4_5875088624646620970.mp3
6.46M
.
.
🎙|| #نواے_عاشقـے
.
.
•شما میتونید معشوقــ
•حضرٺــ ولـےعصر باشید🌱
•آنچنانــ ڪ یعقوبــ
•بہ یوسفــ عاشقــ بود♥️
🎵| #اسـتاد_پنــاهیـان
✿↝.. @dokhtaranchadorii ..↜✿
میگفت خسته نشدۍ از این همه رفاقت با شهدا..؟!
گفتم چرا #خستہ بشم..؟
تازه دارم راه درست رو میرم...
گفت سخت نیست دارۍ مثہ شهدا رفتار میکنے..!
گفتم خیلۍ سخته ،مثه نگه داشتن آتیش تو دسته ولی تازه دارم معنی #عشـق♥️ رو میفهمم...
گفت باشہ اصلا هرچۍ تو بگے ولی آخر این #رفاقـت چیه...؟!
گفتم : لیاقت نوکری #حضرتزینـب (س)
مهر تایید #عمہسادات🌸
برگشت گفت میشہ منم با شهدا دوست بشم...؟! منم این رفاقتـو میخوام...
حالا باید چیکار کنم مثہ #شهدا بشم اخرهم شهید شم...؟!
گفتم یہ شرط داره ،
گفت چہ شرطۍ؟ گفتم: #شهادت بہشرط رعایت...
گفت باشہ هرچند سختہولے میخوام #شهیدانه زندگے کنم تا مثہ شهدا بمیرم...🌙
#شهیدحمیدسیاهکالی
#اللهمالرزقناشـهادت✨
✿↝.. @dokhtaranchadorii ..↜✿
✅ #مسافر_کربلا
🌸 چهار ساله بود که مریضی سختی گرفت پزشکان جوابش کردند گفتند : این بچه زنده نمی ماند! پدرش او را نذر آقا اباالفضل (ع) کرد به نیت آقا به فقرا غذا می داد تا اینکه به طرز معجزه آسایی شفا یافت !
🌸 هر چه بزرگتر می شد ارادت قلبی اش به قمر بنی هاشم بیشتر می شد. تاریخ تولد شناسنامه را تغییر داد و به جبهه رفت! در جبهه آنقدر شجاعت از خود نشان داد که مسئول دسته گروهان اباالفضل (ع) از لشگر امام حسین (ع) شد.
🌸 شانزده سال بیشتر نداشت. آخرین باری که به جبهه می رفت گفت : راه کربلا که باز شد برمی گردم !
🌸 شانزده سال بعد پیکرش بازگشت. درست همان روزی که اولین کاروان به طور رسمی به سوی کربلا می رفت !!!
🌸 آمده بود به خواب مسئول تفحص، گفته بود : زمانش رسیده که من برگردم !!! و محل حضور پیکرش را گفته بود !!
🌸 روزی که تشییع شد روز تاسوعا بود روز اباالفضل(ع) در پایان آخرین نامه اش برای من و شما نوشته بود : به امید دیدار در کربلا - برادر شما علیرضا
📔 برگرفته از کتاب مسافر کربلا - اثر گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی
#قهرمان_من ؛ #شهید_علیرضا_کریمی
✿↝.. @dokhtaranchadorii ..↜✿
✅ #خوشگل_ترین_شهادت...
🌸 اواسط بهمن رفتیم خونه یکی از بچه ها. ابراهیم خواب رفت اما یکدفعه از جا پرید و به صورتم نگاه کرد و بی مقدمه گفت: حاج علی، جان من راست بگو! تو چهره من شهادت می بینی؟! ابراهیم بلند شد گفت و سریع حرکت کنیم بریم. نیمه شب آمدیم مسجد ابراهیم با بچه ها خداحافظی کرد رفت خانه، از مادر و خانواده اش هم خداحافظی کرد و از مادر خواست برای شهادتش دعا کند.
🌸 صبح روز بعد هم راهی منطقه شد همه آماده حرکت به سمت فکه شدند. با دیدن چهره ابراهیم دلم لرزید. جمال زیبای او ملکوتی شده بود رفتم بهش گفتم داش ابرام خیلی نورانی شدی. نفس عمیقی کشید و گفت روزی که بهشتی شهید شد خیلی ناراحت بودم. اما با خودم گفتم: خوش بحالش که با شهادت رفت، حیف بود با مرگ طبیعی از دنیا بره
🌸 بعد نفس عمیقی کشید و گفت خوشکل ترین شهادت را از خدا می خوام. قطرات اشک از گونه اش جاری شد. ابراهیم ادامه داد: اگه جایی بمونی که دست احدی به تو نرسه، کسی هم تو رو نشناسه، خودت باشی و آقا، مولا هم بیاد سرت را به دامن بگیره، این #خوشگل_ترین_شهادت است
#قهرمان_من ؛ #شهید_ابراهیم_هادی
🍃🌺🌸✨🍃🌺🌸✨🍃🌺🌸✨
✿↝.. @dokhtaranchadorii ..↜✿
#فرمانده_گمنام
دو ماه بود خبری از او نداشتیم...
