eitaa logo
دولت انقلابی جوان 😊✋
184 دنبال‌کننده
48.5هزار عکس
44.7هزار ویدیو
291 فایل
🔴 لینک ورود به گروه دولت انقلابی جوان @com/joinchat/33947842Ccf4b9fc148
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از 🌴با ولایت تا شهادت 🇮🇷
هدایت شده از 🌴با ولایت تا شهادت 🇮🇷
هدایت شده از 🌴با ولایت تا شهادت 🇮🇷
هدایت شده از 🌴با ولایت تا شهادت 🇮🇷
می‌دهد از غم خبر حال خراب ذوالجناح اضطراب افکنده بر دل، اضطراب ذوالجناح   عشق مجنون گشت در دشت و بیابان بلا چرخ افتاد از نفس پیش شتاب ذوالجناح   محشرکبری به پا شد از حرم تا قتلگاه انقلابی شد عیان از انقلاب ذوالجناح  سید هاشم وفایی
دولت انقلابی جوان 😊✋
🛑 جنجال دوباره مهلا در روبیکا اظهارات نسنجیده ضرغامی در مورد پلمپ اماکن بی حجاب 😳 هم صدایی با دشمن
زِرت غامیِ پفیوزِ بی همه چیز چطور به خودت اجازه میدی اسم رهبری رو بیاری⁉️😡 رهبری فرمودند که بیحجابی حرام شرعی و سیاسی است و جمع خواهد شد👌 اما نطر شما این هست که اگه مردان تحریک میشوند نگاه نکنند بیچاره فلک زده ،خداوند حتی ایه مربوط به حجاب چشم مردان را در مورد مردان مومن گفته(قل للمومنین...)نه در مورد تو وامثال تو که شبیه سیب زمینی هستید👌 واقعا خاک بر سرت،آزاد اندیشی را باید از مکتب حسین و واقعه کربلا یاد گرفت زنان اهل بیت در سخت ترین شرایط حجاب خود را حفظ کردند وقتی امام حسین علیه‌السلام تنها شد، خطاب به زنان فرمود: «چادرهایتان را محکم بر کمر گره بزنید تا در افت و خیز و فرار کردن و آتش زدن خیمه‌ها، حجاب‌ها را حفظ کنید»😭😭😭😭 البته از شمایی که مسئله ی دستشویی و توالت را از حجاب و عفاف واجبتر میدانی ، غیر از این انتظاری نیست مسئله واجب بودن حجاب بر زنان و مسئله نگاه به نامحرم دو حکم جداگانه است که عدم رعایت یکی وجوب دیگری را نقض نمی کند فقط یه جا رو درست گفتی پلمپ کردن راه چاره نیست باید دولت دست خبیثانی چون شما رو کوتاه کند که متاسفانه.......😔
هدایت شده از فرهنگسازی حیا
4.13M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📣📣📣📣مردم به هوش باشید ..☝️ ⚠️خطر در کمین است جریان فکری انحراف در دین .... ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ 👈به  بزرگترین کانال مطالبه گری کشوری ملحق شوید.👉 تنها کانال رسمی ما در فضای مجازی👇 🆔@farhangsaze_haya ❌هیچ کانال دیگری در فضای مجازی به این نام مورد تایید ما نیست❌
هدایت شده از بیداری ملت
5.11M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 ارادت حسینی فراتر از مرز‌های قومیت و مذهب 🔹هموطنان اهل سنت در ترکمن صحرا، ارادتشان را به امام حسین (ع) و یاران شهیدش به نمایش گذاشتند. 🔴 👇 http://eitaa.com/joinchat/963837952Cb758f6bd13
هدایت شده از صراط مستقیم
20.82M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
👆توصیه‌ها و مراقبات عرفا و اهل معنا در محرم ▪️ آیت الله محمدباقر تحریری فرزند عارف دلسوخته مرحوم آیت‌الله شیخ محمود تحریری (از شاگردان مرحوم آیت‌الله شاه‌آبادی و علامه طباطبایی): پدرم را بعد از رحلتش خواب دیدیم؛ گفت: "همه‌اش، حسینه!" 🏴کانال نشر بیانات استاد تحریری👇👇👇 http://eitaa.com/joinchat/2737373185Cddac684369
