مرحوم حاج محمداسماعیل دولابی:
مرتب به خود بگویید کارهای دنیا درست میشود؛ آن را شوخی و بازی بگیرید؛ اما خوب بازی کنید؛ إِنَّمَا الحَيوةُ الدُّنْيا لَعِبٌ (زندگی دنیا منحصراً بازی است)
@doolabi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
گناه ابلیس این نبود که سجده نکرد
گناه ابلیس این بود که در برابر الله ایستاد گفت شما نظرت اینست، من نظرم این نیست
اگر کسی معاذالله به اینجا برسد که بگوید اسلام نظرش این است من نظرم این نیست
این همان شیطنت ابلیس است
ملعون ابدی ست
@doolabi
مرحوم حاج محمداسماعیل دولابی:
در حج کسی را دیدم گفت التماس دعا دارم. گفتم التماس دعا یعنی چه؟ گفت یعنی حجی که آمده ام قبول کند.
گفتم خودت آن را قبول داری؟ گفت نه.
گفتم: «اگر من بگویم قبول کند مرا هم می گیرند. می گویند صاحبش آن را قبول ندارد، آیا تو بیشتر از صاحبش دلت می سوزد.اقلا خودت اول بپذیر که خدا به تو توفیق داده است و تو را به سرزمین مکه آورده است.»
نماز می خوانی و عبادت می کنی و خدا را می خوانی بگو الهی شکر. چهار پنج بار الهی شکر بگو تا لااقل شیرینی شکر به لبت برسد. کم کم از خدا ممنون می شوی.
دستگاه قلب و جان چنین است. از خدای خود که راضی شدید خدا هم از شما راضی می شود. می شوید راضیه مرضیه. شاکر و مشکور.
@doolabi
مرحوم حاج محمداسماعیل دولابی (ره):
یک «عیب ندارد» که مؤمن در برابر مصائب میگوید، آتش غم را سرد و همهی غمها را باطل میکند.
در زمانهاي سابق بچهها بازیی میکردند به نام «حمومک مورچه داره، بشین و پاشو خنده داره». دنیا همان حمومک است و هیچکس ثابت و برای همیشه نمیتواند در آن بنشیند.
امروز به آنها میگویند پشت میز فلان اداره یا داخل فلان ملک و خانه و... بنشین و فردا میگویند پاشو! این نشستن و بلند شدن هر دو خنده دارند. نکند وقتی گفتند بلند شو، محزون و غصهدار شوی.
قرآن فرمود: «لِكَيْلَا تَأْسَوْا عَلَىٰ مَا فَاتَكُمْ وَلَا تَفْرَحُوا بِمَا آتَاكُمْ» [حدید/ 23] تا بر آنچه از دستتان میرود، غصهدار و از آنچه به شما داده میشود، خوشحال نشوید. امیرالمؤمنین هم فرمود: زهد در بین همین دو جملهی قرآن است.
منبع: کتاب مصباحالهدی، ص۶۱
@doolabi
من در سال ۱۳۳۴ که به قم آمدم، #علامه_طباطبایی شهرتی داشت. خدمتشان رسیدیم. هوا گرم بود که رفتیم خدمت ایشان. قبلاً اینگونه بود؛ الان اینطور نیست که مثلاً ۷۰ سال پیش هر کسی در منزلش چند عدد مرغ داشت؛ یعنی رسم بود و همه مرغ و خروس داشتند.
آن زمان بازار مرغ فروشی نبود که مثلاً اگر مهمان میآمد از همین چیزهایی که در خانه است، استفاده میکردند و رسم بود. نمیخواهم بگویم که یک چیز کم نظیری است. به منزل او که رفتیم یک تراس داشت و در باز بود و این مرغها گاهی از حیاط میآمدند و گاهی که در باز بود، داخل میآمدند. آقا ورود مرغها را که دیدند گفتند اینها اینجا هستند و پیر میشوند و میمیرند. ما این را در فقه خواندیم و در درس هم گفتیم ولی نه ما عمل کردیم نه اساتید ما.
آن چیزی که ما در فقه خواندیم و در درس گفتیم و اساتید ما در درس گفتند، این است که حیوانی که خود آدم تربیت کرده است و بزرگ کرده و مواظبت کرده است را نکشید. چرا کارد میگذارید زیر گلویش؟ مرغ میخواهید از جای دیگر بخرید. این مصلحت نیست. عاطفه اجازه نمیدهد.
