸✨
🍜 با آموزش شله زرد مجلسی🍜
#پاتوق_دختران_مروارید
─┅─✵🕊✵─┅─
@Dokhtaran_morvarid
─┅─✵🕊✵─┅─
47.62M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✨🏴✨ #وقت_خوشمزگی ✨🏴✨
◾️▪️ با آموزش حلوا مجلسی ▪️◾️
#پاتوق_دختران_مروارید
─┅─✵🕊✵─┅─
@Dokhtaran_morvarid
─┅─✵🕊✵─┅─
🌺 پاتوق دختران مروارید 🌺
📚 #رمان_پاتوق 📖 #ناحله 📝 #قسمت_بیست_و_یکم به روایت محمد : پنجره ی ماشین و تکیه گاه آرنجم کردم
📚 #رمان_پاتوق
📖 #ناحله
📝 #قسمت_بیست_و_دوم
با دیدن قیافش خندم گرفت
زدم رو دماغش و گفتم
_چیهه بازم قهریی ؟؟؟
حق ب جانب سریع برگشت طرفم و گفت:
+ ۱۰۰ بارررررر صداتتت زدممممم .عه عه عه معلوم نی حواسش کجاست نشنید حتیییی !!!!
لپش و کشدمو گفتم :
_خو حالا توهم حرص نخور جوجه کوچول
چشم غره داد که گفتم :
_سلام بر زشت ترین خواهر دنیا
حال شما چطورههه
با همون حالت جواب داد:
+ با احوال پرسی شما .راستی بابا چطوره .کجاست ؟
_خونس پیش داداش .رفتیم خونه زود اماده شو که بریم.
پکر گفت :
+چشم
_نبینم غصه بخوریا
لبخند قشنگی زد و دوباره به دور دست خیره شد
____
رسیدیم خونه
داداش علی برامون ناهار و آماده کرده بود
ما که رسیدم خونه خیالش راحت شد ورفت سر کارش
خیلی زود آماده شدیم
و بعد خوردن ناهار
اینبار با پدرم نشستیم تو ماشین
بابام اولین الگوی زندگی بود واز بهترین آدمایی که میشناختم !!!
حاضر بودم جوونمم بدم تا کنار ما بمونه
داغ مادرمون نفس گیر بود وطاقت غمِ دیگه ای رو نداشتیم
......
یکی دوساعت بود که تو راه بودیم
بی حوصله به جاده خیره شده بودم
بابا خواب بود
✨ #ادامه_دارد...
─┅─✵🕊✵─┅─
@Dokhtaran_morvarid
─┅─✵🕊✵─┅─
🌺 پاتوق دختران مروارید 🌺
📚 #رمان_پاتوق 📖 #ناحله 📝 #قسمت_بیست_و_دوم با دیدن قیافش خندم گرفت زدم رو دماغش و گفتم _چیهه با
📚 #رمان_پاتوق
📖 #ناحله
📝 #قسمت_بیست_و_سوم
یه پاسدارِ ساده ی جانباز...
تو یکی از جنگا
یه پاشو از دست داده بود
شاید جسمش معلول بود
اما روح بزرگش وصف نشدنی و خیلی خیلی کامل بود
عاشق بابام بودم .
و فقط خدا میدونست بعدِ خودش تنها دارییم پدرم بود.
در ماشین و بستمو رفتم سمت درختای جاده .
تو حال و هوای خودم بودم که صدای ریحانه سکوت و شکست .
+حالت خوبه ؟
_اوهوم. چطور ؟
+گفتم شاید از حرفام ناراحت شده باشی .
_نه بابا .
یه نفس عمیق کشیدم و
_ریحانه!
قصدِ ازدواج نداری ؟
با حرف من جا خورد .
انتظار شنیدنشو ازم نداش
با چشای گرد نگام کرد
+وا چیشد زدی تو فاز ازدواج من ؟
تو برو یه فکری به حال سر کچل خودت بکن بعد به من بگو!
محمد خدایی از سنت داره میگذره
چرا زن نمیگیری ؟
_اوهوع. بحثو عوض نکن
جواب منو بده .
خجالت کشید و سرشو انداخ پایین و خیلی آرومگف
+حالا که دارم درس میخونم داداش چه عجله ایه ...
_اگه طرف خوب باشه چی ؟
چیزی نگفت .
منم به همین بسنده کردم و ادامه ندادم .
