دین گریزی!
اگر چهار نفر جوان، دختر یا پسر خلافی انجام دهند، یا بی عفتی کنند، تمامی رسانه ها این اخبار را #پوشش میدهند.
جماعت روشنفکر هم شروع میکنند به #تحلیل که دین از دست رفت، جوانان دین گریز شده اند.
اما اگر #میلیونها جوان، در اعیاد و رسومات دینی خود را مقید به سنن دینی نشان دهند، تحلیلگران روشنفکر لال میشوند!
اگر بیش از پنج میلیون ایرانی کمتر از ۱۰ روز برای #اربعین از ایران خارج شوند هیچ نشانه مثبثی ندارد اما اگر یک جوان در فلان جای کشور فسادی مرتکب شود در بوق و کرنا میکنند.
شبهای ماه رمضان امسال بخصوص ایام قدر ، تعداد مراسمات و مناجات خوانی ها با حضور جوانان در سراسر کشور رشد قابل توجه و چشمگیری داشته، اما براستی چرا رسانه های ما قدرت نشان دادن این حضور و عشق را ندارند!؟
🔴شاید اختلاف سلیقه داشته باشیم ولی در هدف همه یک دشمن واحد داریم‼️
✅برگزیده رصدنمای فضای مجازی🔰
@dokhtaranchadorii
♥️دختران حاج قاسم♥️
♥️دختران حاج قاسم♥️
#طرح_هنرمندانه
گروهی از تازه مسلمانهای لاتینی
جهت برگزاری #روز_قدس
در کشوری کاملاصهیونیستی در آمریکای لاتین
دعوت روز قدس با تابلوی:
«حمایت از کودکان قربانی شده»
روز قدس لازم هست درهمه جابرگزارشود
@dokhtaranchadorii
♦️نقدی بر سریال #رهایم_نکن که از شبکه ۳سیما در ایام ماه رمضان پخش میشود:
📝 #محمد_جلیلی
🔻از ۹۶ تا امروز، از خودتون نپرسیدید چرا انقدر خبر از تجاوز به کودکان زیاد شده اما آمارش همونه؟!
از جوک ساختن با عنوان فیلم "هیس! دخترها فریاد نمیزنند" تا بمب خبری آتنا در روستایی دور افتاده پس از سالها… تا کیانا و ندا… تا تجاوز غیر زوری در دبیرستان پسرانه!! تا دعوت از خانم اشکی و تاکید موکد علیخانی به تماشای این قسمت از ماه عسل... از مظلوم نمایی تا بزرگنمایی دروغین خطر وقوع یک اپیدمی سرطانی از طریق تماسهای جنسی در ایران، آنهم بر آنتن زنده پربیننده ترین برنامه تلویزیونی سال و درنهایت درخواست کمکهای میلیاردی برای واردات واکسنی ممنوعه در غرب بنام جلوگیری از وقوع ویروس HPV و نهایتا تشویق به شرح مسائل جنسی برای کودکان ایرانی!!
🔻تا… بیان دو موضوع اصلی برای پر بیننده ترین سریال سال "رهایم نکن" یکی تقسیم ارث و دیگری تعرض به دختر جوان. تمام سریال معطوف تقسیم ارث رسول بود که در نهایت با زیرکی گفت باید به چهار قسمت مساوی تقسیم شود!! و این اولین باریست که بعنوان ارث! مال میت را برای دختر و پسر مساوی تقسیم میکنند نه پسر دو برابر دختر!… که به گونه ای برنامه ریزی شده تا بیننده نگوید چرا سهم پسر دو برابر نشد!! چون یکی از دخترها شوهرمرده و شوهر دیگری فلج و از کار افتاده است.