مادر گفت : پاشو برو ببین این بچه چی شد؟ زندست یا مرده؟
گفتم : کجا بروم؟ کار و زندگی دارم ؛ جبهه یک وجب دو وجب نیست که از کجا پیدایش کنم؟
رفته بودیم نماز جمعه...
امام جمعه آخر خطبه ها گفت : حسین خرازی را دعا کنید...
مادر گفت : حسین مارو می گفت؟
گفتم : چی شده که امام جمعه هم میشناسدش؟
به هیچکس نگفته بود #فرمانده_لشکر اصفهان است...
#قهرمان_من ؛ #شهید_حسین_خرازی
✿↝.. @dokhtaranchadorii ..↜✿
✅ #دلنوشته_ای_از_یک_همسنگر
صبح بعد نماز ی فیلم از معراج شهدا دیدم بعد خوابم برد...
تو عالم خواب رفته بودم راهیان نور دیدم داخل اتاقی هستم عکس دو شهید بود
هر چی گشتم عکس شهید ابراهیم هادی نبود چند بار نگاه کردم ناراحت شدم
گفتم یعنی شهید ابراهیم منو دعوت نکرده یهو دیدم توی دستم ی کتابه ک عکس شهید هادی روش هست
همون عکسش ک ریش بلندی داره م کلاه مشکی سرشه خیلی خوشحال شدم از خوشحالی بغض گلومو گرفته بود
من یک سال هم نمیشه ک با شهید هادی آشنا شدم ی شب تو اخبار رهبر عزیز سفارش کردن کتاب سلام بر ابراهیم رو
من از او نموقع چند بار خوابشونو دیدم و حاجت روا شدم
خدایا شکرت ک هادی هدایتگر را برای من فرستادی....
#دوست_آسمانی_من ؛ #شهید_ابراهیم_هادی ؛ #هادی_دلها
🍃🌺🌸✨🍃🌺🌸✨🍃🌺🌸✨
✿↝.. @dokhtaranchadorii ..↜✿
#حاجآقاپناهیان |🌴|
|هرکے آرزو داشتہ باشہ خیلے خدمت کنہ،
شهید میشہ...
یہ گوشہ دلت پا بده؛
شهدا بغلت کردند.
ما بہ چشم دیدیم اینارو ؛
از این شهدا مدد بگیرید...
+مدد گرفتن از شهدا رسم بزرگے است.
دست بزار رو خاک قبر شهید بگو:
[ حسین،بہ حق این شهید ،یہ نگاه بہ ما کن ]
✿↝.. @dokhtaranchadorii ..↜✿
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💓🕊
❤️🍃 #خیلی_قشنگــه
💛🌼سوال عروس شهید مختاربند از رهبر انقلاب:
.
🌹 آقا وظیفهی من چیه؟
وجواب حضرت آقا.....
.✿↝.. @dokhtaranchadorii ..↜✿
#حتما_مطالعه_شود 👌🌸
رفتم سر مزار رفقای شهيدم
فاتحه خوندم ،اومدم خونه,
شب تو خواب رفقای شهيدم رو ديدم...☺️
رفقام بهم گفتند :
فلانی ، خيلے دلمون برات سوخت😢
گفتم : چرا😳
گفتند: وقتی اومدی سر مزار ما فاتحه خوندی
ما شهدا آماده بوديم ...
هر چی از خدا می خوای برات واسطه بشيم..☺️
💔 ولی تو هيچی طلب نکردی و رفتی
خيلی دلمون برات سوخت😔
سر مزار شهدا حاجاتتون را بخواهید
برآورده میشه . 😍
👤 روايتگر :
حاج حسين کاجی
#اللهم_الرزقنا_شهادت🕊
✿↝.. @dokhtaranchadorii ..↜✿
🌸﷽🌸
#شهید_احمد_علی_نیری
راوی_دوست_شهید
🌷 یکبار به احمد آقا گفتم : شما این مطالب رو از کجا می دونید ...
قضیه شهید شدن جمال و زنده بودن ابوالفضل و چندین ماجرای دیگه که از شما دیدم ...!
احمد هم طبق معمول حرف از مراقبه و محاسبه زد
می گفت : تا میتونی دقت کن که گناه نکنی، تا می تونی مراقب اعمالت باش.
اونوقت میبینی که همه زمان و مکان در خدمتت هستند.
