فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کلیپ🎥
تقــدیم بـہ
#روح_مقـدس_شهـدا🌷
#عشق یعنے ❤️
#استخوان و
یڪ #پلاڪ
سالها تنهاے تنها🍃
زیر #خاڪ...
#شهیدانہ🕊🌷
@dokhtaranchadorii
🔷🔹🔹
#شهیــــــــــدانہ
#شهـــــادت
یعنـــــی ⇩↯⇩
متفاوت به آخر برسیم وگرنه مـــــرگ پایان همه قصههاست...
@dokhtaranchadorii
📝 #دلنوشتــ😌
🍃 #دلمان_از_زمین_گرفته_آسمان_میخواهد💚
گوشه ی #دلت که گیر کند
به #سیم_خاردارهای این #دنیا...
یا زخمی می شوی...🤕
یا می سوزی و آتش می گیری...
#سخت_است زندگی با جگرپاره شده...
سختِ سختِ سخت است...
اما چاره چیست؟
التیام از کجاست؟
جز آنکه باید دست دل را گرفت
و #راهی_شد...🚶
در این شهر شلوغ و هزار رنگ و فریب باید همپای دل بروی و ببینی که کجا او را آرام می یابی...😌
همراهش که می روی می بینی تو را به محضر #شاهدین می برد...
می برد تا #درد_دلت را بگویی...
از# زخم های_زندگی
از #سیم_خاردارهای_گناه و بن بست های به #ظاهر مصلحتی...
می بردت تا بگویی به آن ها که دنیا چقدر سخت است😥
می بردت تا بخواهی از آن ها که نشانت دهند #آسمان یعنی چه؟!!
اصلا #آسمانی_شدن را یادت می دهند...😇
کافیست دل بدهی به حرف هایشان!!
سکوتشان ، فضای ملکوتی و بی آلایش مرقدهایشان...
برای توی #گمشده_در_راه ،هزار هزار حرف دارد...
به قول سید، #عالم_محضر_شهداست ،
اما کو محرمی که این حضور را دریابد...
این قطعه بی نشانیتان هزار هزار نشان است تا بفهماندمان که همه ی خوبی ها در بی نشانی هاست ، تا آن جا که مقدور است بی نشان بمان !
بی نشانی پر از #لذت است
اما حیف ✋
جز آنان که چشیده اند
کسی نمی داند #گمنامی یعنی چه...
حال بنگر لحظه ای در کنار #سرداران_بی پلاک بودن چه #صفایی دارد ، تصور حضور در محضرشان...😍
آسمانی شدن به این سبک هم که بماند...
@dokhtaranchadorii
34.48M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#نیمه_پنهان_ماه
#همسر_شهید_مصطفی_صدرزاده
#قسمت_ششم
✿↝.. @dokhtaranchadorii ..↜✿
❣ #سلام_امام_زمانم ❣
در سراپرده #چشمان خود
آن چشم به راه!
#نازنينا! نفَسى اسبِ تجلّى زين كن
⇜كه زميــ🌎ـن گوش به زنگ ست
⇜و زمان🕰 #چشم_به_راه
#آفتابا! دمى از ابر برون آ⛅️
كه بُوَد #بى_تو💕
منظومه امكان، نگران، #چشم_به_راه
🌷ای #گل باغ اولیاء
🌱تنگ شده عرصه به ما
🌷لطف کن و #کرم نما
🌱از سفر دور #بیا...
#اللهم_عجل_الولیک_الفرج 🌺
🍃🌹🍃🌹
✿↝.. @dokhtaranchadorii ..↜✿
.
