حسین رو دیدم اشک تو چشمش حلقه زد و گفت الهی به رقیه (س)
#بخوانید 🌸
صبح یکشنبه بود قراربود شب ساعت8 حرکت کنیم ؛ 9 صبح بود هنوز گذرنامه نداشتم ویزاکه هیچی
جلوی در اداره گذرنامه بودم
حسین زنگ زد
+سلام داداش خوبی
نوکرم توخوبی
+گرفتی گذرنامه رو ازصبح استرس تو رو دارم😔
داداش گفتن بیام اداره گذرنامه ، اونجاس
+باشه داداش گرفتی بهم بگو ان شاالله ردیف میشه
باشه چشم
قطع کرد رفتم تو خیلی شلوغ بود پرسیدم گفتن کلا صادر نشده باید بشینی شانست بزنه امشب بدن وگرنه فردا...
بابغض زنگ زدم حسین
بهش گفتم نمیشه من بیام قسمت نشد شمابرید
حسین گفت: این چه حرفیه ماقرارگذاشتیم باهم بریم توکل داشته باش درست میشه اگه نشد فردا صبح میریم
گفتم ن برنامه هاتون خراب میشه
گفت نه نهایتش بچه ها روراهی میکنیم منوتوبا اتوبوس میریم
دلمو گرم کرد
داخل جانبود بشینم ایستاده بودم
ساعت شد ۶ عصر حسین پیام داد چه خبر گفتم داداش هنوز ندادن هربیست دقیقه اسم ۱۰ نفرمیخونن تحویل میدن گفت باشه داداش تااینجا اومدی بقیشم ارباب ردیف میکنه
گفتم دارم ازاسترس میمیرم
گفت ی ذکر بهت میگم هربار گیرکردی بگو من خیلی قبول دارم گره کارمنم همین باز کرد( اخه خودشم به سختی اجازه خروج گرفت)
گفتم باشه داداش بگو
گفت تسبیح داری
گفتم اره
گفت بگو الهی به رقیه س حتما سه ساله ارباب نظر میکنه منتظرتم
قطع کردم چشممو بستم شروع کردم
الهی به رقیه س الهی به رقیه س...
10 تانگفتم که یهو گفت این 5 نفر اخرین لیسته بقیش فردا توجه نکردم همینجور ذکر گفتم که یهو اسمم خوندن
بغضم ترکید باگریه گرفتم رفتم سمت خونه حاضر بشم
وقتی حسین رو دیدم گفتم درست شد
اشک توچشمش حلقه زد گفت الهی به رقیه س
#شهید_حسین_معز_غلامی :)❥♡
〖 #خاطره 〗
#اربعین 🖤
🆔 @dokhtaranchadorii
#تلنگرانہ
.
گاهے👐🏻
به آخرین
پیراهنم فکر می کنمـ
که مرگ در آن رخ می دهد
و در آن لحظه وااای برمن با کوله بار گناهانم...
#الهےالعفو
#خدایاخیلےشرمندتم
@dokhtaranchadorii
.
.
#تݪنگرانه
هَروَقتدانشآموزسرڪلاسحاضر
باشند،
معݪمخواهدآمد :)
#مفهومۍ💡
#اللهمعجݪلوݪیڪاݪفرج♥️
@dokhtaranchadorii
#جاماندن
نه اینکه معنی اش #لایقنبودن باشد!
بلکه ، سیدالشهدا امتحان می کند
#عشّاق را به فراق ...امتحانی چون دوری یوسف از یعقوب !
@dokhtaranchadorii
بسم رب القلم...✨
تمام دشمنان اسلام...🔥
تمام دشمنان ایران...🇮🇷
بترسید...از چادر مشکی بانوان ایرانی بترسید....از چادری بودن بانوان ایرانی چه پیر چه جوان بترسید...🌙
از اینکه الگوی آنها حضرت زهرا(س) است بترسید....از عشق دختران و پسران نسل جوان ایرانی به رهبرمان سید علی...بترسید...🍃🥀
از غیرت و شجاعت مدافعان حرم...از نجابت و پاکی مدافعان چادر...بترسید...❄️🦋
تمام توطئه هایتان را تمام نقشه های شیطانیتان را...🔥
با همین تکه پارچه ای مشکی که تاروپودش بوی نجابت و شجاعت میدهد...🖤
به هم میزنند...⚡️🔅
طرف حساب تمام دشمنان اسلام و حجاب بانوان چادری هستند☀️
دشمن از چادر مشکی آنها واهمه دارد...نه از موهای پریشان و چهره هایی با هفت قلم آرایش...👩🎤🏳🌈
بانوان چادری دلتان نلرزد... اگر به چادر مقدس شما خندیدند..😂
دل زده نشوید از چادر....اگر به چادر مقدس شما تهمت و طعنه زدند...زخم زدند...💔🥀
یادتان نرود...شما بانوان چادری...چه پیر چه جوان...مدافعید...شیرزنید...✌️✊
فراموش نکنید که دشمن از چادر مشکی شما بسیار میترسد🤜
پس با افتخار...با اقتدار...تاروز محشر به کوری چشم دشمنان اسلام و حجاب و شهیدان...چادری بمانید 🙌
سرباز امام زمانی باشید که غریب است...😭
سرباز حضرت زینب...بانوی غم...باشید...😭
چادری بمانید....👐✊
🍃الهم عجل لولیک الفرج🍃
#مدافع_چادر
@dokhtaranchadorii
🌸🍃🌸🍃
🍃
🌸
🍃
صاحب صبر به من صبری عنایت بنما
که فراق حرم دلبرتان پیرم کرد...!!😔😢
#یا_زینب_کبری(س)
@dokhtaranchadorii✨
✨🍃❤️🕊
🍃
❤️
ارباب شدی که رو به هر کس نزنم!