هدایت شده از محمد تقی رمضانی
شهدای عصر عاشورای تیپ ۳۳ المهدی 🌹🍃 مهر ماه سال ۶۲ شمسی در ایران را می‌توان جزء عاشوراهایی دانست که دارای بیشترین تقارب با عاشورای سال ۶۱ قمری امام حسین علیه السلام در کربلا می باشد.🌹🍃 عصر عاشورای سال ۶۲، ۱۳ نفر از رزمندگان اسلام که اکثر آنها را نیروهای بسیجی تشکیل می‌دادند توسط ضد انقلاب دستگیر و در اوج غربت و مظلومیت در جنگلهای میاندوآب آذربایجان غربی به شهادت رسیدند 🌹🍃غلام رشیدیان تنها شاهد عینی و -راننده اتوبوس - این روز حادثه را این چنین روایت می‌کند: اولین باری بود که در روز تاسوعا نیرو به جبهه می بردم. حزن شدیدی فضای اتوبوس را گرفته بود، تعدادی جوان ونوجوان معصوم. شاید اولین سالی بود که بچه‌ها شب عاشورا را در اتوبوس می گذراندند. هر کس برای خودش خلوتی داشت. بعضیها زیر لب روضه می خواندند، بعضی در فکر و برخی دیگر چیزی می‌نوشتند. شب فرا رسید کمی خسته شده بودم از آقای نظری که کمک من بود خواستم تا او رانندگی کند و من ساعتی استراحت کنم، زمانی که اتوبوس برای اقامه نماز صبح ایستاد از خواب بیدار شدم. بعد از خواندن نماز صبح من پشت فرمان نشستم. باید کمی عجله می‌کردیم تا ساعت 4 عصر خودمان را به مهاباد برسانیم چون بعد ساعت 4 جاده ناامن می‌شد و تازه تردد ضد انقلاب آغاز می‌شد و تا صبح روز بعد ادامه می یافت و جاده را ناامن می‌کرد. روز عاشورا بود و از گوشه کنار اتوبوس صدای هق هق گریه به گوش می‌رسید. نمی دانم شاید به دلشان افتاده بود که در روز عاشورای امام حسین، به شهدای کربلا می پیوندند. هر از گاهی آقای نظری پارچ آبی را بین بچه‌ها می‌گرداند تا بنوشند اما عاشورا بود و کسی لب
هدایت شده از محمد تقی رمضانی
به آب نمی زد. حال و هوای اتوبوس قابل توصیف نبود فرصت توقف نداشتیم فقط چند لحظه‌ای را برای اقامه نماز ظهر در سقز ایستادیم. نماز ظهر عاشورایشان دیدنی بود تعدادی نوجوان با آن جثه‌ کوچکشان مشغول راز و نیاز بودند. سریع سوار شدند تا زودتر به مهاباد برسیم، دلهره عجیبی داشتم آقای نظری هم که کنار من نشسته بود حال خوشی نداشت و می‌گفت خیلی دلم شور می‌زند. دلمان مثل سیر و سرکه می جوشید و دلیلش را نمی دانستیم * عصر عاشورا – مهاباد آخرین پیچ جاده را که رد کردیم دیدم یک مینی‎بوس و چند ماشین کنارجاده ایستاده‎اند. فکر کردیم تصادف شده. پا از روی گاز برداشتم و سرعت را کم کردم تا از کنار ماشین‎ها با احتیاط رد شوم، ناگهان یک نفر با لباس کردی، آرپی‌جی بر روی دوش به وسط جاده ‌پرید. مصطفی رهایی دست به اسلحه ‌برد گفت کومله کومله!! ترمز محکمی ‌گرفتم، بچه ها از شیشه اتوبوس دیدن دو نفر دیگر کلاش‌های‌شان را به سمت اتوبوس نشانه بردند، یکی بچها داد زد کمین خوردیم . . . کمین خوردیم . . . * پنچ کیلومتری مهاباد فرمانده کومله‌ها بچه ها را از اتوبوس پیاده می‌کند. پلاک اتوبوس شخصی بود. یک نفر بالا می‌رود و اتوبوس را می‌گردد یک نفر دیگر هم جعبه‌های بغل را باز کرده و وسایل بچه‌ها را بیرون می‌ریزد. کارت