مهدی باکری از شناسایی اومد. سه چهار روزی میشد تو خاک دشمن بود. اومد افتاد تو سنگر... لب ها خشک،ضعیف،پر از گرد و خاک
یه کمپوت براش وا کردم گذاشتم جلوش... گفت: امروز سهمیه بچه ها کمپوت بوده یا نه؟
صدامو براش بردم بالا،مگه اونا ۳ ۴ روز تو خاک دشمن بودن؟
گفت رحیم شلوغش نکن امروز سهمیه بچه ها کمپوت بوده یا نه گفتم نه نبوده
گفت : اینو بردار یه پارچ آب بیار
✨ 🌷 ✨ __
✿↝.. @dokhtaranchadorii ..↜✿
🍃❤️🍃❤️🍃
شهید گنجـی خطاب بہ #شهیدآوینـے گفٺ:
حاج مرٺضـے! دیگر باب #شهادٺ
هم بسته شد.
آوینـے در جواب گفٺ:
نه برادر،
شہادٺ لباس #تڪ_سایزے اسٺ
ڪہ باید تن آدم بہ اندازهـ آن در آید، هر وقٺ بہ سایز این
لباس تڪ سایز درآمدے،
#پرواز مـے ڪنـے، مطمئن باش!
♥️|| #شادی_روح_شهدا
❤️|| #صلوات
#شهید_سیدمرتضی_آوینی🌷
🍃🌹🍃🌹
✿↝.. @dokhtaranchadorii ..↜✿
چادُرَم را با اشتیاق سَر کردَم که ناگَهان
تردیدی دَر دِلَم اُفتاد😑❗️
خُودَش بود(شِیطآن👿)
هَمیشه وَسوَسه ام میکَرد
وَ جلویِ کارهایم رآ میگِرفت😣
ولی این دفعه تَصمیم جَدی گِرفته اَم 😤
+اینجوری خوشگل نیستیا کسی نگاهت نمیکنه 😏
_مهم اینه که آدم از نظر خدا خوشگل باشه بقیه که مهم نیستن☺️❤️
+ دوستات بهت میخندن یادته همش بهت میگفتن امل 😐
_اشکال نداره مهم اینه که وقتی چادر سرمه امام زمان ازم راضیه 😊✨
+حداقل یکم آرایش کن این که اشکال نداره
_چادرم حرمت داره آرایش حرمتشو میشکنه😏
با لَبخَند به خُودَم دَر آینه خیرِه شُدَم وَزیر لَب گُفتَم:
🌺هٰذا اَمآنَتِکَ یآ زَهرآ(س)🌺
چادرم یادگار مادرم...
✿↝.. @dokhtaranchadorii ..↜✿
1_21339949.mp3
2.29M
🎙#وصیتنامه شهید محسن #حججی
🔺با نوای: حاج میثم مطیعی
#حججی_حجت_خدا
#پیشنهاد_ویژه_دانلود💯
✿↝.. @dokhtaranchadorii ..↜✿
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❤️...دیدار بانوان ۸۵کشور با رهبر مظلومین جهان...❤️
این کلیپ فوق العاده زیبا از دست ندید...
#پیشنهاد_دانلود
✿↝.. @dokhtaranchadorii ..↜✿
🌷 من چادر بر سر دارم و تو چفیه بر شانه... وچه حکایت غریبی است میان این چفیه و چادر...🙄
از سپیدی چفیه تو تا سیاهی چادر من
جاده ای است به سرخی خون❣
جاده ای که عفت مرا وامدار غیرت تو می کند💘غیرتت اگر نبود چادرم کجای این زمانه بود؟! 💓 🌷 تو که چفیه بر شانه می اندازی من چادرم را محکم تر می گیرم، نکند چادرم شرمنده چفیه ات شود😰
نکند یادم برود❗️که دست از جانت کشیدی تا دست نامحرمی به چادر من نرسد😔
نکند یادم برود❗️که چشم بر آرزو هایت بستی تا چشم آلوده به هوسی👀حتی خیال جسارت به دختران سرزمینت را هم نکند.⛔️ 🌷 نه من یادم نمی رود،یادم نمی رود ‼️
که سرخی خونت را به سیاهی چادر من به امانت داده ای👌
اگر چفیه تو سجاده آسمانیت شده پس چادر من هم می تواند بال آسمانی من شود...😍 🌷 چفیه ات را بر شانه هایت بيانداز،سربند یا فاطمه ات را بر سر ببند دل به جاده آسمانیت بزن که دوباره می خواهند چادر از سر دختران فاطمه بکشند 😱دوباره می خواهند میراث مادرت را به تاراج ببرند..😔
دل به جاده بزن که سیاهی چادر من در گروی سپیدی چفيه توست برادرم...👌 🌷🌹🌹🌷🌹🌹🌷🌹🌹🌷
@dokhtaranchadorii
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#ڪلیپ🎥
ماجرای حمله هنجارشکنان به بانوی آمر به معروف گیلانی چه بود؟
هنجارشکنانی که حتی به یک پسر بچه هم رحم نکردند و او را زدند ....
