eitaa logo
خیمه دختران حاج قاسم
60 دنبال‌کننده
453 عکس
213 ویدیو
17 فایل
بسم‌اللّٰھ‌شهدا ˼همہ‌ے دخٺراے ایران، دخٺر من هسٺند˹ بابا قاسـ♥️ــم و همچے از ¹³دی۹۸ شرو؏ شد..🌹📜 قرارگاھ دخٺرا˘˘)↶ https://eitaa.com/gharargah_dokhtaran ڪلمینے!˘˘)↶ https://harfeto.timefriend.net/16285721593433 بِخون‌ازشروُط˘˘)↶ @shorotkanal
مشاهده در ایتا
دانلود
https://digipostal.ir/ck86gl7 کارت پستال برای همه اعضای گلمون❤️🌹 قدیمی و جدید😉 🌹@dokhtaran_hajghasem
فرمانده گردان ایستاده بود لب ساحل، به یک جا خیره شده بود. دستم را گرفت. گفت: حاج آقا! شما هم می‌بینی؟! صدایش می‌لرزید... نگاه کردم، چیز تازه‌ای نبود؛ تاریکی شب بود ونخل‌های سیاه و آتش که می‌ریختند سرمان. گفتم: چی رو؟! گفت: حرم امام حسین رو دارم می‌بینم،گنبدشو... تیر خورد توی سرش، افتاد روی آب... 🌹@dokhtaran_hajghasem
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
برایش فرقی نمی کرد‌؛ جبهه را خانه خودش می دانست! حاضر نبود رسمش را کنار بگذارد. بساط روضه را هر جا که می رفت علم می کرد؛ خط مقدم بود یا نه، جان پناه مناسبی داشت یا نداشت... دهه که می گرفت، تاکید داشت مثل همیشه شب آخر را روضه امام رضا علیه السلام بخوانند. آنوقت بود که سعی می کرد خودش را به بچه های مشهد برساند. 🌹@dokhtaran_hajghasem
بِــسْـمِ الـلّـہِ الْـرحْـمـٰنِ الـرَحـیـم
🍃 همراهـ خود دو چشم بستہ آوردهـ ام ڪه ثروٺـ آݩ در ڪݩار همہ ݩاپاڪے ها، یڪ ذخیره ارزشمنـد دارد ✨ و آݩ گوهـر اشڪ بر حسیـݩ فاطمہ اسٺ... [💔] 🕊 @dokhtaran_hajghasem
«نگاهی کوتاه به زندگانی کوتاه قاسم بن الحسن (ع)» 1) نام : قاسم 2) پدر : حضرت امام حسن مجتبی علیه السلام 3) مادر: نجمه 4) محل تولد : مدینه منوره 5) سن مبارک : 13 سال بنابر قول مشهور 6) در سال 61هجری در حادثه کربلا به شهادت رسید 7) سبب شهادت : جنگ با لشکر یزید 8)  قاتل آن حضرت : عمربن سعد ازدی 9)  مرقد مطهر: کربلای معلی   @dokhtaran_hajghasem
به جای جای دلم، جایِ پای توست حسین خوشم که حنجره‌ام نینوای توست حسین  @dokhtaran_hajghasem
هزار چشمه‌ی اشکم اگر دهند به چشم خدا گواست که وقف عزای توست حسین   حسین جان... @dokhtaran_hajghasem
صفا و مروه و رکن و مقام و کعبه‌ی من به کربلات قسم کربلای توست حسین @dokhtaran_hajghasem
به هر زمان که بخوانند نسل ها قرآن درون حنجره هاشان صدای توست حسین  @dokhtaran_hajghasem
به عالمی دَرِ دل بسته ام ز روز ازل مگر به روی تو، این خانه جای توست حسین  @dokhtaran_hajghasem
این دلم حسینیه‌ی توست، قبل از اینکه کتیبه به حسینیه بزنم به دلم زدم، باز این جه شورش است که در خلق عالم است، برا همینه یکی میگه: "صل الله و علیک یا اباعبدالله" زودی گریم می‌گیره...  @dokhtaran_hajghasem
معمای خون تو را جز خدا نداند کس به خون تو، که خدا خون بهای توست حسین  @dokhtaran_hajghasem
اگر چه کعبه بود قبله ام به وقت نماز دلم به جانب صحن و سرای توست حسین   بهشت باد به اهل بهشت ارزانی بهشتِ من، حرم با صفای توست حسین  @dokhtaran_hajghasem