🔻در سوی دیگر قصه ماجرای تجاوز به یک دختر -فرناز- اولین بار است که با این دقت و زومنمایی در رسانه ملی اسلامی، همگامی میشود! اما موضوع، پرداختن به تجاوز نیست… بلکه علت و راه حل آنست. مرضیه مادر فرناز میگوید: انقدر به بچه هایم از کودکی اجازه ندادم که بیرون بروند تا اولین دوست پسرم یک معتاد شد!! و حالا دخترم بلایی سرش آمده و نمیگوید. یعنی علت تجاوز را بیرون نرفتن کودکان از محیط امن خانه عنوان میکند!! دقیقا چیزی که مایه سلامت جنسی کودک است!! از طرفی بچه مثبت داستان -یحیی- دوست دختر نامزددار شده و نامش در موبایل او که یک نامحرم است یحیی -بدون نام فامیلی- ذخیره شده که عادی سازی دوستی دختر نامزد دار! با پسر غریبه است!!
🔻یحیی هم که مثلا علیه السلام قصه است، او را فرناز صدا میکند نه خانم تولایی... از طرف دیگر در سن بالا مجرد است و علت موجه تاخیر انداختن در ازدواج را پیدا کردن کار و بار مینامد!! درحالیکه هم خانه دارد هم ماشین و هم شغل مناسب. سریال، به زیرکی ارث اسلامی و ارتباط مذهبی را تبدیل به ارث غربی و روابط سفید میکند و علت مفاسد را تعصبات مذهبی و محدودیتهای خانوادگی مینامد!!
🔻جالب اینجاست که نویسنده و کارگردان فیلم خودش مدیر گروه کودک و نوجوان شبکه دو است!
@dokhtaranchadorii
♥️دختران حاج قاسم♥️
کلیپ افطاری حرم امام رضا (ع) .....اگه دلتون شکست خادم های کانال رو هم دعا کنید 😭😭😭😭
°|🍃🌷
❤️دعای روز بیست و سوم ماه مبارک رمضان👇
°|🍃🌷بسم الله الرحمن الرحیم
♡اللهمّ اغسِلْنی فیهِ من الذُّنوبِ وطَهِّرْنی فیهِ من العُیوبِ وامْتَحِنْ قَلْبی فیهِ بِتَقْوَی القُلوبِ یا مُقیلَ عَثَراتِ المُذْنِبین♡
°|🍃🌷خدایا بشوی مرا در این ماه از گناه وپاکم نما در آن از عیب ها وآزمایش کن دلم را در آن به پرهیزکاری دلها ای چشم پوش لغزشهای گناهکاران.
°|🍃🌷
#التماس_دعا
@dokhtaranchadorii
🚨 داستان یاسمین اشکی دروغ بود!!
📝 تسنیم نوشت: در پی حضور خانمی بهنام"یاسمن اشکی" در برنامه ماه عسل و طرح ادعاهایی بیپایه درباره شیوع سرطان در ایران و درخواست کمک از مردم برای تولید واکسن HPV، پروفسور کرمی بنیانگذار و مؤسس انجمن "بیوتکنولوژی" ایمنی زیستی و انجمن پدافند غیرعامل توضیحاتی را در این باره ارائه کرده که در ادامه آمده است:
🔺"واقعاً تأسفبرانگیز است که کنار مجری یک کارشناس قرار نمیگیرد، این طور میشود که مهمان برنامه هر چیزی را که میخواهد میگوید و مجری جز تأیید کردن کاری نمیتواند انجام دهد چون اطلاعاتی در مورد این موضوع ندارد.
🔺ایشان در مورد یک بیماری ژنتیکی نادر صحبت کرد که سیستم ایمنی بدن را دچار اختلال کرده، باعث تبهای طولانیمدت و عجیب شده و ویژگیهایی شبیه به ایدز داشته است اما هرگز اسم بیماری را نگفت! چطور ممکن است شما از بیماری ژنتیکی مادرزادی صحبت کنید که اسمش را نبرید؟!
🔺اگرچه در بررسیهایی که انجام دادیم، متوجه شدیم ایشان قبلاً در مصاحبهای خودش را بنیانگذار «کمپین 4 دقیقه برای صلح» معرفی کرده و گفته که در زمان جنگ تحمیلی در تهران، قربانی بمباران شیمیایی هوایی عراق بوده است (البته تهران هرگز بمباران شیمیایی نشد!) طبق تحقیقات ما، اساساً داستان ایشان دروغ بود و ایشان اصلاً بیماری ژنتیکی ندارد.