فرزند كوچك خانم آمر به معروف : من رفتم کمک تا مادرم از نامحرم کتک نخوره 😞
@dokhtaranchadorii
گاهی #چــادرم خاکی میشود....
چـــادرمشکی ام🍃 ♥ ️ ازدرودیوارشهر #خاکی میشود...
ازنگاه هایِ طعنه آمیز خاکی میشود...😏
ازحرفهایِ #سیاه خاکی میشود...😞
وگاهی چــادرم راخودم خاکی میکنم...💔 ☺ ️
چــادرم رامیشویم تاغبارشهر راازرویش پاک کنم...⛄ ️
تاسنگینیِ نگاه هاراپاک کنم...🙄
چادرم که #خاکی میشود....
روضه ی مادر(س)میخوانم....🙃
باهمه یِ این حرفها، #چــادرِ خاکی ام راباتمام وجودم،دوست دارم...😌 ♥ ️
وآن راباافتخار،برسرمیکنم،😎
بیادِ #چــــادرِ خاکیِ مادرم زهرا(س)دربینِ کوچه هایِ غریبِ مدینه...😢
#چادرانه...
@dokhtaranchadorii
سلام به همراهان همیشگی 🌹👋
رمان عقیق هم تموم شد و خداروشکر که راضی بودین و دوست داشتین 😍
از امشب چند قسمتی از زندگی نامه و خاطرات شهید ابراهیم هادی رو میخونیم تا با این شهید بی مزار بیشتر آشنا بشیم 😢🌹
امیدوارم دوست داشته باشید ❤️
#یاعلی
❂◆◈○•--------------------
﴾﷽﴿
❂○° #سلام_بر_ابراهیم °○❂
🔻 قسمت #اول
🍀 زندگینامه و خاطرات پهلوان بیمزار " #شهید_ابراهیم_هادی "
✅ چرا ابراهیم هادی؟
💥 تابستان سال 1386بود. در مسجد امینالدوله تهران مشغول نماز جماعت مغرب و عشاء بودم.
حالت عجیبی بود! تمام نمازگزاران از علماء و بزرگان بودند. من در گوشه سمت راست صف دوم جماعت ایستاده بودم.
بعد از نماز مغرب، وقتی به اطراف خود نگاه کردم، با کمال تعجب دیدم اطراف محل نماز جماعت را آب فرا گرفته!
درست مثل اینکه مسجد، جزیرهای در میان دریاست!
💥 امام جماعت پیرمردی نورانی با عمامهای سفید بود. از جا برخاست و رو به سمت جمعیت شروع به صحبت کرد. از پیرمردی که در کنارم بود پرسیدم: امام جماعت را میشناسی؟
جواب داد : حاجشیخ محمدحسین زاهد هستند. استادِ حاجآقا حقشناس و حاجآقا مجتهدی.
💥 من که از عظمت روحی و بزرگواری شیخ حسین زاهد بسیار شنیده بودم با دقت تمام به سخنانش گوش میکردم. سکوت عجیبی بود. همه به ایشان نگاه میکردند. ایشان ضمن بیان مطالبی در مورد عرفان و اخلاق فرمودند: «دوستان، رفقا، مردم ما را بزرگان عرفان و اخلاق میدانند و... اما رفقای عزیز، بزرگان اخلاق و عرفان عملی اینها هستند.»