زیارت همه‌ی پیغمبران زیارت حق زیارت سَرِ از تن جدای توست حسین   تو آن صحیفه ی صد پاره ی ورق ورقی که زخم‌های تنت آیه‌های توست حسین   بزار اول از مدینه شروع کنم... @dokhtaran_hajghasem
کریم کاری به جز جود و کرم نداره آقام تو مدینه است ولی حرم نداره   همیشه غم نصیبی، بی یار و بی حبیبی الهی من برات بمیرم تو خونتم غریبی  @dokhtaran_hajghasem
اومد جلو خیمه مودب سرشو پایین انداخت،عموجان اجازه میدی برم جونمو فدات کنم؟دستشو گذاشت رو شونه های قاسم، یادگار برادرم!تو بمون عزیز دلم... @dokhtaran_hajghasem
دلش خیلی گرفت اومد جلو مادرشو گرفت ،گفت مادر رفتم از عمو اذن بگیرم عمو اجازه نداده برم میدان،مادرش گفت عزیزم بیا الان خوشحالت میکنم،یه مرتبه دید مادر یه بقچه ای رو داره گره هاشو باز میکنه،یه نامه ای رو بیرون آورد گفت پسرم اینو ببر بده عمو،دیگه رد خور نداره، بابات وصیت کرده،کربلا بده قاسم ببره بده به آقاش ابی عبدالله،خوشحال نامه رو گرفت ،اومد مقابل ابی عبدالله ،عموجان! این نامه رو برات آوردم.... @dokhtaran_hajghasem
تو اوج غربت آدم کسی رو نداشته باشه یه مرتبه یه یادی از عزیزش میکنن میگه جای اون خالیه،همچین که نامه رو باز کرد،تا دید دست خط حسن انقدر کریه کرد،گفت داداش کجایی ببینی داداشت رو غریب گیر آوردن...تو این نامه نوشته حسین جان من نیستم کربلا یاریت کنم،عوض من قاسم وسط میدان برات شمشیر میزنه،دیگه امر امامِ دیدن این نامه رو به چشم میکشه... @dokhtaran_hajghasem
مگه نوجوون ۱۳ ساله چقد قد و قامت داره؟زره به تنش نشد،زنای هاشمی دورشو گرفتن سرمه به چشمش کشیدن،نقاب به صورتش زدن انقد زیبارو بود، میگفت: بچم چشم نخوره،کسی که وقتی میخواد بره میدان جنگ باید زره تن کنه،زره به تنش نشد عاقبت کفن تنش کردن،حالا قاسم داره میره سمت میدان،همچین که وارد شد شروع کرد رجز خواندن،من نوه ی علی ام،من نوه ی فاطمه ام،من پسر حسن ابن علی ام،جنگای نمایانی کرد خیلیارو به درک واصل کرد...
اما یه نانجیبی گفت داغش و به دل مادرش بزارید،یه وقت دیدن صدای اهل حرم بلند شد، قاسم رو دوره کردن،همچین که افتاد صدا زد: عموجان،شیخ جعفر شوشتری رحمةالله علیه میگه:قاسم وقتی که میخواست بره میدان سوار بر اسب شد پاهاش به رکاب نمیرسید،اما موقع برگشتن حسین با عجله اومد بالا سرش،آخه هی صدا میزد :عمو استخوان هام شکست،انقدر زیر دست و پا موند زیر سم های اسب ها،حسین رسید دید به نانجیبی کاکلش رو گرفته،بچه رو بغل گرفت،شیخ جعفر میگه: وقتی میومد حسین سمت خیمه پاهای قاسم رو زمین کشیده میشد،دوتا علت داشت،یا آنقد داغ سنگین بود  @dokhtaran_hajghasem
حسین با قد خمیده برگشت سمت خیمه، یا آنقد بدن زیر سم اسب ها... 😭 @dokhtaran_hajghasem
چه جور باورم شه، چه قَدِّ رشیدی زیر نعل اسبا، چرا قد کشیدی؟   وای حسن، شد کفن تن قطعه قطعه ات، روی خاک و خون   رو سرت،پیکرت با هرچی که داشتن زدن بی اَمون   پا نکش،رو زمین تنت روی دستم شده نیمه جون   وای غمِ، مادرم شده پهلویِ تو برام روضه خون   کمک کن عزیزم، پاشو نوجَوونم با سختی تا خیمه، تو رو میکشونم   وای تنت، کُشتنت الهی بمیره برا تو عمو   حالِ تو، کشتتم تو دستای کی قاسم افتاده بود   صورتت، زخمیِ همه سنگاشون خورده قاسم به روت   حرف بزن،جون من منو کشته این لخته خون گلوت @dokhtaran_hajghasem