🌷 بعد نگاهی به من کرد و ادامه داد : باید بیایید بالا تا بعضی چیز ها رو ببینید باید بیایید بالاتر (از لحاظ معنوی و عبد خدا بودن) تا بتونیم برخی چیزها رو براتون بگیم.
بعد حرفی زد که هنوز هم فهمیدنش برام دشواره!
گفت: خدا به من عمر افراد رو نشون میده...
من می بینم برخی افراد که جمعه شب ها به جلسات حاج آقا حق شناس می آیند انسان های بزرگی هستند که باطن انسان هارو به خوبی می بینند.
🌷 برای همینه که می گم به اعمالت دقت کن ...
تولدت مبارک آقا احمدعلی🌷🌷🌷🌷
هدیه سه صلوات شادی روح این شهیدعارف
✿↝.. @dokhtaranchadorii ..↜✿
سید ابراهیـم میگفت دفعه اول ڪه به سوریه اعزام شدم در عملیات تدمر خمپاره درست خورد ڪنار من ولی من چیزیم نشد😞
گفتم شاید مشڪل مالی دارم خدا نخواسته شهید بشم. آمدم ایران🚶♂️ و مباحث مالے خودم را حل ڪردم.
دفعه دوم ڪه رفتم سوریه، باز خمپاره خورد ڪنار من و به من چیزی نشد😒. گفتم شاید وابستگے به خانواده و بچه هاست ڪه نمیذاره شهید بشم. آمدم ایران و از بچه ها دل بریدم.😔
و برای بار سوم ڪه به سوریه اعزام شدم در عملیاتی ترکش خوردم و مجروح شدم ولی شهید نشدم.😫
به ایران ڪه آمدم نزد عارفی رفتم و از او مشڪلم را پرسیدم. ایشان گفتند: من ڪان لله كان الله له
تو برای خدا به جبهه نمے روی
برای #شهادٺ می روی☝️ نیتت را درست ڪن خدا تو را قبول میکند.
.
پدرش مے گفت:
این دفعه آخر مصطفے (سيدابراهيم) عجیب بال و پردرآورده بود دیگر زمینے نبود؛ رفت و به آرزويش رسيد...🕊
شهید مدافع حرم مصطفی صدرزاده🌹
✿↝.. @dokhtaranchadorii ..↜✿
#شهود_عشق
شهدا عاشقانہ
سربندها بر پیشانے بستند
و مردانہ سر فدا ڪردند
نڪند ما فقط صدای
#این_بقیةالله گفتنمان
بہ گوش ها برسد
و فدایے واقعے نباشیم
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
🕊🕊
✿↝.. @dokhtaranchadorii ..↜✿
❁﷽❁♥️🍃
.
#یااباعبدالله♥️∞
مرا دردے است
دور از تو •[💔]•
که نزد توست
درمانش🍃
#اللهم_الرزقنا_ڪربلا
#به_نیابت_از_جمیع_شهدا
🕊السَّلٰامُ عَلَیْکَ یٰا اَبٰا عَبْدِ اللهِ ، وَعَلَى الْاَرْوٰاحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِنٰائِکَ ، عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَبَقِىَ اللَّیْلُ وَ النَّهٰارُ ، وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیٰارَتِکُمْ ، اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ ، وَعَلٰى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ ، وَعَلىٰ اَوْلادِ الْحُسَیْنِ ، وَعَلىٰ اَصْحٰابِ الْحُسَیْن✨🌸
✿↝.. @dokhtaranchadorii ..↜✿
#پندانہ
حاج حسین یڪتا:
گفت شب عملیات ستون غواصا به صف شدن زدن به اروند رود؛ نفر جلوییه #طناب رو #زیاده رها کرده بود، بهش گفتن چرا سر طناب رو زیادی رها کردی؟!🤔
گفت: «چون میخوام خود #امام_زمان مارو از این رودخونه نجات بده!»❤️
بچه ها!
پشت روخونهی زندگی که گیر کردی تنها #امام عصر هست که میتونه هُل بده توروها...
╭━═━⊰🍃💔🍃⊱━═━╮
✿↝.. @dokhtaranchadorii ..↜✿
گفتند: چادرت را بردار، حالا چه
اشڪالی داره با مانتوے بلند،
حجاب ڪامل داشته باشۍ؟
چادر ڪه واجب نیست!
جواب دادم:همیشه بهترین ڪار
این است ڪه بین خوب و برتر،
برتر را انتخاب ڪرد و من هم
✌چادر حجاب برتر را انتخاب
ڪردم. 👌
گفتند: درسته ڪه چادر حجاب
برتره ولی زحمت زیادے دارد، در
این گرما، اذیت نمیشے؟
گفتم:گرما ڪه مهم نیست، غرق
شدن عبد در معبود لذت داره.
چادر لذت دارد، باورڪن!🌸♥️
@dokhtaranchadorii