بعد تصویر بزرگی را در دست گرفت. از جای خود نیمخیز شدم تا بتوانم خوب نگاه کنم. تصویر، چهرهی مردی با محاسن بلند را نشان میداد که بلوز قهوهای بر تنش بود.
خوب به عکس خیره شدم. کاملاً او را شناختم. من چهرهی او را بارها دیده بودم. شک نداشتم که خودش است. ابراهیم بود، ابراهیمهادی!!
سخنان او برای من بسیار عجیب بود. شیخ حسین زاهد، استاد عرفان و اخلاق که علمای بسیاری در محضرش شاگردی کردهاند چنین سخنی میگوید !؟
او ابراهیم را استاد اخلاق معرفی کرد؟!
در همین حال با خودم گفتم: «شیخ حسین زاهد که... او که سالها قبل از دنیا رفته!!»
💥 هیجانزده ازخواب پریدم. ساعت سه بامداد روز بیستم مرداد 1386 مطابق با بیست و هفتم رجب و مبعث حضرت رسول اکرم(ص) بود.
این خواب رویای صادقهای بود که لرزه بر اندامم انداخت. کاغذی برداشتم و به سرعت آنچه را دیده و شنیده بودم نوشتم.
دیگر خواب به چشمانم نمیآمد. در ذهن، خاطراتی را که از ابراهیم هادی شنیده بودم مرور کردم.
💥 فراموش نمیکنم. آخرین شب ماه رمضان سال 1373 در مسجد الشهداء بودم. به همراه بچههای قدیمیجنگ به منزل شهید ابراهیم هادی رفتیم.
حاج حسیناللهکرم در مورد شهید هادی شروع به صحبت کرد. خاطرات ایشان عجیب بود. من تا آن زمان از هیچکس شبیه آن را نشنیده بودم!
آن شب لطف خدا شامل حال من شد. من که جنگ را ندیده بودم. من که در زمان شهادت ایشان فقط هفت سال داشتم، اما خدا خواست در آن جلسه حضور داشته باشم تا یکی از بندگان خالصش را بشناسم.
💥 این صحبتها، سالها ذهن مرا به خود مشغول کرد. باورم نمیشد یک رزمنده اینقدر حماسه آفریده و تا این اندازه گمنام باشد! عجیبتر آنکه خودش از خدا خواسته بود که گمنام بماند! و با گذشت سالها هنوز هم پیکرش پیدا نشده و مطلبی هم از او نقل نگردیده!
💥 هنوز تا اذان صبح فرصت باقی است. خواب از چشمانم پریده. خیلی دوست دارم بدانم چرا شیخ زاهد، ابراهیم را الگوی اخلاق عملی معرفی کرده؟
💥 فردای آن روز بر سر مزار شیخ حسین زاهد در قبرستان ابنبابویه رفتم. با دیدن چهرهی او کاملاً بر صدق رویائی که دیده بودم اطمینان پیدا کردم. دیگر شک نداشتم که عارفان را نه درکوهها و نه در پستوخانههای خانقاه باید جست بلکه آنان در کنار ما و از ما هستند.
💥 همان روز به سراغ یکی از رفقای شهید هادی رفتم. آدرس و تلفن دوستان نزدیک شهید را از او گرفتم.
تصمیم خودم را گرفتم. باید بهتر و کاملتر از قبل ابراهیم را بشناسم. از خدا هم توفیق خواستم.
شاید این رسالتی است که حضرت حق برای شناخته شدن بندگان مخلصش بر عهدهی ما نهاده است
🍃🌹🍃پایان قسمت اول 🍃🌹🍃
🍃جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا امام زمان (عج) ، سلامتی رهبر معظم انقلاب و همچنین شادی روح امام (ره) و ارواح طیبه شهدا صلوات🌹
@dokhtaranchadorii