فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 ماجرای #فایل_صوتی #ظریف چیست؟
فایل صوتی #محرمانه وزیر خارجه که بر اساس اظهارات سخنگوی وزارت خارجه برای ثبت در حافظه سازمانی بود سر از رسانه های بیگانه در می آورد.
سوال این است که چه کسی یا چه کسانی به این فایل محرمانه دسترسی داشتند و یا دسترسی پیدا کردند و آن را به رسانه های بیگانه رسانده اند؟
حتما ببینید👆👆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🛑مجرم به صحنهجرم برمیگرده.!
#ظریف
•°•|💚|•°•
#حرف_حساب
•یهاستادداشتیـممےگفت:
+ اگه درسمےخونینبگینبراامام زمان
اگه مهارتڪسبمےکنیننیتتونباشه
براےمفیدبودنتو
دولتامامزمان♥️🌱
اگہ ورزشمےکنینامادگےبراے
دوییدنتوحکومتڪریمهآقاباشه
اینجورے میشیم⇓
سـربازقبلازظهـور :)
#مروری_بر_زندگی_شهدا 🕊
#شهید_محمودرضا_بیضائی ❤️🌿
قسمت هفدهم
حواسش جمع بود....
آمده بود تبریز ، خانه ی ما. داشتم سریال آمریکایی فرار از زندان (Prison Break) را میدیدم.
آمد نشست کنار لپ تاپم و بیمقدمه گفت: میبینی چطور دارد آمریکا را تبلیغ میکند؟!
معلوم شد سریال را قبلا دیده. من آن موقع چون روی دیالوگهای سریال به زبان اصلی کار میکردم، بار سومی بود که داشتم آنرا میدیدم اما همیشه این سریال را بخاطر این که تاریکترین زوایای سیاست داخلی آمریکا را به تصویر کشیده بود تحسین کرده بودم.
و این نظر خودم هم نبود!
جملهای بود که در تیزر این سریال، گوینده ی شبکه ی تلویزیونی فاکس آمریکا آنرا میگوید.
بخاطر همین، از جملهای که محمودرضا در مورد سریال گفت تعجب کردم!
کمی بحث کردیم. دیدم سریال را خوب دیده و فریبی که در پس سیاست آمریکایی هست را بخوبی تشریح میکند.
حواسش جمع بود!
راوی : برادر شهید
#ادامه_دارد....
#مروری_بر_زندگی_شهدا 🕊
#شهید_محمودرضا_بیضائی ❤️🌿
قسمت نوزدهم
چند بار پیش آمد وقتی عکسهای سوریهاش را در لپ تاپش نشان میداد، از او خواستم یکی دو تا عکس به من بدهد اما هیچ وقت نداد! نمیخواست عکسی از او یا بچههایی که آنجا هستند جایی منتشر بشود.
یکی از عکسهایش که خیلی اصرار کردم برای داشتنش، عکسی بود که بعد از عملیات آزادسازی «حُجیرة» و ورود به حرم از این منطقه، با لباس نظامی در صحن حرم مطهر حضرت زینب (س) گرفته بود.
به شدت به این عکس افتخار میکرد. میگفت خیلی دوست داشت که هر جور شده در حرم حضرت زینب (س) یک عکس با لباس نظامی بگیرد و بالاخره با تمام محدودیتها برای ورود به حرم با این لباس، به عشق خانم زینب (س) دل را زده بود به دریا و چند نفری با لباس رفته بودند داخل.
بعد از شهادتش نگاه به این عکس کوهی از حسرت روی دوشم میگذارد....
یک عمر زیارت عاشورا را لقلقه ی زبان کردیم و در پیشگاه امام حسین (ع) و اولاد و اصحابش ادعا کردیم که «یا لیتنا کنا معکم» و به زبان گفتیم «لبیک یا حسین» و این اواخر باز هم با ادعا گفتیم «کلنا عباسک یا زینب» و در گفتنمان ماندیم که ماندیم….
راوی : برادر شهید
#ادامه_دارد....
#مروری_بر_زندگی_شهدا 🕊
#شهید_محمودرضا_بیضائی ❤️🌿
قسمت بیستم
شب قدری که شهادت به ارمغان آورد....
او میگفت : شهادت مزد کسانی است که در راه خدا پُرکارند...
