♥️دختران حاج قاسم♥️
❂◆◈○•-------------------- ﴾﷽﴿ ❂○° #سلام_بر_ابراهیم °○❂ 🔻 قسمت #اول 🍀 زندگین
❂◆◈○•--------------------
﴾﷽﴿
❂○° #سلام_بر_ابراهیم °○❂
🔻 قسمت #دوم
🍀 زندگینامه و خاطرات پهلوان بیمزار " #شهید_ابراهیم_هادی "
✅ زندگینامه؟
💥 ابراهیم در اول اردیبهشت سال 1336 در محله شهید آیتالله سعیدی حوالی میدان خراسان دیده به هستی گشود.
او چهارمین فرزند خانواده بشمار میرفت. با این حال پدرش، مشهدی محمدحسین، به او علاقهی خاصی داشت.
او نیز منزلت پدر خویش را به درستی شناخته بود. پدری که با شغل بقالی توانسته بود فرزندانش را به بهترین نحو تربیت نماید.
💥 ابراهیم نوجوان بود که طعم تلخ یتیمی را چشید. از آنجا بود که همچون مردان بزرگ، زندگی را به پیش برد.
دوران دبستان را به مدرسهی طالقانی رفت و دبیرستان را نیز در مدارس ابوریحان و کریمخان زند.
سال 1355 توانست به دریافت دیپلم ادبی نائل شود. از همان سالهای پایانی دبیرستان مطالعات غیر درسی را نیز شروع کرد.
حضور در هیئت جوانان وحدت اسلامی و همراهی و شاگردی استادی نظیر علامه محمد تقی جعفری بسیار در رشد شخصیتی ابراهیم موثر بود.
💥 در دوران پیروزی انقلاب، شجاعتهای بسیاری از خود نشان داد.
او همزمان با تحصیل علم به کار در بازار تهران مشغول بود. پس از انقلاب در سازمان تربیت بدنی و بعد از آن به آموزش و پرورش منتقل شد.
ابراهیم در آن دوران همچون معلمی فداکار به تربیت فرزندان این مرز و بوم مشغول شد.
او اهل ورزش بود. با ورزش پهلوانان یعنی ورزش باستانی شروع کرد. در والیبال و کشتی بینظیر بود. هرگز در هیچ میدانی پا پس نکشید و مردانه میایستاد.
مردانگی او را میتوان در ارتفاعات سر به فلک کشیدهی بازیدراز و گیلانغرب تا دشتهای سوزان جنوب مشاهده کرد. حماسههای او در این مناطق هنوز در اذهان یاران قدیمی جنگ تداعی میکند.
💥 در والفجر مقدماتی، پنج روز به همراه بچههای گردانهای کمیل و حنظله در کانالهای فکه مقاومت کردند اما تسلیم نشدند.
سرانجام در 22 بهمن سال 1361 بعد از فرستادن بچههای باقیمانده به عقب، تنهای تنها با خدا همراه شد. دیگر کسی او را ندید.
او همیشه از خدا میخواست گمنام بماند، چرا که گمنامی صفت یاران محبوب خداست.
خدا هم دعایش را مستجاب کرد. ابراهیم سالهاست که گمنام و غریب در فکه مانده تا خورشیدی باشد برای راهیان نور.
@dokhtaranchadorii
❂◆◈○•--------------------
﴾﷽﴿
❂○° #سلام_بر_ابراهیم °○❂
🔻 قسمت #سوم
🍀 زندگینامه و خاطرات پهلوان بیمزار " #شهید_ابراهیم_هادی "
✅ محبت پدر (راوی: رضا هادی)
💥 درخانهاي کوچک و مستأجري در حوالي ميدان خراسان تهران زندگي ميكردیم. اولين روزهاي ارديبهشت سال1336 بود. پدر چند روزی است كه خيلي خوشحال است. خدا در اولین روز این ماه، پسری به او عطا کرد. او دائماً از خدا تشكر ميكرد .
هر چند حالا در خانه سه پسر و يك دختر هستیم ولي پدر براي اين پسر تازه متولد شده خيلي ذوق ميكند. البته حق هم دارد. پسر خيلي با نمكي است. اسم بچه را هم انتخاب كرد: "ابراهيم".