این نهی در دین است و وظیفه رسمی ما است و فقه رسمی ماست. ما هیچ کس را ندیدیم که به این دستور فقهی عمل کند، جز علامه طباطبایی. ایشان فرمود اینها اینجا هستند، خودشان پیر میشوند و میمیرند. آقاسید عبدالباقی پسر بزرگ ایشان بود. من این قصه را گفتم برای ایشان.
گفتند بله ما یک خروسی داشتیم که ۲۰ سالش شده بود و بعد پیر شد و مرد. از این پیدا نمیشود. دستور دین این است که شما اگر رفتی به مکه و خواستی قربانی بکنی، آن گوسفندی که در خانه خودت بود را با دست خودت نکش. یک گوسفند بخر و قربانی کن. #عاطفه؛ عاطفه خیلی مهم است. این دستور دین است.
سخنان آیت الله جوادی آملی
۱۴۰۲/۶/۱۰
@doolabi
مرحوم حاج محمداسماعیل دولابی :
از مجلس ذکر خدا و اهلبیت علیهمالسلام هیچگاه قصد رفتن نکنید؛ وقتی وارد شدید، طوری باشید که تا قیامت همانجا خواهید بود؛ اگر هم بیرون میآیید، بدون قصد بروید.
@doolabi
مرحوم حاج محمد اسماعیل دولابی (ره):
هر وقت رزقت کم شد خواستی زیادتر بشود، از همان اندکی که داری انفاق کن! وقت نداری، پول نداری، بدهکاری، اما از همان مختصری که هست به دیگران ببخش، با صدق دل و خدایی.
یکدفعه میبینی در باز شد و روزی سرازیر شد. خدا بیشوکم را کاری ندارد، با انفاق شما رزقت را بیشتر میکند.
@doolabi
مرحوم حاج محمد اسماعیل دولابی (ره):
در عالَم امر همه یگانه هستند؛ همه آیینهی یکدیگر و همه جمال یکدیگر. بلکه همه کَنَفسٍ واحدَهٍ. فرمود المومِنوِنَ اِخوه. آیا در جنبه خَلقی با هم برادرند؟ کجا میشود برادر باشند؟ جنبه خَلق همهاش تفرقه است. من باید خودم را مواظبت کنم. الان به اداره که میروم مرا میگردند. باید هم بگردند، مبادا چیزی در جیبم باشد. هم من ناامنم، هم او ناامن است و از من میترسد.
یکوقت از مکه که میخواستیم بیاییم، وقت سوار شدن به طیّاره چند نفر جوان را فرستاده بودند که جیب افراد را بگردند تا طیّارهها را آتش نزنند و اجنبی نیاید. بدن من را هم از بالا تا پایین، دست کشیدند. حملهدار ما تخممرغ پخته داده بود. یکی را خورده بودم، یکی جیبم بود. همین که دستش به تخممرغ خورد ترسید و عقب رفت و گفت این چیست؟ تخممرغ را در آوردم و نشان دادم. در چنین شهری – ولو از مکه میآمدیم – خیلی ناامنی زیاد است. اهانت هم هست. آیا جیب کسی را گشتن، اهانت نیست؟ یعنی تو حیلهبازی. میگوید آیا اجازه میدهید؟ ببخشید! کار را بدتر میکند. شلوغ در شلوغ میشود. پس هنوز حرف زدن را یاد نگرفتهایم.
➖ آنها که میگردند تقصیر ندارند. شهر خلق، اینطور است. مبادا تصور کنید که به آنها اهانت میکنم. آدمی این چیزها را که میبیند تشویق میشود که کمرش را قرص ببندد و بداند که در این شهر، زندگی کردن خوب نیست. بیخود نیست که امام ما میگوید: اینجا ماندن، ننگ است. حضرت اباعبدالله علیهالسلام در روز عاشورا شهر طبیعت را تعریف میکرد.
منبع: کتاب طوبای محبت، جلد سوم، ص ۱۱۶
@doolabi
مرحوم حاج محمد اسماعیل دولابی:
خدا عبادت وعدهی بعد را نخواسته است، تا مغرب نشده، نماز مغرب بر ما واجب نیست، تا فردا نشده، نمازهای فردا، امروز بر ما واجب نیست، ولی ما روزی سالهای بعد را هم امروز میخواهیم، در حالی که معلوم نیست تا یک وعدهی بعد زنده باشیم.
