eitaa logo
کاردستی با دورریختنی ها
73.4هزار دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
5هزار ویدیو
66 فایل
🔹 تبلیغات ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر https://eitaayar.ir/anonymous/W44J.b53
مشاهده در ایتا
دانلود
[ عکس ] 🔸خواص عاشورایی: حضرت اباعبدالله الحسین (علیه السلام) _ قسمت اول 💠مادر سیدالشهداء (علیه‌السّلام) فاطمه زهرا بنت رسول‌الله (صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ وسلّم) است که قرآن کریم در آیه تطهیر به طهارت وی شهادت داده است . پدر ایشان نیز حضرت علی بن ابی‌طالب (علیه‌السّلام)، امیر مؤمنان و مولای متقیان است. 🔺روز عاشورا بعد از آن که امام (علیه‌السّلام) تمام یاران خود را از دست داد و یکه و تنها ماند، به فرمان عمر سعد از هر سو امام (علیه‌السّلام) را محاصره و به او حمله کردند. به این ترتیب بین حضرت و خیمه‌ها فاصله ایجاد کردند. 🔻امام، دشمن را به مبارزه طلبید. هر کس از جنگاوران نامدار دشمن را که به او نزدیک می‌شد، از تیغ می‌گذراند و گروه بسیاری را به هلاکت رساند. امام (ع) شجاعانه می‌جنگید و به سپاه دشمن که تعداد آنان به سی هزار رسیده بود، یورش می‌برد و آنان همانند ملخ‌های پراکنده شده، از برابر وی فرار می‌کردند. 🔹عمر سعد به سپاهش گفت: وای بر شما آیا می‌دانید با چه کسی مبارزه می‌کنید؟ این شخص فرزند قَتّال (بسیار کشنده) عرب است؛ از هر سو بر او یورش برید. پس گروهی بزرگ از نیزه‌داران و تیراندازان به او حمله کردند.
🔸خواص عاشورایی: حضرت اباعبدالله الحسین (علیه السلام) _ قسمت دوم 💠امام حسین (علیه‌السّلام) آنقدر جنگید تا آنکه پیکر پاکش ده‌ها زخم برداشت و در حالی‌که از نبرد، ناتوان شده بود، ایستاد تا‌ اندکی بیاساید. در همان حال که ایستاده بود، سنگی آمد و بر پیشانی او خورد و خون از پیشانی‌اش جاری گشت. 🔹گوشه جامه را برگرفت تا با آن، خون از پیشانی‌اش پاک کند که تیر سه شعبه حرمله آمد و در قلب حضرت جای گرفت. امام حسین (علیه‌السّلام) فرمود: «بسم الله و بالله و علی ملة رسول الله». سپس تیر را گرفت و از پشت بیرون کشید. ♦️خون، همچون ناودان جاری شد. دست خود را روی زخم گذاشت، چون پر از خون شد، به طرف آسمان پاشید، حتی یک قطره هم برنگشت. سپس بار دیگر دست را پر از خون کرد و آن را به سر و صورت و محاسنش کشید و فرمود: به خدا سوگند، این‌گونه خون‌آلود خواهم بود تا جدم را دیدار کنم. ✅آنگاه سنان بن انس (یا شمر بن ذی‌الجوشن) لعنت الله علیه، از اسب پیاده شد و محاسن حسین (علیه‌السّلام) را گرفت و با شمشیر بر گلوی وی می‌زد و می‌گفت: «به خدا سوگند، سرت را از تنت جدا می‌کنم، در حالی‌که می‌دانم تو پسر رسول خدایی ». سپس سر مبارک امام را از تن جدا کرد و آن را به خولی داد.