پدرمان نام پيامبري را بر او نهاد كه مظهر صبر و قهرمان توكل و توحيد بود و اين اسم واقعاً برازندهی او بود.
بستگان و دوستان هر وقت او را میدیدند با تعجب ميگفتند: « حسين آقا، تو سه تا فرزند ديگه هم داري، چرا برای اين پسر اينقدر خوشحالي ميكني؟!»
پدر با آرامش خاصي جواب ميداد: «اين پسر حالت عجيبي دارد! من مطمئن هستم که ابراهیم من، بندهی خوب خدا ميشود، این پسر نام من را هم زنده ميكند!»
راست ميگفت. محبت پدرمان به ابراهيم، محبت عجيبي بود. هر چند بعد از او، خدا يك پسر و يك دختر ديگر به خانوادهی ما عطا كرد اما از محبت پدرم به ابراهيم چيزي كم نشد.
💥 ابراهیم دوران دستان را به مدرسهی طالقانی در خیابان زیبا رفت. اخلاق خاصی داشت. توی همان دوران دبستان نمازش ترک نمیشد. یکبار هم در همان سالهای دبستان به دوستش گفته بود: «بابای من آدم خیلی خوبیه. تا حالا چند بار امام زمان(عج) را توی خواب دیده. وقتی هم که خیلی آرزوی زیارت کربلا داشته، حضرت عباس(ع) را در خواب دیده که به دیدنش آمده و با او حرف زده.»
زمانی هم که سال آخر دبستان بود به دوستانش گفته بود: «پدرم میگه آقای خمینی که شاه، چند ساله تبعیدش کرده آدم خیلی خوبیه. حتی بابام میگه: همه باید به دستورات اون آقا عمل کنند. چون مثل دستورات امام زمان(عج) میمونه.»
دوستانش هم گفته بودند: «ابراهیم! دیگه این حرفها رو نزن. آقای ناظم بفهمه اخراجت میکنه.»
شاید برای دوستان ابراهیم، شنیدن این حرفها عجیب بود ولی او به حرفهای پدر خیلی اعتقاد داشت.
🍃🌹🍃 پایان قسمت سوم 🍃🌹🍃
🍃جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا امام زمان (عج) ، سلامتی رهبر معظم انقلاب و همچنین شادی روح امام (ره) و ارواح طیبه شهدا صلوات.
@dokhtaranchadorii
34.96M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#نیمه_پنهان_ماه
#همسر_شهید_مصطفی_صدرزاده
#قسمت_هشتم
✿↝.. @dokhtaranchadorii ..↜✿
#دلنوشته...✍
شهدادلگیرم...😔
ازکه نمی دانم...ازچه نمی دانم...😭
دلم جایی رامی خواهد
مثل #شلمچه، #فکه، #چزابه، #طلائیه، #دهلران، #بازی_دراز..
جایی که خاکش آغشته شده به #خون پاک شما...
جایی که هوایش بوی #عطرسیب می دهدبوی #سیدالشهداء...
جایی که #خدا را می شودباتمام وجوداحساس کرد...
جایی که زمینش محل فرود فرشتگان است وآسمانش محل پروازهای عاشقانه ی شما...
جایی که خداباشد،شماومــن...😔
می خواهم #حدیث_غربتم رافریادبزنم...حدیث شرمندگیم را...
#دلم نفس کشیدن می خواهد نفس کشیدن درهوای شما...بخدا #شهرمان آلوده شده به صدگناه...😭
#شهدا مرادریابید به حرمت #چادر_خاکی_مادرتان😔مراکه دیگرجان به لبم رسیده...
دریابید مراکه #خسته ترینم،خسته از خودم ازنفسم،ازاطرافیانم،ازشهربی شما...
به رسم رفاقت دعایم کنید😔
@dokhtaranchadorii
5.94M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💔
تقدیم به همه اونهایی که دلشون گرفته و دلتنگ رفتن هستن ...
[ بخشی از فیلم #خداحافظرفیق ]
اگہ عاشق یہ شهید شے؛
و توۍِ دلت واسش جا باز ڪنی!
میاد لانہ میکنہ تو دلت تا با خودش ببرتت...
#دلتنگِشهدا💚
#خیلیویژه👌
التماسدعا😔
@dokhtaranchadorii