فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📍 پیام تشکر اسرائیل از ترکیه!
یکی از فرماندهان رژیم صهیونیستی :
از دولت ترکیه سپاسگزاریم که علاوه بر حمایتهای اقتصادی موجب شد دریای سرخ هم که ورودش برای ما ممنوع بود آزاد شد.
┅┅┅┅🍃🇵🇸❤🇮🇷🍃┅┅┅┅┄
مداحی آنلاین - غربت دهم - حاج علی برادران.mp3
6.09M
دوباره باز دلم میخواد
با این چشای گریونم
فقط برا غریبی
امام هادی(ع) بخونم
#استودیویی🔊
#حاج_علی_برادران🎙
#شهادت_امام_هادی(ع)🏴
✅ موضع رهبر انقلاب در مورد استیضاح وزرا در ابتدای کارشان:
🔹️«یا مثلاً فرض بفرمایید وزیر از مجلس رأی اعتماد گرفته، چند ماه بعد ــ سه ماه بعد، چهار ماه بعد ــ همین وزیر استیضاح بشود!
خب استیضاح برای چی؟
مگر در یک وزارتخانه در سه ماه چهکار میشود کرد که اگر نکرد، آدم استیضاحش بکند؟
این افراط در به کارگیری ابزارهای نظارتی است.»
11.56M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⭕️ مقدمه ای مهم برای آغاز مبارزه علیه اسرائیل
همه ما باید برای این مبارزه اقدام کنیم...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
امیر حسین ثابتی:
از دیروز عصر یکباره کانالهای پروژه بگیر و اکانتهای مرتبط با وزیر اقتصاد، شروع به حمله به بنده کردند. علتش نیز همین گفتگوی کوتاهی است که پریروز در حاشیه صحن علنی انجام دادم.
بازهم تکرار میکنم؛ در ۵ ماهی که دولت پزشکیان کارش را شروع کرده حدود ۴۰ درصد ارزش پولی ملی افت کرده و تا زمانی که همتی با این نگاه و عمکرد وزیر اقتصاد است، این روند ادامه دارد.
🇮🇷
♦️شهید #حاج_قاسم_سلیمانی: «یک شب خواب شهید زین الدین را دیدم و هیجانزده پرسیدم: آقا مهدی مگه تو شهید نشدی؟ همین چند وقت پیش، توی جاده سردشت؟
🔸حرفم را نیمهتمام گذاشت. اخم كوتاهی كرد و چین به پیشانیاش افتاد. بعد باخنده گفت: من توی جلسههاتون میام. مثل اینكه هنوز باور نكردی شهدا زندهن؟
🔸عجله داشت. میخواست برود. یک بار دیگر چهره درخشانش را كاویدم. حرف با گریه از گلویم بیرون ریخت: پس حالا كه میخوای بری، لااقل یه پیغامی چیزی بده تا به رزمندهها برسونم.
🔸رویم را زمین نزد. گفت: قاسم، من خیلی كار دارم، باید برم. هرچی میگم زود بنویس. هولهولكی گشتم دنبال كاغذ. یک برگه كوچک پیدا كردم. فوری خودكارم را از جیبم درآوردم و گفتم: بفرما برادر! بگو تا بنویسم.
🔸گفت: بنویس: سلام، من در جمع شما هستم! همین چند كلمه را بیشتر نگفت. موقع خداحافظی، با لحنی كه چاشنیِ التماس داشت، گفتم: بیزحمت زیر نوشته رو امضا كن. برگه را گرفت و امضا كرد. كنارش نوشت: سید مهدی زینالدین.
🔸نگاهی بهتزده به امضا و نوشته زیرش كردم. با تعجب پرسیدم: چی نوشتی آقامهدی؟ تو كه سید نبودی! گفت: اینجا بهم مقام سیادت دادند!
🔸از خواب پریدم. موج صدای آقامهدی هنوز توی گوشم بود؛ سلام، من در جمع شما هستم!»
📚منبع: کتاب «تنها زیر باران»
#یادشهداکمترازشهادت_نیست
#شهدا_زنده_اند