🔺تمام طرحهای علمی دنیا قطعاً باید در یک سایت معتبر بینالمللی ثبت شود، ما هرچه گشتیم چنین طرحی (طرح مورد ادعای خانم اشکی) پیدا نکردیم.
🔺امکان ندارد طرحی برای چندین بیمار در حال مرگ انجام شده باشد اما نام و نشانی از آن نباشد، حتی نام پزشک هم مشخص نباشد؛ طبق تحقیقات ما اساساً داستان ایشان (یاسمن اشکی) دروغ بود و ایشان اصلاً بیماری ژنتیکی ندارد.
🔺ارتباط خانم اشکی با آمریکاییها چیست؟ ایشان حرفهای قشنگی زدند و هدفهای زیبایی را بیان کرد اما بنده که 40 سال کار تحقیقاتی در نقاط مختلف دنیا کردهام، کاملاً از حرفهایشان نگران میشوم.
🔺 طرح این خانم بهشدت مورد حمایت نشریههای آمریکایی است؛ مسئولان ما، اساتید برجسته داخلی را بهحساب نمیآورند اما اینها بهراحتی با معاون وزیر و شخص وزیر بهداشت جلسه خصوصی برگزار میکنند و از طرف آنها حمایت میشوند.
🔺ما مستنداتی از فعالیتهای این تیم در آمریکا داریم که متأسفانه اصلاً با فرهنگ دینی و ملی ما همخوانی ندارد؛ هیچ جای دنیا چنین کاری صورت نمیگیرد که یک شخصیت (آن هم) حقیقی در تلویزیون از مردم کمک مالی برای تهیه واکسن بخواهد!
🔺بهعنوان کسی که در حوزه پدافند زیستی و تهدیدات بیوتکنولوژی در کشور کار میکنم، معتقدم نقشهای پشت این ماجرا است.
@dokhtaranchadorii
♥️دختران حاج قاسم♥️
💢 #روز_قدس ، روز همبستگی بین المللی مسلمانان
@dokhtaranchadorii
امام خامنه اي (مدظله العالي) : در اين لحظهي خطير، مسلمين جهان بايد احساس تكليف كنند؛ بايد وظيفهيي را كه مسلماني بر دوش آنان نهاده، درك كنند. از سويي تكليف حفاظت از سرزمينهاي اسلامي است، كه از ضروريات فقه مسلمين است؛ و از سوي ديگر پاسخ به استغاثهي ملتي مظلوم ... كه پيامبر(ص) فرموده است: هر كس نداي استغاثهي مسلمي را بشنود و پاسخ نگويد، مسلمان نيست(۱). ... و امروز نه يك فرد، كه يك ملت صدا به استغاثه برداشته است.1370/07/25
روز قدس همه مي آييم.
@dokhtaranchadorii
#حجاب
دزدان عفاف از دیوار کوتاه بد حجابی و بی حجابی راحت تر به حریم کرامت زنان و دختران دستبرد میزنند
اما زنان با حجاب به خاطر آنکه در سنگر حفاظتی عفاف و پوشش اند از اینگونه تعرض ها و وسوسه های شیطانی مصون ترند.
خوشاآنانکه نگهبان مزرعه نجابت و باغ حیا و عفافند و با پوشش صحیح و کامل محیط را هم برای خودشان ایمن و سالم می سازند هم وسیله هوسبازی و به گناه افتادن دیگران نمیشوند
آنانکه زیبایی های خود را در معرض دید و تماشای عموم میگذارند بیمار دلان و هوسبازان را به وسوسه گناه و شعله فساد می اندازند و در آلودگی آنان شریک اند
خودشان نیز از دستبرد اهل طمع مصون نمی مانند
آنانکه از بی حجابی و برهنگی و خودنمایی لذت می برند
شاید فراموش کرده اند که دستگاه های دقیق خدا این صحنه ها را ضبط می کند و فردای قیامت مورد سوال قرار خواهد داد.