میگفت : شهادت هرکسی دست خودش است. هرکسی خودش #انتخاب می کند که شهید بشود....
میگفت : باید به خودمان بقبولانیم که در این زمان به دنیا آمدهایم و شیعه هم به دنیا آمدهایم که مؤثر در تحقق ظهور مولا باشیم....
و این همراه با تحمل مشکلات، مصائب، سختیها، غربتها و دوریهاست و جز با فدا شدن محقق نمیشود حقیقتاً.
این جمله آخر را #شب_قدر گفته بود....
و گفته بود امشب باید انتخاب کنیم به صف عاشوراییان بپیوندیم یا از معرکه جهاد بگریزیم و در خون ولیّ خدا شریک باشیم....
آقا محمودرضا، وقتی خواست برای خودش اسم انتخاب کند گفت "حسین نصرتی".
تنَش را در راه خدا فرسوده کرد،
چشمهایش گواه بیخوابی همیشگیاش بود....
در شب تاسوعا، در آزادسازی زینبیه عباس بیبی بودن را به رخ دنیا کشید....
#شب_قدر انتخاب کرد که #شهید بشود....
#ادامه_دارد....
#مروری_بر_زندگی_شهدا 🕊
#شهید_محمودرضا_بیضائی ❤️🌿
قسمت بیست و یکم
محمودرضا شب عاشورا به من زنگ زد، بسیار هیجانزده و خوشحال بود....
اول پیامک زد، نوشته بود: در بهترین ساعت عمر و زندگیام به یادت هستم؛ جایت خالی....
یک ساعت بعد زنگ زد و گفت: جایت خالی. گفتم: چه خبرها؟
گفت: "از امشب چراغهای منارهها و گنبد حرم زینب(س) را روشن نگه میداریم...
قبلاً شبها خاموش میکردند که تکفیریها حرم را نزنند. امروز که تاسوعا بود، کل منطقه زینبیه را از دستشان درآوردیم. شعاری که روی پرچم مدافعان حرم است «کلنا عباسک یا زینب» است....
محمودرضا میگفت این که روز تاسوعا این توفیق به دست آمد و موفق شدند منطقه زینبیه را از وجود تکفیریها و سلفیون پاکسازی کنند، از مسیری که همیشه آنها به سمت حرم هجوم میبردند از همان مسیر پاکسازی کرده و وارد حرم شده بودند، برایش بسیار خوشحال کننده است. این خیلی برایش مهم بود....
بزرگترین آرمانش همین دفاع از حریم اهلبیت علیهم السلام بود....
آرمان اول و آخر این بچهها همین "کلنا عباسک یا زینب" بود.
راوی : برادر شهید
#ادامه_دارد....
#مروری_بر_زندگی_شهدا 🕊
#شهید_محمودرضا_بیضائی ❤️🌿
قسمت بیست و دوم
جز یک بار – برای شرکت در یک کلاس آموزشی – در محل کارش حضور پیدا نکرده بودم و اصولا زیاد در مورد کارش از او سؤال نمیکردم، اما میدانستم که #بسیار_پرکار است....
از تماسهای تلفنی زیادش و گاهی ساعت ۵ صبح سر کار رفتنش و یا گاهی چند روز خانه نرفتنش میشد فهمید که چطور برای کار مایه میگذارد....
یکی از همسنگرهایش نقل میکرد که توی یکی از جلسات – در محل کارش – به مسئول مافوقش اصرار کرده بود که #روزهای_جمعه نباید کار تعطیل بشود و در همان جلسه کار در روزهای جمعه به تصویب رسیده بود....
محمودرضا حقیقتا #حق_مجاهده برای انقلاب را ادا کرد و رفت....
بعد از شهادتش دوبار به محل کارش رفتم که بار دوم بچهها مرا به اتاقی که محمودرضا کمد و مقداری وسایل شخصی در آن داشت بردند....
محمودرضا روی کمدش این جمله از #آقا را با فونت درشت چسبانده بود:
در #جمهوری_اسلامی هر جا که قرار گرفته اید همان جا را #مرکز_دنیا بدانید و آگاه باشید که همه کارها به شما متوجه است....
حقیقتا این را بکار بسته بود.
راوی : برادر شهید
#ادامه_دارد....