همانطور که خدا عبادت فردا را امروز از شما نخواسته، شما هم روزی فردا را امروز، از خدا نخواهید.
@doolabi
خداوند صاحب عفو و گذشت را دوست دارد
حاج محمد اسماعیل دولابی: عفو و غفران، انسان را خیلی بزرگ میکند. اگر همسرت بوده، پدرت بوده، خواهر و برادرت بودهاند و اذیت کردهاند گذشت کن. این صفت خدایی است. خداوند صاحب عفو و گذشت را خیلی دوست دارد. چون صفت خدایی است.
خداوند است که خلق را میآمرزد، شما هم اگر گناهکاری را که تو را اذیت و آزار رسانده است یا مالت را خورده است، عفو کنی، این کار، کار خدایی است. شبیه کار خداوند است. خداوند هم صفت و فعل خودش را خیلی دوست دارد.
دیدید که ائمهی ما علیهمالسلام همه عزیز و با ایثار و گذشت بودند و چقدر مورد محبت خدا. ما هم اگر با گذشت بودیم مورد محبت ائمه علیهم السلام واقع میشویم. عفو کنید، گذشت کنید، شب که میخوابید استغفار کنید! هر روز هفتاد مرتبه برای خودتان یا کسانی که شما را اذیت کردهاند استغفار کنید. کسی که برای اذیتکنندگانش استغفار کند، قلبش راحت و بزرگ میشود.
📚 حاج محمد اسماعیل دولابی، کتاب طوبای محبت، جلد یکم، مجلس چهارم، ص ۵۳
@doolabi
مومن گناه را دوست ندارد
مرحوم حاج محمداسماعیل دولابی:
محبّین و دوستان اهل بیت (علیهمالسلام) قلبشان از نور عصمت ساخته شده است؛ لذا محال است دل آنها معصیت را دوست بدارد؛ به همین خاطر است که به محض اینکه زیر فشار شهوات و خواهشهای بدن، مرتکب معصیتی شدند، میگویند آخ، ای کاش مرتکب نشده بودم به همین سبب اصلاً معصیت دوستان اهل بیت را ننوشتهاند؛ ان شاءالله خودت این حقیقت را باور کنی، تا بهرهاش را ببری و الا در دستگاه خدا همهی کارها درست است و گناهی برای دوست اهل بیت نوشته نشده است؛ لیکن برای اینکه بهرهی این حقیقت را ببری باید آن را باور کنی؛ قبول خودت شرط است. به خودت تلقین کن که خدای ما مصنوعش هم خوب است؛ خودت هم که مصنوع خدایی، پس خودت هم خوبی، دائم نگو من بدم.
@doolabi
مرحوم حاج محمداسماعیل دولابی:
مجنون برای دیدن لیلی در مسیری که محل عبور او بود چند روز به انتظار نشست تا اینکه در نیمههای یک شب از شدّت خستگی، همان طور که بر سر راه نشسته بود خوابش برد؛ همان وقت لیلی از آنجا عبور کرد و وقتی دید مجنون به خواب رفته است، چند گردو جلوی او گذاشت و رفت؛ وقتی مجنون بیدار شد و گردوها را دید، فهمید لیلی آمده و رد شده است و با این گردوها با او حرف زده و گفته است تو عاشق نیستی و باید بروی گردوبازی کنی؛ عاشق که خواب به چشمش راه ندارد.
@doolabi
مرحوم حاج محمداسماعیل دولابی:
محبوب خدا شدن بالاتر از محبّ خدا بودن است؛ کسی که محبوب خدا شود دیگر کاری از دستش نسبت به خدا بر نمیآید؛ مغلوب و مضطر میشود و دست روی دست میگذارد و یکسره خدا به او خدمت میکند و او غرق در شرم و حیا میشود؛ خداوند وقتی حبیب و محبوب خود یعنی پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم را آفرید، به او نظر محبّت افکند و او غرق در حیا شد و عرق شرم بر جبینش نشست؛ از هر یک از آن دانههای عرق، یک پیامبر خلق شد؛ وقتی پیامبر ما محبوب خدا شد و دید هیچ کاری برای خدا از دستش ساخته نیست، محبّتش را متوجه خلق کرد و همهی آنها را در آغوش محبت خویش گرفت؛ خدا هم به او فرمود "قُل إِن كُنتُم تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِي يُحببكم الله" به مردم بگو اگر خدا را دوست دارید از من پیروی کنید تا محبوب خدا شوید؛ از این راه انسان محبوب خدا میشود؛ محبوب هر کاری بکند، مجاز است؛ محب دلش میخواهد محبوبش از جای خود تکان نخورد و خودش دائماً به او خدمت کند.