برای لذت دیگران عذاب الهی را برای خود خریدن عاقلانه نیست عاقل آن است که اندیشه کند پایان را خواهرم
✨🌸الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــ الْفَـــرَج🌸✨
@dokhtaranchadorii
وقتی مشکی مد باشه : خوبه
وقتی رنگ مانتو شلوار باشه :خوبه
وقتی رنگ عشقه :خوبه!
وقتی رنگ کت و شلوار باشه: با کلاسه!
وقتی لباس های شب تو مهمونی ها مشکی باشه باکلاسه!
اما
وقتی رنگ چادر من مشکی شد
بد شد!
افسردگی می آورد!
دنبال حدیث و روایت می گردند
که رنگ مشکی مکروهه!
مشکی تا جایی که برای لباس های شما بود خوب بود و باکلاس به ما که رسید بد شد
من و متهم می کنید به افسردگی به دل مردگی
و من توی زندگی دنباله لحظه ای هستم که افسردگی گرفتم به حکم شما!
چرا حجاب را مساوی با افسردگی می دانید!
دوست دارم چادر مد شود
مشکی رنگ عشق باشد
عشق به خدا بدون افسردگی!قشنگه
@dokhtaranchadorii
🌹🕊🌹🕊
🕊🌹🕊
🌹🕊
#دلنوشتہ 📝
دقت کردے؟! 🔻
بعضے وقتآ شیطونــہ کنارِ
گوشت زمزمـہ میــکنہ:
تآ جوونے از زندگیــــت لذت ببـر❗️
هر جور کہ میشہ خوش بـگذرون
امـآ تُ حواســِ🔔ـــت بآشہ،
نکنہ خوش گذرونیت بہ قیمتِ
شکســ💔ـــتنِ دل امآم زمآنمون بآشہ...
مبادآ بآ خوش گذرونیاے آمیختہ بہ گنآهـــ، ظہورشون رو عقب بنــدازے...
♥️🕊 الـلہم عجـل لـولیـک الـفرج 🕊♥️
@dokhtaranchadorii 🌸🍃
♥️دختران حاج قاسم♥️
✨اللهم عجل لولیک الفرج✨
بيست و سه روز از رمضان بی تو
سپر شد آقا
عمر ما بود که دور از تو هدر شد
آقا
@dokhtaranchadorii
✍ نکاتی برای هفته پایانی ماه رمضان
💠 شروع سال جدید به معنای واقعی کلمه، ۲۴ ماه رمضان است. مقدراتمان تغییر کرده و در مرحلۀ جدیدی قرار گرفتهایم.
💠 ۲۴ رمضان بهترین وقت برای تنظیم و شروع برنامههای یکساله است.
💠 بعد از شبهای قدر باید بیشتر از قبل عبادت کنیم. برخی از مقدرات ما مشروط به عبادت و توبه است.
💠 یکهفتۀ پایانی ماه مبارک رمضان بهترین هفتۀ عمرتان است؛
🔅اولاً پاک شدهاید،
🔅ثانیاً مقدرات خوبی برایتان نوشته شده،
🔅ثالثا برکات ماه رمضان هنوز ادامه دارد.
💠 رسول خدا(ص) ده روز آخر رمضان عبادت بیشتری میکرد.
💠 من که شب قدر را پشت سر گذاشتهام، اگر در این شبهای بعد از شب قدر، دلم برای عبادت تنگ نشود، خیلی جای تعجب دارد!
💠 بعد از شبهای قدر، برای عبادت سنگتمام بگذارید.
🔺 حجةالاسلام پناهیان
@dokhtaranchadorii
🔼🔼🔼
آخرین جمعه ماه رمضان (11 مرداد 1392) روز قدس بود که رضا شهید شد .
وقتی خبر شهادتش را شنیدم خودم را به سرعت به بیمارستانی که در حلب بود رساندم ، اسمش را نمی شد گذاشت بیمارستان ، چون از تجهیزات اصلی محروم بود .