سرشو اورد بالا و زل زد تو چشام
+نگفتی !!
چرا برام زن داداش نمیاری ؟؟
ها!!!؟؟
خو من زن داداش میخوام .
افق دیدمو تغییر ندادم .
تو همون حالت گفتم :
_زن دادا مگه پُفکه که من برات بیارم ؟؟
نا سلامتی تو خواهری ...
مادر که نداریم برامون آستین بالا بزنه .
توهم ک خواهری انگار نه انگار....
خودتم که شاهد بودی دوجا رفتیم ما رو با تیپا پرتمون کردن بیرون!
دگه واقعا باید چه کنیم خواهر ؟
+اولا که دو جا نبود و سه جا بود
دوما اینکه با تیپا پرتت کردن یا خودت ردشون کردی ؟
چرا حرفِ الکی میزنی؟
ای داد!
ولی قبول کن دیگه مغرور جان ! خودت دیانتِ هیچ کیو قبول نداری .
چه بگردم چه نگردم بازم رد میکنی!.
دیگه بدم اومده بود از این بحث
فوری حرف و عوض کردم و گفتم :
_بشین بریم شب میشه خطرناکه
✨ #ادامه_دارد...
─┅─✵🕊✵─┅─
@Dokhtaran_morvarid
─┅─✵🕊✵─┅─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
صبح که میشود
عزمت را بردار !
و با توکل به خدا بالهای عشق را بگشا
و در آسمان زندگی پرواز کن...
زیبا آزاد و رها ؛
امروز روز دیگری است...
🌿 #صبح_زیباتون_بخیر 🌿
(دیدن این کلیپ انرژی زایدالوصفی را در آغاز روز به شما منتقل خواهد نمود💐)
─┅─✵🕊✵─┅─
@Dokhtaran_morvarid
─┅─✵🕊✵─┅─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🇮🇷🇮🇷 ✊ #باید_قوی_شویم ✊ 🇮🇷🇮🇷
⭕️ امروز آمریکا شرکت دانشبنیان «برکت» از زیرمجموعههای ستاد اجرایی فرمان امام(ره) که تولید کننده واکسن #کرونا است، را به لیست تحریمها اضافه کرد😶
این معنایی به جز پیروزی دانشمندان کشورمان در پیشرفت ساخت واکسن را دارد؟؟
🎥پروفسور کرمی ؛
رهبری قبل از اعلام عمومی به مسولان وزارت بهداشت و ستاد ملی #کرونا گفته بودند که #واکسن های آمریکایی و انگلیسی (کواکس) را نخرید!...
⭕️ این قصه سر دراز دارد....
─┅─✵🕊✵─┅─
@Dokhtaran_morvarid
─┅─✵🕊✵─┅─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🇮🇷🇮🇷 ✊ #باید_قوی_شویم ✊ 🇮🇷🇮🇷
◀️ در فضایی که تقریباً همه دربارهی خریدن یا نخریدنِ #واکسن آمریکایی و انگلیسی، بحث میکردند و هشتگ میزدند، پرسشی جدی، خواسته یا ناخواسته به حاشیه رفت؛
🔹 دقیقاً چه اتفاقی افتاد که آمریکاییها یکدفعه و به طور ناگهانی، موافقت کردند به ایران دارو بدهند، درحالی که تا چندی پیش، دولتمردان هر چه تلاش میکردند با در بسته مواجه میشدند؟
🔹 چرا دقیقاً زمانی که زمزمههای تولید اولین #واکسن_ایرانی #کرونا و تستهای اولیهی آن شروع شد این اتفاق رقم خورد و چرا همزمان با این اتفاق، موج واکسن بخرید، شروع شد؟ نقش نفوذی ها چیست
🔺 دکتر طبرسی، عضو کمیته علمی تحقیقات واکسن کوویران، مختصر و مفید داستان را توضیح میدهد.
─┅─✵🕊✵─┅─
@Dokhtaran_morvarid
─┅─✵🕊✵─┅─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چرا به #واکسن #کرونا آمریکایی مشکوکیم؟
🔹 از ماسک های آلمانی و خون های آلوه فرانسوی تا یتیم خانه ی ایران...
با دقت ببینید... چون👈 بصیرت حیاتیست
چون 👈 #باید_قوی_شویم🇮🇷 ✊
─┅─✵🕊✵─┅─
@Dokhtaran_morvarid
─┅─✵🕊✵─┅─