کی میگه هر کی یتیمه، مجلسش صفا نداره مگه هرکسی یتیم شد،  تو دلش خدا نداره گُل بریزید، گُل بریزید، رو سر عروس و دوماد عروس از تبار یاس و ،دومادم شاخه ی شمشاد مگه میشه تو عروسی، بابایِ دوماد نباشه دعوا باشه سر اینکه ،نُقلِ سنگو کی بپاشه یوسف مصری که میگن، پیش این دوماد کی باشه توی کوچه های کوفه روی نیزه پا گشاشه     میدونی کجا ناله ی سکینه بلند شد؟مجلس یزید سر بریده رو آوردن، به نگا به سر بریده ی قاسم کرد،کجایی ببینی ناموست و اسیری آوردن؟حسین... 😭😭😭😭 @dokhtaran_hajghasem
  یه جوری ناله زد حسین؛ فرمودن: یکی از جاهایی که حسین غش کرد موقع وداع با این بچه بود،یه ساعتی نیست اکبرمو به خیمه آوردن... @dokhtaran_hajghasem
اِن تَنکُرونی فانا ابن الحسن،نمیشناسید؟بشناسید .من پسر حسنم .کدام حسن ؟،"سبطُ النَّبیِّ المصطفی المُؤتمن..."*من پسرِ نوه ی پیغمبرم .یه عده که فقط منتظر بودن اشخاصی که ضعیف ترن از بنی هاشم نیستن بیان تو میدون .شیر میشدن میمومدن .می گفتن این یه کس دیگه اس ...تاگفت :"ان تنکرونی فانا ابن الحسن... همچین "ان تنکرونی" اگر نمی‌شناسید! "فانا ابن الحسن "یه عده فوری عقب رفتن ..کاری به سن و سال نداره ..علی اصغرش هم اکبر بود @dokhtaran_hajghasem
ازرق شامی گفت:کی میره؟خودشون هم میدونستن به جنگ کی میخوان برن.میخواستن خاری و خفتش رو به دوش نکشن .ولی خب بالاخره دنیا بود .وعده درهم و دینار بود .حکومت یه شهری بود چیزی بود .الان هم هست.یه هو مثلا یه وعده ای پولی مالی ،مقامی،چیزی..تو حق رو باید بذاری زیر پا .اینطوری میشه دیگه ...هر کسی که بره اون بچه رو بکشه یه جایزه خوب داره...کی میره ؟ همه ایستادن نگاه کردن... @dokhtaran_hajghasem
ازرق شامی لعنت الله علیه کوچکترین پسرشو فرستاد ....گفت برو سر این بچه رو برامن بیار ...ای وای ..ای وای ...فلک زده اومد مقابل قاسم بن الحسن ... حمله ی اول فقط برگشت نگاه کرد .با یک حرکت روی زمین افتاد .اسبش بی صاحب رفت ...چهار تا پسر ..هی خون، خونِ این ازرق رو می خورد ...بعدی برِ بعدی برِ ...کاری کرد یه کدومشون که روی زمین افتاد ،قاسم سلام الله علیه همچین گرفت از موهای پسر بزرگه ازرق جلوی میدان ،جلوی همه لشگر کشوند آورد طرف لشگر ... @dokhtaran_hajghasem
خودم برم انتقام بچه ها مو بگیرم .داغشم به دل مادرش بذارم ... اومد...ازرق شامی هنوزم به نگاه عربا ازرق شامی یه پهلوان به حساب میاد .یه یل به حساب میاد . اومد جلوی بچه سیزده ساله امام حسن صدا زد : چهارتا پسرهامو کشتی ...فرمود که خودتم دنبالشون می فرستم ..نزدیک شدن آروم آروم ...یه نگاه کرد به پا ...حالا بند نعلین خود قاسم بازه ...اینقد عجله داره ...اینقدر عجله داشت بند نعلینشم نبست ...بند کفش خود قاسم باز بود .یه نگاه کرد به ازرق شامی ...کوهی از آهن ...سوار اسب ... @dokhtaran_hajghasem