اون روز ما دو شهید داشتیم و چند شهید سوری هم بودند. وقتی به سمت تابوتی که رضا را در آن قرار داده بودند رفتم ، روی تابوت پرچم سوریه کشیده شده بود و به عربی نام جهادی رضا را نوشته بودند « محمدمهدی مهدوی »
پرچم سوریه را برداشتم و پرچم ایران را روی تابوت کشیدم. بعد روی آن درشت و بزرگ نوشتم:
🌷« شهیدمهندس رضاکارگربرزی که در روز جمعه ، روز قدس که متعلق است به امام زمان (عج) در راه خدا و دفاع از اهل بیت رسول الله به شهادت رسیده است »
💢شهید مهندس رضا کارگربرزی
راوی: ب- ر همرزم شهید در سوریه
شـهـــــــــ به یاد ـــــــــدا ️
@dokhtaranchadorii
✿❀ ﴾﷽﴿ ❀✿
#رمان_قبله_من
#قسمت_سی_و_یکم
#بخش_اول
❀✿
روے چمدانش میشینم ،چشم راستم را مے بندم و از شڪاف باریڪ در بیرون رانگاه میڪنم... خدا ڪند سراغ ڪمدش نیاید...سعی میڪنم ارام تر نفس بڪشم. دستم راروے سینہ ام میگذارم و اب دهانم رابہ سختے فرومیبرم. بااسترس یڪبار دیگر بیرون را نگاه میڪنم. صداے جیر باز شدن در اتاقش دلم را خالے میڪند! از شڪاف در دست و پشت سرش را میبینم ڪہ بہ سمت تختش میرود ، ساعتش را از مچ دستش باز میڪند و روے بالشتش میندازد. دڪمہ ے اول ودوم پیرهنش راباز میڪند...سرم راعقب میاورم و چشمانم را مے بندم!!... میخواهد لباسش را عوض ڪند... پلڪ هایم راروے هم محڪم فشار میدهم.... اگر لباسش درڪمد باشد.... نورے ڪہ ازشڪاف در داخل میدود بہ تاریڪے مے شیند. حضورش راپشت در احساس میڪنم. عرق روے پیشانیث ام مے نشیند...درڪشیده و بہ اندازہ ے چندبند انگشت باز میشود...دستم راروے دهانم میگذارم و بغضم راقورت میدهم...همان لحظہ نواے دلنشینے درفضا پخش میشود
_ میاد خاطراتم جلوے چشام
من اون خستگے تو راهو میخوام
...
تلفن همراهش است!در را مے بندد و چند لحظہ بعد صداے بم و گرفتہ اش را میث شنوم
_ جانم رسول؟
...
هوفے میڪنم و لبم را بہ دندان می گیرم.
اخرچہ؟! میخواهد مرا ببیند... چہ چیزے باید بگویم... چہ عڪس العملے نشان میدهد؟ دست میندازم ،ڪت سفیدش را اهستہ از روے اویز برمیدارم و تنم میڪنم. پیراهنش راهم روے سرم جاے روسرے میندازم و منتظر میمانم... شمارش معڪوس.. یڪ .. دو... سہ... باز ڪن درو... چهار...پنج...الان...شیش...هفت ...هشت... با.. درباز مے شودو قلبم از شدت هیجان و استرس میترڪد!
چشمهاے تیلہ اے یحیے بہ بزرگے دوفنجان میشود و روے چشمانم خشڪ مے شود. لبم راانقد محڪم با دندان فشار میدهم ڪہ زخم مے شود و دهانم طعم خون میگیرد.دستش را بہ سرعت روے دودڪمہ ے بازش میگذارد و درحالیڪہ ازشدت تعجب پلڪ هم نمیزند ، قدمے بہ عقب برمیدارد و بہ سرتا پایم دقیق نگاه میڪند.باخجالت سرم را پایین میندازم و پیراهنش راروے سرم جلو میڪشم تا خوب موهایم را بپوشانم.چانہ ام میلرزد و نوڪ بینے ام میخارد.
منتظر یڪ تنش هستم تا پقے زیر گریہ بزنم!! سڪوتش ڪلافہ ام میڪند...ڪوتاه بہ چهره ے مبهوتش نگاه و بغضم را رها میڪنم. بلند بلند و یڪ ریز اشڪ مے ریزم و پشت هم عذرخواهے میڪنم. او همچنان خیره مانده!!...باپشت دست اشڪم راپاڪ میڪنم و میگویم: بخدا..بخدا اصن... اصن توضیح میدم... بہ حرفم گوش ڪن... من... یحیے بخدا...هیچے ندیدم...من... اصن ...ینے...
