رهبر انقلاب، خطاب به خانواده‌های کارکنان ناوگروه ۸۶ ارتش جمهوری اسلامی ایران: ✏️ شما بحمدلله عزیزانتان برگشتند و آنها را در آغوش گرفتید اما خانواده‌های شهدا، جای خالی عزیزانشان پر نشد. 🌷 من بارها در ملاقات خانواده‌های شهدا میگویم خداوند سایه شما را از سر ملت ایران کم نکند. #امام_خامنه‌ای @Daroshohada

نذر کردم که اگر کرب‌وبلا قسمت شد اربعین جای رقیه به زیارت بروم...💔🙂

خدا هر چی رو سیاهُ ، به حسین میبخشه . . . ! #محرم #خودمون‌ساز 🏴‌ ˹@Sarbazan_aseyed_ali˼‌

کاش بودی به این براندازا تیپ زدن یاد میدادی:)) #شهید_بابک_نوری #شهید_مدافع_حرم

براے‌امام‌زمان‌(عج)‌سہ‌‌تا‌کار‌و‌انجام‌بده؛ زیاد‌وقتت‌رو‌نمیگیره😊🙏🏻:)))! #صلوات🌿 #محرم

بهترین اسمِ دختره رقیه🫀🙂

مروری‌بر‌فعالیتای‌امروز🙂🌱 #پایان_فعالیت اَگَرثَوابی‌بود، تقدیم‌ به‌‌ آقام امام حسن♥️:)!"

بسم‌رب‌سجاد❤️‍🩹🙂

کـٰاش‌خنثی کَـردن‌نَفس‌را‌هم یـٰادمان‌می دادند‌:)) میگویـند؛آنجا‌کِہ‌نَفس‌مغلـوب‌باشد عـٰاشق‌می شَوی.. عاشِـق‌کہ‌شُدی شَهید‌میشَوی..💔:)'‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌

بنّا بود،چون کر و لال بود، خیلی جدی نمیگرفتنش. یه روزکنار قبر پسر عموی شهیدش با انگشت یه قبر کشید،نوشت”شهید عبدالمطلب اکبری! خندیدیم! هیچی نگفت فقط یه نگاهی به سنگ قبر کرد و نوشته‌‌ اش رو پاک کرد و سرش رو انداخت پایین و رفت. فردای اون روز عازم جبهه شد و دیگه ندیدیمش. ۱۰ روز بعد شهید شد و پیکرش رو آوردن. ‏دقیقا جایی دفن شد که برای ما با دست قبر خودش رو کشیده بود و ما مسخره بازی درآورده بودیم! ‏وصیت نامه‌ش خیلی سوزناک بود؛ نوشته بود: "بسم الله الرحمن الرحیم یک عمر هرچی گفتم به من می‌خندیدند... یک عمر هرچی می‌خواستم به مردم محبت کنم، فکر کردند من آدم نیستم و مسخره‌ام کردند... یک عمر هرچی جدی گفتم شوخی گرفتند، یک عمر کسی رو نداشتم باهاش حرف بزنم. خیلی تنها بودم. اما مردم! حالا که ما رفتیم بدونید، هر روز با آقام امام زمان عج حرف می‌زدم... آقا خودش بهم گفت: تو شهید می‌شی. جای قبرم رو هم بهم نشون داد." به یاد شهید عبدالمطلب اکبری کارامون رو نذر امام زمان میکنیم❤️ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌

-عشق‌یعنی‌پایین‌پات، یعنی‌قندو‌چایی‌روضه‌هات‌✋🏾❤️‍🩹!" #پروفایل #امام_حسین

🏴این دو پسر ناشنوا هستند، پدر می‌شنود، براشون با اشاره توضیح می‌ده پسر بچه‌ها گریه می‌کنند. ‌