📚 🌟عنوان:تنهاترین علاج🌟 ✍به قلم:سید علی اصغر علوی 🖨ناشر:انتشارات سدید 📓📝📓📝📓📝📓📝📓 کتاب تنها علاج نوشتهٔ سیدعلی اصغر علوی است که در انتشارات سدید منتشر شده است. درباره کتاب تنها علاج نویسنده در این کتاب قصد دارد بگوید تنها راه، حسین است، با امام حسین (ع) به همه‌جا می‌توان رسید. نویسنده در کتاب تنها علاج قصد دارد به مسلمان امروز یادآوری کند عاشورا را باید به‌عنوان «تنها راه» برای نجات بشر دانست و نه راهی از میان راه‌های دیگر. باید فهمید که تنها راه، حسین (ع) است. امام حسین را صرفاً به‌عنوان «یک راه» دانستن، شناختی نیست که به ظهور منجر شود؛ او تنها راهی است که در آخرالزمان می‌توان یافت. این درک بزرگ را اصحاب امام حسین در سال ۶۱ هجری تجربه کرده بودند. برای همین وقتی امام، رخصتِ رفتن به آن‌ها داد اما بی‌تابانه به‌پای حسین افتادند، زیرا راهی و جایی دیگر جز او نمی‌شناختند. راز عظمت شهدای کربلا را در فهم این مطلب دقیق و عمیق باید دانست. تنها با امام حسین (ع) می‌توان فتح‌الفتوح عالم را به دست گرفت؛ آن‌چنان‌که حتی امام عصر هم به این ابزار نیرومندِ عاشورا برای ظهورش محتاج است. این کتاب مجموعه‌ای منظومه‌وار از «نگاهی دوباره» و «فهمی دیگرگونه» از کربلا است. باور نویسنده بر آن است که برای عبور از وادی «سبک زندگی دینی» و وصول به قله رفیع «تمدن نوین اسلامی» آموزه‌های عاشورا و درس‌های کربلا منبعی سرشارند و اگر دستگاه فکری جامعه، مبتنی بر نظام فکری عاشورایی امام حسین و اصحابش بشود، نوید عصر ظهور است. 📓📝📓📝📓📝📓📝📓 📚 @ketab_Et
بیا.mp3
800.7K
هنوز گوشه‌ی مَشکت رطوبتی دارد رُباب روی همان هم حساب کرده؛ بیا
🏴 فراز هایی از زیارت امام زمان (ع) خطاب به امام حسین (ع) (زیارت ناحیه مقدسه) - قسمت سوم: ... تا آنکه جور و ستم دستِ تعدّى دراز نمود، و ظلم و سرکشى نقاب از چهره برکشید، و ضـلالت و گمـراهى پیروان خویش را فرا خواند با آنـکه تو در حَرَمِ جدّت متوطّن بودى، و از ستمکاران فاصله گرفته بودى، و مُلازمِ منزل و محرابِ عبادت بوده، و از لذّتها و شهوات دنیوى کناره گیر بودى، و برحسب طاقت و تَوانَت مُنکَر را با قلب و زبانت انکار مى‌نمودى، پس از آن علم و دانشت اقتضاى انکارِ آشکار نمود، و بر تو لازم گشت (و) لازم نمود با بدکاران رویاروى جهاد کنى، بنابراین در میان فرزندان و خانواده ات و پیروان و دوستانت روانه شدى، و حقّ و برهان را آشکار نمودى، و با حکمت و پند و اندرزِ نیکو (مردم را) بسوىِ خدا فرا خواندى، و به برپادارىِ حدودِ الهى، و طاعتِ معبود امر نمودى، و از پلیدى ها و سرکشى نهى فرمودى ولى آنها (=بدکاران) به ستم و دشمنی رویارویِ تو قرار گرفتند، پس تو نیز با آنان به جهاد برخاستى پس از آنکه (حقّ را) به آنان گوشزد نمودى آنها را به عـذابِ الهى تهدید نمودى، و حجّت را بر آنها مؤکّد فرمودى، ولى عهد و پیمان و بیعت تو را شکستند، و پروردگار تو و جدّت را به خشم آوردند و با تو ستیز آغازیدند، پس تو به جهت زد و خورد و پیکار استوار شدى، و لشکریان فاجر را خورد و آسیا نمودى، و