بسیجی و سپاهی بچه‌ها پیدا می‌کند. کارت‌ها را به فرمانده خود می‌دهند و او دستور می‌دهد همه را لا به لای درخت‌های اطراف جاده ببرند. فرمانده کومله‎ها دستور قتل مرا می‌دهد به او گفتم یک راننده شخصی هستم زن و بچه دارم، مرا بر‌گردانند… صدای تیراندازی از زیر پل به گوش رسید، آن‎ها مصطفی رهایی را زیر پل به شهادت ‌رسانند و بقیه بچه‌ها را داخل درخت‌ها ‌بردند و دقایقی بعد صدای رگبار کلاش به گوش ‌رسد به من هم گفتند با اتوبوس برگردد . . . در برگشت، تویوتای سپاه که بالای آن دوشیکا نصب بود از روبرو می‌آمد پشت سرش ماشین های سپاه، پر از نیرو در حال حرکت بودن، تویوتا را که دیدم چراغ ‌زدم و ‌ایستاد، سراسیمه پایین ‌پریدم و تند تند ماجرا را تعریف کردم. راننده‌ تویوتا گازش را ‌چسباند که سریع‌تر به صحنه برسد. منم پشت سرش بر‌گشتم. در صحنه جنایت خبری از کومله‌ها نبود فرمانده که کنار راننده تویوتا نشسته به من ‌گفت: این‌ها برای ما کمین گذاشته بودند شما پیش مرگ یک گردان شده‌اید وگرنه تلفات زیادی از ما می‌گرفتند . . . شب یازدهم محرم – کربلای ایران اجساد مطهر شهدای عصر عاشورای جهرم، تیر باران شده و بی سر، لا به لای درخت‌ها بر خاک افتاده، ماه کم فروغ و غمگین می‌تابد. در جهرم شام غریبان ابا عبداله گرفتند و مردم در حسینه و مساجد بعضی هم در گلزار شهدا شمع روشن کرده و بر غربت عاشورائیان گریه می‌کنند… شهیدان پاسدار🕊🌹 شهیدان بسیجی کم و سن سال نوجوان 🕊🌹 شادی روح همه شهدا صلوات...❣
هدایت شده از جارچی 🇮🇷|
12.35M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📣 روضه ظهر عاشورا از زبان رهبر انقلاب @jaarchi 📣 گسترده ترین شبکه خبری مردمی در ایتا
هدایت شده از محمد تقی رمضانی
نقل ساعت به ساعت واقعه عاشورا به روایت تاریخ طبق محاسبه مرحوم دکتر احمد بیرشک در «گاه‌شماری ایرانی» واقعه کربلا به‌حساب گاه‌شماری شمسی، در تاریخ ۲۱ مهر سال ۵۹ ه.ش بوده است. تاریخ شمسی هم مانند تاریخ قمری نیست که اوقات روز تغییر کند. موقعیت زمین نسبت به خورشید ثابت است و می‌ توان با درآوردن اوقات شرعی شهر کربلا در این تاریخ، حرف‌های مقتل نویسان را به ساعت و دقیقه برگرداند. بنابراین اوقات شرعی روز ۲۱ مهر به افق کربلا را (که در طول قرون حداکثر ۳+- دقیقه اختلاف می‌تواند داشته باشد) به راحتی استخراج و روایات مقتل نگارها را با این ساعت‌ها چنین تنظیم نمود :   ۵:۴۷ اذان صبح امام علیه‌السلام بعد از نماز صبح برای اصحابش سخنرانی کرد. آن‌ها را به صبر و جهاد دعوت کرد؛ و بعد دعا خواند: «اللهم انت ثقتی فی کل کرب... خدایا تو پشتیبان من هستی در هر پیشامد ناگواری» آن‌طرف نماز را به امامت عمر سعد خواند و بعد از نماز صبح به آرایش سپاه و استقرار نیرو مشغول شدند.   حدود ۶ امام حسین (ع) دستور داد تا اطراف خیمه‌ها خندق بکنند و آن را با خار و بوته‌ها پر کنند تا بعد آن را آتش بزنند و مانع از حمله سپاه از پشت سر بشوند.   ۷:۰۶ طلوع آفتاب کمی بعد از طلوع آفتاب. امام سوار بر شتری شد تا بهتر دیده شود. روبه روی سپاه کوفه رفت و با صدای بلند برای آن‌ها خطبه‌ای خواند. صفات و فضایل خودش و پدر و برادرش را یادآوری کرد و اینکه کوفیان به امام (ع) نامه نوشته‌اند. حتی چند نفر از سران سپاه کوفه را مخاطب قرارداد و از حجارین ابجر و شبث ربعی پرسید که مگر آن‌ها او را دعوت نکرده‌اند؟ آن‌ها انکار کردند. امام نامه‌هایشان را به‌طرف آن‌ها پرتاب و خدا را شکر کرد که حجت را بر آن‌ها تمام کرده است. یکی از سران جبهه مقابل از امام (ع) پرسید چرا حکم ابن زیاد را نمی‌پذیرید و آن‌ها را از ننگ مقابله با پسر پیامبر نمی‌رهانید؟ اینجا امام آن جمله معروفشان را فرمودند: «الا و ان الدعی بن الدعی، قد رکز بین اثنین: بین السله و الذله و هیهات منا الذله... فرد پستی که پسر فرد پست دیگری است. من را بین کشته شدن و قبول شدن و قبول ذلت مجبور کرده. ذلت از ما درو است.» سخنرانی امام (ع) حدوداً نیم ساعت طول کشیده است.   حدود ۸ بعد از سخنرانی امام (ع) چند نفر از اصحاب آن حضرت به روایتی بُرَیر که «سید القرآء» (آقای قرآن‌خوان) های کوفه بود (الفتوح) و به روایتی زهیر (تاریخ یعقوبی و طبری) خطاب و کوفیان سخنان مشابهی گفتند. بعد از سخنان زهیر و بریر، امام فریاد معروف «هل من ناصر ینصرنی» را سر داد. چندنفری دچار تردید شدند؛ ازجمله حُر. فرد دیگری به نام ابوالشعثا و دو برادر که درگذشته عضو خوارج بودند. بعید نیست که کسانی دیگری هم با دیدن شدت گرفتن احتمال جنگ، از سپاه کوفه فرار کرده باشند.   حدود ۹ روز به‌وقت چاشت رسیده بود که شمر به عمر سعد پرخاش کرد که چرا این‌قدر تعلل می‌کند؟ عمر سعد عاقبت رضایت به شروع جنگ داد. اولین تیر را به سمت سپاه امام (ع) رها کرد و خطاب به لشگریانش فریاد زد: «نزد عبیدالله شهادت بدهید که من اولین تیر را رها کردم.» بعد از انداختن تیر توسط عمر سعد، کماندارهای لشکر کوفه همگی باهم شروع به تیراندازی کردند. امام به یارانش فرمودند: «این‌ها نماینده این قوم هستند. برای مرگی که چاره‌ای جز پذیرش آن نیست. آماده شوید.» چند نفر از سپاه امام در این تیرباران کشته شدند. (تعداد دقیق را نمی‌دانیم. تعداد کشتگان تیراندازی. با تعداد کشتگان حمله اول ۵۰ نفر ذکرشده.)   حدود ۱۰ بعد از تیراندازی یسار غلام زیادین آبیه و سالم غلام این زیاد از لشکر کوفه برای نبرد تن‌به‌تن ابتدای جنگ بیرون آمدند. عبدالله بن عمیر اجازه نبرد خواست. امام حسین (ع) نگاهی به او کرد و فرمود: «به گمانم حریف کشنده‌ای باشی» عبدالله آن دو نفر را کشت. البته انگشتان دست چپش قطع شد.   بعدازاین نبرد تن‌به‌تن، حمله سراسری سپاه امام حسین (ع) انجام شد؛ امام حبیب و یارانش در برابر او ایستادگی کردند. زانو به زمین زدند و با نیزه‌ها حمله را دفع کردند. همزمان شمر به جناح چپ سپاه امام (ع) حمله برد. زهیر و یارانش به جنگ مهاجمین رفتند. خود شمر در این حمله زخم برداشت بعد از عقب‌نشینی هر دو جناح کوفی، عمر سعد ۵۰۰ تیرانداز فرستاد که دوباره سپاه امام (ع) را تیرباران کردند و درآن حملات، علاوه بر از پا درآمدن هر ۲۳ اسب لشکریان امام (ع) تعدادی دیگر از اصحاب شهید شدند. الفتوح آن نفرات را ۵۰ نفر و این شهرآشوب ۳۸ نفر ذکر کرده است.