#یاحسین
@dokhtaranchadorio✨
✨🍃🕊
🍃🕊
✨
من گفته ام به همه
این اربعین حرم هستم
این تن بمیرد
آبرویم را نبر حسین...💔
@dokhtaranchadorii🌱
🌸🍃✨🌸🍃
کاش پایِ دلِ ما هم به نوایی بِرِسَد
اربعینی ،حَرَمی، کَربُبَلایی بِرِسَد
آری آقاتَر از آنی که تو راهَم نَدَهی
دارم اُمّید که از دوست نِدایی بِرِسَد🕊❤️
@dokhtaranchadorii🌈
4_6024017659312473454.mp3
3.21M
باز زدم آقا به تو رو
منه بشکسته سبو
اومدم دیگه نگو
چه عجب بی وفا
این #بد اگه کرده بدی
تو که خوبی بلدی
بطلب کربلا...😔💔
@dokhtaranchadori🕊
#کتاب
#سید_ابراهیم
#مادر_و_همسر_شهید
قسمت سی و دوم
سال اول زندگی در ایام شهادت حضرت زهرا (س) بسیار گرفته و ناراحت بود. از او پرسیدم:«شما همیشه اینقدر ناراحت هستید؟» گفت:«تا به حال می دانستم که حضرت زهرا(س) و امام علی (ع) چه کشیده اند،اما درک نمی کردم. اما بعد از ازدواج مقداری این داغ عظیم را درک می کنم.» برای هیئت هم برنامه های خاص خودش را داشت. در اوج عزاداری، سینه زنی را قطع می کرد و باصدای بلند دعا می کرد:«اللهم عجل لولیک الفرج» و اعتقاد داشت در آن لحظه که همه با شور و حرارت عزاداری می کنند، موقع استجابت دعاست و برای ظهور امام زمان (عج) دعا می کرد. مراسم ها را زود تمام می کرد تا به خانواده ها لطمه نخورد. به بچه ها تاکید می کرد به خانواده رسیدگی کنند و وقت خود را بعد از مراسم تلف نکنند. حب او به اهل بیت (ع) و بغضش به دشمنان اهل بیت (ع) مثال زدنی بود و این در گفتار و اعمالش نمود عینی داشت. یکی از دوستانش می گفت:«مصطفی از خدا می خواست بعد از شهادت اول خدا او را به جهنم ببرد تا یک تسویه حساب اساسی با دشمنان اهل بیت (ع) بکند و بعد به بهشت برود. وقتی در خانه مباحثه درسی می کردیم در بحث تشیع می گفت:«هر چه می کشیم از دشمنان ولایت و اهل بیت (ع) است.» محب دوستان اهل بیت (ع) بود و نسبت به دشمنان آن ها به شدت بغض و کینه داشت. این بغض هرگز فروکش نمی کرد و روز به روز شعله ور تر می شد.
✿↝.. @dokhtaranchadorii ..↜✿
#کتاب
#سید_ابراهیم
#مادر_و_همسر_شهید
قسمت سی و سوم
زندگی و توکل
همسر شهید:
اگر یش می آمد که به خاطر مشغله و کار خانه، موقع آمدن مصطفی غذا حاضر نبود یا خانه مرتب نبود من از او عذر خواهی می کردم ولی او می گفت:«نه این وظیفه ی من است، من باید عذرخواهی کنم!» به شوخی می گفتم:«پس من چه کاره ام؟» جواب می داد:«وظیفه شما تربیت فرزندان است، تربیت فاطمه است؛ بقیه ی کار ها وظیفه ی من است.» همین اخلاقش بود که مرا حسابی به او وابسته کرده بود و چون خیلی وابسته اش بودم به او می گفتم:«زمان بیشتری را در خانه باشد.» اما اگر او نمی توانست کار و وقتش را طوری تنظیم کند که کنارم باشد، من وقتم را تنظیم می کردم که کنارش باشم و همراهش می شدم. چند بار پیش آمد که مصطفی قرار بود به گشت شبانه بسیج برود و من با اصرار همراهش شدم. اعتراض می کرد و می گفت:«نمی توانم تو را بچه کوچک در ماشین تنها بگذارم.» اما من به او می گفتم:«در ماشین را قفل می کنم و منتظرش می مانم تا کارهایش تمام شود.» برایم مهم نبود که مثلا ساعت 12شب است و در ماشین منتظر او باشم.
