بنال ای دل که در نای زمان فریاد را کشتند بهین آموزگار مکتب ارشاد را کشتند اساتید جهان باید به سوگ علم بنشینند که در دانشگه هستی بزرگ استاد را کشتند پیشاپیش شهادت امام صادق(ع) تسلیت باد 🏴

زامل.... هایپرسونیک.... با صدای عیسی اللیث.... @SyrianKhabar

🔰 خبرگزاری سی ان ان از خدمات مسلمانان به بشریت می گوید 🔻Muslim inventions that shaped the modern world ✅ اختراعات مسلمانان که جهان مدرن را شکل دادند 1️⃣ عمل جراحی در حدود سال 1000، دکتر مشهور الزهراوی یک دایره المعارف مصور جراحی 1500 صفحه ای را منتشر کرد که در اروپا به عنوان مرجع پزشکی برای 500 سال آینده استفاده می شد. زهراوی در میان اختراعات بسیار خود، استفاده از حل کننده روده گربه را برای بخیه زدن زخم ها کشف کرد - قبل از آن باید جراحی دوم برای برداشتن بخیه ها انجام می شد. او همچنین اولین عمل سزارین را انجام داد و اولین جفت فورسپس را ایجاد کرد. 2️⃣ ماشین پرنده عباس بن فرناس اولین کسی بود که برای ساخت ماشین پرنده و پرواز تلاش کرد. در قرن نهم او یک دستگاه بالدار طراحی کرد که تقریباً شبیه لباس پرندگان بود. در مشهورترین آزمایش خود در نزدیکی کوردوبا در اسپانیا، فرناس برای چند لحظه به سمت بالا پرواز کرد، قبل از اینکه روی زمین بیفتد و کمرش تا حدی بشکند. طرح‌های او بدون شک الهام‌بخشی برای هنرمند و مخترع مشهور ایتالیایی لئوناردو داوینچی صدها سال بعد بوده است. 3️⃣ دانشگاه در سال 859 یک خانم جوان به نام فاطمه فهری اولین دانشگاه اعطای مدرک را در فاس مراکش تأسیس کرد. خواهرش میریام یک مسجد مجاور تأسیس کرد و با هم این مجموعه به مسجد و دانشگاه القراویین تبدیل شد. 4️⃣ جبر کلمه جبر از عنوان رساله معروف یک ریاضیدان ایرانی در قرن نهم "کتاب الجبر و المگابالا" گرفته شده است که تقریباً به عنوان "کتاب استدلال و تعادل" ترجمه می شود. نظم جبری جدید که بر ریشه‌های سیستم‌های یونانی و هندو ساخته شده بود، یک سیستم متحد کننده برای اعداد گویا، اعداد غیر منطقی و قدرهای هندسی بود. همین ریاضیدان، الخوارزمی، همچنین اولین کسی بود که مفهوم افزایش یک عدد را به یک توان معرفی کرد. 5️⃣ اپتیک(علم نورشناسی، شاخه‌ای های از علم فیزیک) بسیاری از مهمترین پیشرفت ها در مطالعه اپتیک از جهان اسلام حاصل شده است. در حدود سال 1000 ابن هیثم ثابت کرد که انسان اشیاء را با انعکاس نور از آنها و ورود به چشم می بیند و نظریه اقلیدس و بطلمیوس مبنی بر اینکه نور از خود چشم ساطع می شود را رد کرد. این فیزیکدان بزرگ مسلمان همچنین پدیده دوربین تاریک را کشف کرد که توضیح می دهد که چگونه چشم به دلیل ارتباط بین عصب بینایی و مغز تصاویر را به صورت عمودی می بیند. 6️⃣ مسواک حضرت محمد در حدود سال 600 میلادی استفاده از اولین مسواک را رایج کرد. او با استفاده از شاخه ای از درخت مسواک، دندان های خود را تمیز کرد و نفس خود را تازه کرد. در خمیردندان های مدرن از موادی مشابه مسواک استفاده می شود. 7️⃣ سامانه میل لنگ( به کار رفته در موتور احتراق داخلی) بسیاری از اصول اولیه اتومات مدرن برای اولین بار در جهان اسلام مورد استفاده قرار گرفت، از جمله سیستم میل اتصال میل لنگ انقلابی. با تبدیل حرکت چرخشی به حرکت خطی، میل لنگ امکان بلند کردن اجسام سنگین را با سهولت نسبی فراهم می کند. این فناوری که توسط الجزاری در قرن دوازدهم کشف شد، در سراسر جهان مورد استفاده قرار گرفت و به همه چیز از دوچرخه گرفته تا موتور احتراق داخلی منجر شد. 8️⃣ بیمارستان ها بیمارستان‌هایی که امروزه می‌شناسیم، با بخش‌ها و مراکز آموزشی، از مصر قرن نهم می‌آیند. اولین مرکز پزشکی از این دست، بیمارستان احمد بن طولون بود که در سال 872 در قاهره تأسیس شد. بیمارستان طولون برای هر کسی که به آن نیاز داشت مراقبت رایگان ارائه می‌کرد -- سیاستی مبتنی بر سنت مسلمانان در مراقبت از همه بیماران. از قاهره، چنین بیمارستان هایی در سراسر جهان اسلام گسترش یافت. #دین منبع : http://edition.cnn.com/2010/WORLD/meast/01/29/muslim.inventions/index.html

فکر کن ! ۳۰۰ تا دانشمند با رتبه جهانی از آمریکا فرار کردن... چرا؟ چون پست گذاشتن که جنگ بده! و دولت این رو یهود ستیزی دونسته ! هاروارد در پاسخ از دولت شکایت کرد یعنی : دانشگاه شکایت کرده تا بگه دانشجوی من حق داره به کشتار ۵۰ هزار انسان اعتراض کنه ، لطفا این حق رو ازش نگیرید...