بایڪ دست پیرهن رازیر گلویم چنگ میزنم تا یقہ ام را بپوشانم و بادست دیگر پلڪم راپاڪ میڪنم. قدمے جلو مے اید و دڪمہ اش را مے بندد..بغضم راقورت میدهم و بہ زمین زل مے زنم. ڪمے جلو تر مے اید..
_ هیچے نگید!..باشہ؟!
شوڪہ از لحن ارامش دوباره بہ گریہ مے افتم
_ من...اصلا نیومدم تا... فقط...اگر گوش ڪمے...
یڪ دفعہ داد میزند:محیا!
و بہ چشمانم خیره میشود.از برق نگاهش تا عمق قلبم تیر میڪشد... عصبانے است..سعے میڪند ڪنترلش ڪند!...لبهایم بے اراده بہ هم دوختہ میشود...دست دراز میڪند و دررا نگہ میدارد
_ بیاید بیرون!
مطیع و حرف شنو از ڪمد بیرون مے ایم و گوشہ ےاتاق مے ایستم. بہ موهایش چنگ میزند و لبش را میگزد.فڪش منقبض شده و تندنفس میڪشد...
_ حالا بگید توڪمد من چیڪار میڪردید...
_ من..
دست راستش را بالا مے اورد و بین حرفم میپرد
_ فقط راستشو بگید...النجاه فے الصدق...
سرم راتڪان میدهم و درحالیڪہ اشڪ ارام از گوشہ چشمم روے گونہ هایم مے غلتد، باصدایے خفہ میگویم: من... راستش...یبار...چندماه پیش...اومدم تو اتاقت... برا..برااینڪہ ببینم چجوریه..ببخشید...من اینجا یچیزے دیدم ڪہ موفق نشدم ڪامل بخونمش...
_ چے؟!
_ اونموقع نفهمیدم...یلدا اومد خونہ و نشد بخونمش...امروز...فتح خون تموم شد...ڪلے گریہ ڪردم...ڪلے سوال...ڪلے درد تو سینم اومد... ازاتاقم اومدم بیرون تا برم و صورتمو بشورم...دیدم دراتاقت بازه...یاداون برگہ افتادم..اومدم....ببخشید...ببخشید...
گریہ ام شدت میگیرد...
_ خوندمش...تانصفہ...فهمیدم وصیت نامہ است...یہ حالے شدم... قصدبدے نداشتم.... پسرعمو بخدا برام جاے سوال داشت...اون ڪتاب...وصیت نامہ ے تو... حس بدے دارم چون اجازه نگرفتم....اما دلم ارومہ... یہ چیز توے وجودم متولد شده...نمیدونم چیہ.... شاید توے اتاقت دنبال جواب میگشتم....بخدا... وقتے اومدی...هول شدم...رفتم توڪمد...
چشمهایش را مے بندد و انگشت اشاره اش راروےبینے اش میگذارد..
❀✿
💟 نویسنــــــده:
#میم_سادات_هاشمی
@dokhtaranchadorii
✿❀ ﴾﷽﴿ ❀✿
#رمان_قبله_من
#قسمت_سی_و_یکم
#بخش_دوم
❀✿
_ بسہ...شنیدم... میتونید برید بیرون...
_ ینے...
_ فعلا برید بیرون...
سرم راپایین میندازم و از اتاق بیرون مے روم.
❀✿
باپشت دست مثل بچہ هاے تخس بینے ام راپاڪ و فین فین میڪنم. ڪت یحیے درتنم زار مے زند. چندتقہ بہ در اتاقم مے خورد.ازجا بلند مے شوم ،روسرے ام را سرم و دراتاق رابازمیڪنم. یحیے بایڪ لیوان پراز اب و ڪہ چندتڪہ یخ ڪوچڪ دران شناور است مقابلم ظاهر میشود. لبخند بزرگے چهره ے سفید و مهربانش را پوشانده. لیوان را سمتم میگیرد و میگوید: گریہ ڪافیہ...من بخشیدم!...چون قصد بدے نداشتید... امیدوارم قضیہ ے وصیت نامہ بین خودمون بمونہ...