ادامه دارد....
✿↝.. @dokhtaranchadorii ..↜✿
#کتاب
#سید_ابراهیم
#مادر_و_همسر_شهید
قسمت سی و چهارم
به شدت در مصائب و سختی های زندگی توکل داشت. در زندگی پستی و بلندی های زیادی داشتیم و به لحاظ اقتصادی شکست های بزرگی را متحمل شده بودیم. اما من خیالم راحت بود که با تو کلی که آقا مصطفی داشت همه موانع و مشکلات را پشت سر می گذاریم.
یک بار فاطمه را گذاشت روی این آشپزخانه و به او گفت:«بپر بغل بابا.» و
فاطمه سریع به آغوش او پرید بعد به من نگاه کرد و گفت:«ببین فاطمه چطور به من اعتماد داشت. او پرید و می دانست که من او را می گیرم، اگر ما این طور به خدا اعتماد داشتیم همه ی مشکلات مان حل بود. توکل واقعی یعنی همین که بدانیم در هر شرایطی خدا مواظب ما هست.»
✿↝.. @dokhtaranchadorii ..↜✿
مطیعی-آقای دلهای جوون و پیر.mp3
9.71M
#نواهای_عاشورایی 💔
باز دوباره ذکر یاحسین...
┅═✼🌸❄️💔❄️🌸✼═┅ . @dokhtaranchadorii
┅═✼🌸❄️💔❄️🌸✼═┅
نریمانی-منو نزار تنها میون این حرم.mp3
5.96M
#نواهای_عاشورایی 💔
من نزار تنها میون این حرم...
#سید_رضا_نریمانی
✿↝.. @dokhtaranchadorii ..↜✿
❤️🖤💚آنچه برایش دعوت شدید...💚🖤❤️
💚 #شهید_مصطفی_صدرزاده
اول محرم 94 میگه
💔 ایشاالله تاسوعا پیش عباسم.
چند روز بعد هم میگه
💔 با چهره خونین سوی حسین رفتم.
یکی از فامیل ها به شوخی به مصطفی میگه سوریه دفنت نکنن...
میگه
💔 نه بابا من همین بهشت رضوان دفن میشم.
شب تاسوعا میگه
💔 شب تاسوعا است خیلی حال میده شهید بشم.
و سر انجام در روز تاسوعا با چهره خونین شهید می شود و در بهشت رضوان شهریار دفن می شود.
✿↝.. @dokhtaranchadorii ..↜✿
🌷 مجموع طرح | «با رمز یازهرا حماسه آفریدیم»
🌟رهبر انقلاب: وقتى كه در جبهه ها لباسهاى دوخته و اتوكشيده و يا خوراكیهاى بسته بندى شده و يا طبخ هاى بسيار مهربانانه و مادرانه و يا ترشى و مربا... را ميبينم، ميفهمم كه تلاش بسيارى در پشت جبهه از سوى مادران و زنان وجود دارد.
🌟به اعتقاد من بخش مهم محيط گرم و پر شور جنگ مربوط به جهت فكرى خواهران است و اگر زنان ما، در اين حال و هواى فكرى نبودند، نيمى از اين شور وجود نداشت. ۶۰/۲/۵
#هفته_دفاع_مقدس
✿↝.. @dokhtaranchadorii ..↜✿
🔰 لوح | #کوچه_شهید
🔺 رهبرانقلاب: همه وظیفه داریم نامهای نورانی شهیدان را تکریم کنیم و عظمت جایگاه آنان را در یادها ماندگار سازیم. افتخاری است برای کویها و برزنها که نام شهید و عنوان شهادت بر فراز آنها بدرخشد؛ این موهبت هماکنون در سراسر کشور وجود دارد و باید ادامه یابد. ۹۸/۷/۳
✿↝.. @dokhtaranchadorii ..↜✿
4_5906812996851597786.mp3
1.41M
🔊 انقطاعیها
🎙 حاج حسین یکتا
✿↝.. @dokhtaranchadorii ..↜✿