😷ژلِ تزئینی... 🤭 🤔 گوشها و چشم هایت برای کدام قصهٔ نانوشته کوکِ کوک میشود⁉️‼️ کانال تلنگرها @fars_khali https://eitaa.com/joinchat/1183908915Cdaf190e192

🌺فقط حاجتمندان ببینند🌺

🔴 اینو خوندم مخم سوت کشید چه متن عالی، عجیب، ناراحت‌کننده ای. با دقت بخونید. این متن میتونه تجربه فوق العاده ارزشمندی باشه برای مجردها چند روزی‌ست که پا به ۵۰ سالگی گذاشته‌ام... و هنوز مجردم؛ چیزی که هرگز فکرش را هم نمی‌کردم. نه اینکه زشت باشم یا موقعیت اجتماعی نداشته باشم، نه... فقط در جوانی، در انتخاب همسر دچار وسواس شدم. در فامیل مرا دختری می‌دانستند که منتظر مردی با اسب سفید بود. چند خواستگار داشتم، حتی از بین فامیل، ولی ردشان کردم؛ و هنوز هم که هنوزه، بزرگ‌ترهای فامیل سرزنشم می‌کنند. اولین خواستگارم در ۱۹ سالگی، پسرعمویم بود؛ کارمند یک داروخانه، با درآمدی معمولی. خودش و خانواده‌اش به من علاقه داشتند، اما به‌نظرم بچه بود؛ فقط ۵ ماه از من بزرگ‌تر، ولی احساس می‌کردم نمی‌تواند تکیه‌گاهم باشد. همین شد که او را رد کردم... و بعدش، رابطه‌ام با خانواده عمویم هم سرد شد. در همان سال، ۶-۷ خواستگار دیگر هم داشتم. ولی من با ذهنی پر از ایده‌آل‌گرایی، همه را رد می‌کردم. می‌گفتم: نباید اشتباه خواهرم را تکرار کنم؛ او در ۱۷ سالگی ازدواج کرد، و در کمتر از ۶ سال، صاحب ۴ فرزند شد. از زندگی‌اش لذتی نبرد. من تصمیم گرفته بودم درس بخوانم، پیشرفت کنم و فقط در صورت پیدا شدنِ یک مورد واقعاً خوب، ازدواج کنم. کم‌کم معلم شدم و کارم برایم از هر چیزی مهم‌تر شد. در ۲۵ سالگی فکر می‌کردم در اوج جوانی هستم. خواستگار داشتم، اما سطح سواد و موقعیت اجتماعی آن‌ها به نظرم پایین‌تر از خودم بود؛ ردشان می‌کردم. تا قبل از ۳۰ سالگی، تقریباً هر دو ماه یک‌بار خواستگاری به خانه‌مان می‌آمد. اما از یک‌جایی به بعد، خجالت کشیدم. به مادرم گفتم: «تا وقتی کسی به دلم ننشسته و شناخت کافی از او ندارم، نگذار بیاید. مگر خانه‌مان نمایشگاه است که هر کسی بیاید و برود؟» از آن به بعد، حضور خواستگار در خانه‌مان کمرنگ شد. سنم بالا رفت و من حاضر نبودم ریسک کنم. باور داشتم بعد از ۳۰ سالگی، دیگر نباید سختی بکشم؛ زندگی باید راحت و در شأنم باشد. بزرگ‌ترها هم می‌گفتند: «هر چه بیشتر صبر کنی، خواستگاران بهتری می‌آیند.» اما حقیقت این بود که خواستگارانی که خانه و ماشین نداشتند، دیگر برایم گزینه نبودند. تحمل زندگی در خانه اجاره‌ای یا سوار اتوبوس شدن را نداشتم. اما واقعیت تلخ این بود که خواستگارها دیگر اکثراً مجرد نبودند. یا همسرشان را از دست داده بودند یا طلاق گرفته بودند. من هم حاضر نبودم با مردی که قبلاً زندگی مشترک داشته، ازدواج کنم. در ذهنم هنوز دنبال شاهزاده‌ای با اسب سفید می‌گشتم... اما زمان گذشته بود. تا اینکه ۴۰ ساله شدم. خواستگارها خیلی کم شدند؛ هر شش ماه، یکی می‌آمد. ولی تقریباً همه بچه‌دار بودند. فشار خانواده بیشتر می‌شد و من ناامیدتر. آخرین خواستگارم، پیرمرد ۶۵ ساله‌ای بود که داماد، عروس و نوه داشت! تا دو شبانه‌روز گریه کردم... تازه فهمیدم چقدر فرصت‌های خوبی را از دست داده‌ام. چرا همکار خوبم را فقط به‌خاطر چند سال تفاوت سنی رد کردم؟ در ۴۵ سالگی تصمیم گرفتم منطقی‌تر باشم. حاضر بودم با مردی ازدواج کنم که همسرش را از دست داده، اما بدون فرزند باشد. ولی انگار چنین موردی اصلاً وجود نداشت. اگر هم بود، چهره‌اش برایم دلنشین نبود. و حالا، در ۵۰ سالگی... نه حس همسر شدن برایم مانده، نه امیدی برای مادر شدن. خواهرم با نوه‌هایش بازی می‌کند و من هنوز اندر خم یک کوچه‌ام... منتظر خواستگاری که شاید هیچ‌وقت نیاید. و حسرت روزهایی را می‌خورم که هیچ‌وقت تکرار نمی‌شوند... 💐کسی توی گروه نیست؟ آستین بالا بزنه، والاصواب داره😊

🎥 اگه امام زمان (عج) ظهور کرد و بچه آمریکایی ها رو فرمانده شما کرد، بهتون بر نخوره ها #امام_زمان🌱