#لحظه_ای_باشهدا🕊
#نانوایی
{•نانواییمحلبستهبودوبرایخریدنانباید مسافتزیادیراطیمیکردیمبهمحسنکهتازه ازراه رسیدهبودگفتم:«مادرجان!نانواییبستهبود میری یه جای دیگه چند تا نون بگیری؟»
گفت: «بله، چرا که نه؟»بعدموتورش را گذاشت داخلحیاطوکیسهرا از من گرفت.
پرسیدم:«چرا با موتورنمیری؟»گفت:«پیاده میرمموتورمالخودمنیست؛بیت الماله•}
#شهیدمحسناحمدزاده