@doolabi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🛑🎥 گل آرایی ضریح مطهر بانوی کرامت در سالروز ورود حضرت معصومه (س) به شهر مقدس قم
۲۳ ربیع الاول سالروز ورود حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیهم به شهر #قم
https://eitaa.com/shohada15khordad
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🛑🎥 حضور پرشور زائرین و مجاورین در مراسم استقبال از کاروان نمادین ورود پر خیر و برکت حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها به شهر #قم 🌸
@shohada15khordad
مرحوم حاج محمداسماعیل دولابی:
این را شنیدی (روایت) که حضرت امیرالمومنین علیهالسلام فرمود:«هر کس بمیرد، من را میبیند» این را همه شنیده اید، ولی این را نشنیدی که فرمود:«هر کس که من به او نگاه کنم جانش را با رضا و رغبت تقدیم میکند و به موت نائل میشود».
@doolabi
مرحوم حاج محمداسماعیل دولابی:
خداوند فرمود: هر چی دیدی هیچی نگو، من هم هرچی دیدم هیچی نمیگم؛
یعنی تو در مصائب صابر باش و چیزی نگو، من هم در کوتاهیها و خطاهایت چیزی نمیگویم.
@doolabi
🌺 پاداش عبادات
مرحوم حاج محمداسماعیل دولابی:
چقدر نمازی که حمد خدایش را بکند لذیذ و پاک است، آیا این بابِ مزاج نیست؟ به هنگام نماز با صاحبش تماس می گیرد، آیا جا دارد که از بابت آن مزد بخواهد؟ آیا هیچ مزدی بهتر از نماز می شود تصور کرد؟ از الان تا پنجاه روز دیگر قرار می گذاریم که یک چیزی بنویسید که بتواند مزد نماز باشد و از خود نماز بهتر باشد. لابد مزد، باید بهتر از خودِ کار باشد... برای روزه هم همین طور. برای دست سر یتیم کشیدن چیزی را پیدا کن که از آن بهتر و مزد آن باشد...
گفت پس چرا آدمی به هنگام عبادت کُره دارد؟ گفت چون نمی داند که چه کاره است. خیال می کند خداوند کار شاقی بر عهده اش گذاشته است. لذا با خُلق تنگ می رود و می دانید که خلق تنگ قرب نمی آورد.
(منبع: کتاب طوبای محبت، برگرفته از سخنان عارف بالله مرحوم حاج محمد اسماعیل دولابی، جلد سوم، صفحه 161 و 162)
@doolabi
مرحوم حاج محمداسماعیل دولابی:
کار خدا حیات دادن است. غم و غصه مربوط به حیات تازه است. قرآن می فرماید:« إنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْراً »؛ یسر و آسانی در عسر و سختی خوابیده است. جای اصلی کار، همان جایی است که سخت است. این، هم مربوط به جسم و هم مربوط به روح است. خداوند به این مطلب هم تأکید کرده است. یعنی حتما این چنین است، شک نکنید. امیدوارم خداوند پرده ها را بردارد و یسر دائم مرحمت کند. خداوند گاهی فتق می کند و گاهی رتق، باز می کند و می بندد. گاهی قبض می کند و گاهی بسط. انسان نمی داند چه می شود؛ یک وقت بسط می شود و نمی داند از خوشحالی چه کند. گاهی هم غم می آید. قبض و بسط مربوط به قلب است. در مواقعی که ناجور است باید صبر کرد، دندان سر جگر گذارد و خوابید. باید صبر کرد تا فرج حاصل شود.
منبع: کتاب طوبای محبت
جلد یکم،مجلس سوم،گشایش در سختی
صفحه ۴۳
@doolabi