درگَرد و غُبارِ نبرد فرو رفتى، و چنان با ذوالفقار جنگیدى که گویا علىّ مرتضى هستى، پس چون تو را با قلبى مطمئن، بدون ترس و هراس یافتند، شرورِ مکر و حیله شان را بر تو برافراشتند و از درِ نیـرنگ و فساد با تو قتال نمودند، و آن ملعون لشکریانش را فرمان داد تا تو را از آب و استفاده آن منع نمودند، و با تو قتال نمودند، و به جنگ و مبارزه با تو شتافتند، و تیرها و خدنگها بسوى تو پرتاب نمودند، و براى استیصال و ناچار نمودن تو دست دراز کردند، و حُرمتى براى تو مراعات نکردند، و از هیچ گناهى در مورد تو خوددارى ننمودند، چه در کشتن آنها دوستانت را، و چه در غارت اثاثیه خیمه هایت، (بارى) تو در گَرد و غُبارهاى جنگ پیش تاختى، و آزار و اذیّتهاى فراوانى تحمّل نمودى، آنچنان‌که فرشتگانِ آسمان‌ها از صبر و شکیبائى تو به شگفت آمدند، پس دشمنان از همه طرف به تو هجوم آوردند، و تو را به سبب زخم ها و جراحتها ناتوان نمودند، و راه خلاص و رفتن بر تو بستند، تا آنکه هیچ یاورى برایت نماند، ولى تو حسابگر (عمل خویش براى خدا) و صبور بودى، از زنان و فرزندانت دفاع و حمایت می‌نمودى، تا آنکه تو را از اسبِ سواریت سرنگون نمودند، پس با بدن مجروح بر زمین سقوط کردى، در حالیکه اسبها تو را با سُم‌هاى خویش کوبیدند، و سرکشان با شمشیرهاى تیزِشان برفرازت شدند، پیشانىِ تو به عرقِ مرگ مرطوب شد، و دستانِ چپ و راستت به باز و بسته شدن در حرکت بود، پس گوشـه نظرى به جانب خِیام و حَرَمَت گرداندى در حالیکه از زنان و فرزندانت (روگردانده) به خویش مشـغول بودى، اسبِ سوارى ات با حال نفرت شتافت، شیـهه کشان و گریـان، بجانبِ خیمه ها رو نمود، پس چون بانوانِ حَرَم اسبِ تیز پاى تو را خوار و زبون بدیدند، و زینِ تو را بر او واژگونه یافتند، از پسِ پرده ها(ىِ خیمه) خارج شدند، درحالیکه گیسوان بر گونه‌ها پراکنده نمودند، بر صورت ها طپانچه مى زدند و نقاب از چهره ها افکنده بودند، و به صداى بلند شیون میزدند، و از اوجِ عزّت به حضیض ذلّت درافتاده بودند، و به سوىِ قتلگاه تو مى شتافتند، در همان حال، شِمرِ ملعون بر سینه مبارکت نشسته، و شمشیر خویش را بر گلـویت سیراب می‌نمود، با دستى مَحاسنِ شریفت را در مُشت می‌فِشرد، (و با دست دیگر) با تیغِ آخته اش سر از بدنت جدا مى‌کرد، تمامِ اعضا و حواسّت از حرکت ایستاد، نَفَسهاىِ مبارکت در سینه پنهان شد، و سرِ مقدّست بر نیزه بالا رفت، اهل و عیالت چون بردِگان به اسیرى رفتند، و در غُل و زنجیر آهنین برفراز جهازِ شتران در بند شدند، گرماى (آفتابِ) نیمروز چهره هاشان مى‌سوزاند، در صحراها و بیابانها کشیده می‌شدند، دستانشان به گَردَنها زنجیر شده، درمیان بازارها گردانده می‌شدند، اى واى بر این سرکشان گناهکار!، ... 🏷 علیه السلام عجل الله تعالی فرجه
332-Golnaz&BagheGhali-www.MaryamNashiba.Com.mp3
12.38M
💠 گلناز و باغ قالی 🔻موضوع: کمک کردن و لذت یادگیری 🎼 با صدای بانو مریم نشیبا 📚عموکتابی | مربی تربیتی🌱 💭 @doorrikhtni
هر آرزویی در دل دارید خداوند آمین گوی دعاهایتان باشد... 💭 @doorrikhtni