باناباورے دستم راجلو مے برم و لیوان را میگیرم
_ خب...بنظرم بهتره یہ لباس مناسب بپوشید و بیاید تا یڪم حرف بزنیم...
با لبخندبہ ڪتش اشاره میڪند
_ و.... اون...پیرهنم ڪہ استیناشو گره زده بودید جاے روسرے...
ارام میخندد
_ اونم بیارید بے زحمت...
پشتش را میڪندو به پذیرایے مے رود.
ڪتاب فتح خون را دردست میگیرد و بعداز مڪثے طولانے میپرسد: هنوزم دوست دارید اسطوره باشید؟!
سریع جواب میدهم: هنوز؟!این چھ سوالیھ!؟ اشتیاقم خیلے بیشتر شده.فهمیدم هیچـے نیستم و تصمیم گرفتم ڪھ باشم.
_ وقتے ڪتابو میخوندید توی سپاه حسین ع بودید یانھ ؟
بھ فڪر فرو میروم.درواقع من درهیچ جای ڪتاب نفس نڪشیدم.تنها نظاره ڪردم...
_ راستش...نھ ... توی هیچ سپاهے نبودم...فقط دیدم...
_ چے دیدید....
_ دیدم ڪھ ...دیدم ڪھ پسررسول خدا ص ... تنها روبروی چندهزار سوار بے غیرت ایستاده... دیدم ڪھ....بانامردی...
بغضم راقورت میدهم
_ نمیخواد اینارو بگید.چیش بیشترازهمھ توی نظرتون عجیب و جالب بود!؟
_ بازم خیلے چیزا؛ ولے یچیز خیلے دلمو سوزوند. یھ بخش اخرڪتاب ڪھ امام هیچ نداشت و یھ بخش ڪھ توی بهبھ ی جنگ و خطرجون ،حسین ع باگوشھ ی چشم حواسش بھ حرمش بود دوست داشتم بمیرم.وقتے فهمیدم ڪھ ناامید بھ پشت سر نگاه میڪرد، وقتے فهمیدم ڪھ بااون عظمتش سیل فرشتھ ها رو پس زد و دل داد بھ رضایت خدا اما درڪ ڪردم...اینو لمس ڪردم همونقدر ڪھ جنگ و شهادت برای امام مهم بود، حرم و ناموسش هم مهم بودن!!
و تنها نگرانے حضرت همین بود...
_ چرامهم بودن؟
_ چون... میترسید....پای گرگ و سگای پست فطرت بھ خیمھ ی زنانے باز بشھ ڪھ ..تابحال بامردی برخورد هم نداشتن!!
_ این خوبھ یابد؟!
_ چے؟
_ اینڪھ برخوردی نداشتن؟... حس ارزش بهتون دست میده یا...عقب موندگے؟
_ ارزش !
لبخند مے زند و یڪدفعھ محڪم میگوید: پس باارزش باشید!
باتعجب بھ چشمانش خیره میشوم...
#ادامه_دارد...
💟 نویسنــــــده:
#میم_سادات_هاشمی
@dokhtaranchadorii
#برای_دخترها🌷
💟 دخترخانومهایی که مدام از
خواستگارتون #ایراد میگیرید،
شما انسانید... نیاز به ازدواج دارید...
احتمالا آخرش هم ازدواج میکنید...
👈 اینکه مدام بیجهت به خواستگارها
#جواب_منفی میدید،
نمیتونه #ترس از ازدواج بد یا طلاق رو از بین ببره،
فقط باعث میشه که زمان مواجهه با این اتفاق به عقب بیفته...
✅ هرچی سنتون بیشتر بشه،
قدرت انتخاب کمتر، و استرس بیشتر میشه...
درستش اینه که شما مهارت انتخاب همسر رو یاد بگیرید
و از این رو هم بدونید که:
#تأخیر_ازدواج، برای دین و #اخلاق شما خطرناکه.
@dokhtaranchadorii